اگر از نسل هزاره یا نسل زد هستید و هنوز فکر میکنید راه رسیدن به ثروت، پسانداز بخشی از درآمد و سرمایهگذاری در صندوقهای شاخص است، متاسفانه باید بگوییم این فرمول برای شما دیگر کارساز نیست. توصیههای مالی قدیمی، که دههها برای نسلهای گذشته جواب میداد، در دنیای امروز بیشتر شبیه یک شوخی تلخ است.
در واقع، شرایط اقتصادی فعلی با تورم سرسامآور که پسانداز شما را سریعتر از سود بانکی میبلعد، بازار کار پررقابت و دستمزدهای پایین، و قیمتهای نجومی مسکن، به نسل جوان اجازه نمیدهد که با روشهای سنتی به آزادی مالی برسد. اما خبر خوب این است که مسیرهای جدیدی برای دستیابی به استقلال مالی وجود دارد؛ مسیرهایی که به جای جمع کردن پنیها، بر ایجاد جریانهای درآمدی متعدد و مستمر تمرکز دارد.
سالها به ما گفته میشد: «بخشی از حقوق خود را پسانداز کنید، در صندوقهای شاخص سرمایهگذاری کنید و چهل سال صبر کنید، یک روز ثروتمند خواهید شد.» این قانون مقدس برای دههها جواب میداد. والدین ما میتوانستند پول خود را در یک حساب پسانداز با سود چند درصد نگهداری کنند، خانهای به قیمت سه برابر حقوقشان بخرند و پس از ۳۰ سال کار در یک شغل، با حقوق بازنشستگی مطمئن بازنشسته شوند.
اما اگر شما امروز کارمندی از نسل هزاره یا نسل زد هستید، از قبل میدانید که این توصیه چقدر پوچ و بیمعنی است. ابتدا، تورم پسانداز شما را سریعتر از آنچه بانک به شما سود میدهد، از بین میبرد.
بازار کار پر از کاندیداهای مازاد با صلاحیت بالا است که برای موقعیتهای کمدرآمد میجنگند. هزینههای مسکن بیشتر شبیه شماره تلفن شدهاند تا قیمت واقعی. و حتی اگر «همه کارها را درست انجام دهید»، باز هم حساب و کتابها جور در نمیآید.
به همین دلیل است که بسیاری از جوانان احساس درماندگی میکنند: آنها از یک کتاب راهنمای مالی پیروی میکنند که دیگر کار نمیکند. در حقیقت، تنها پسانداز و سرمایهگذاری، شما را در دنیای امروز ثروتمند نخواهد کرد، مگر اینکه تغییرات بزرگی در آینده رخ دهد. قوانین بازی تغییر کردهاند.
اگر پسانداز و سرمایهگذاری به تنهایی کافی نیستند، پس چه جایگزینی وجود دارد؟ پاسخ ساده است، اما آسان نیست: شما باید قبل از هر چیز دیگری، روی افزایش جریانهای درآمدی خود تمرکز کنید.
پسانداز ۲۰۰ دلار در ماه، تغییر کمی در موجودی نهایی شما در کوتاهمدت ایجاد میکند. سرمایهگذاری چند میلیونی در ماه، آهسته رشد میکند. اما کسب چند میلیون تومان درآمد اضافه در ماه همه چیز را تغییر میدهد.
ناگهان شما فضای تنفس مالی پیدا میکنید. میتوانید بدهیهایتان را سریعتر پرداخت کنید، بدون احساس محرومیت پسانداز کنید و همچنان پولی برای سرمایهگذاری داشته باشید. و همه اینها میتواند همین حالا اتفاق بیفتد، نه در آیندهای دور. به جای وسواس در کاهش هزینهها، نسل جوان باید روی ایجاد جریانهای درآمدی پایدار و متنوع، فراتر از شغل روزانه خود، تمرکز کند.
در اینجا توضیح میدهیم چرا ایجاد درآمد اضافی، قابلاطمینانترین مسیر رو به جلو است.
اول از همه، جریانهای درآمدی جانبی شما را در برابر ناامنی شغلی محافظت میکنند. اگر شغل خود را از دست بدهید، ۱۰۰ درصد درآمد خود را بلافاصله از دست میدهید، مگر اینکه جریانهای درآمدی جانبی داشته باشید که ضربه را کاهش دهند.
داشتن منابع درآمدی متعدد به شما آرامش خاطر و زمان میدهد تا در صورت بروز اتفاقات غیرمنتظره، برای آینده مالی خود برنامهریزی کنید و از فشار اقتصادی کاسته شود.
در عین حال، جریانهای درآمدی سریعتر از سرمایهگذاریها رشد میکنند. چند میلیون تومان اضافی در ماه ممکن است زیاد به نظر نرسد، اما در طول یک سال چند ده میلیون تومان میشود. در طول پنج سال چه؟ شاید چند صد میلیون. این بدون نوسانات بازار سهام یا ارزهای دیجیتال است، چیزی که بسیاری از مردم آرزوی آن را ندارند.
این درآمد اضافی میتواند به شما کمک کند تا سرمایههای اولیه بزرگتری برای سرمایهگذاریهای دیگر جمعآوری کنید یا بدهیهای با بهره بالا را سریعتر تسویه کنید، که خود به نوعی یک بازدهی مطمئن است.
خارج از حوزه مالی، جریانهای درآمدی جانبی مهارتهایی را در شما ایجاد میکنند که فراتر از هر کارفرمایی دوام دارند. هر کار جانبی، کار آزاد یا پروژه، مهارتهای قابل فروش را به شما میآموزد که باعث میشود کمتر به خواستههای یک شرکت وابسته باشید.
این مهارتها به شما اعتماد به نفس و انعطافپذیری بیشتری در بازار کار میدهند و شما را برای چالشهای آینده آمادهتر میکنند.
در نهایت، یک مزیت اساسی دیگر که جریانهای درآمدی جانبی، هر چه که باشند، به ارمغان میآورند این است: آنها میتوانند مقیاسپذیر باشند. حقوق شما سقف دارد. اما یک جریان درآمدی که خوب ساخته شده باشد، سقف ندارد. یک کسب و کار جانبی میتواند در نهایت از شغل اصلی شما فراتر رود.
این پتانسیل رشد نامحدود، بزرگترین تفاوت بین درآمد شغلی و جریانهای درآمدی مستقل است که میتواند شما را به اهداف مالی بسیار بزرگتری برساند.
عبارت «کار جانبی» آنقدر زیاد استفاده میشود که تقریباً در فرهنگ اینترنتی فعلی بیمعنی شده است. اما هدف در اینجا، دنبال کردن ترندها یا زرق و برق مجازی نیست. هدف ایجاد جریانهای پولی ثابت و قابلاطمینانی است که در کنار درآمد تماموقت شما کار کنند.
در اینجا نحوه پیادهسازی این رویکرد آمده است.
نیازی به اختراع مجدد خود ندارید. به آنچه مردم در حال حاضر بابت آن به شما پول میدهند نگاه کنید: نویسندگی، طراحی، برنامهنویسی، تدریس، مشاوره. آن مهارت را به عنوان یک فریلنسر ارائه دهید.
مثالها: ارائه خدمات ترجمه، طراحی لوگو، مدیریت شبکههای اجتماعی یا آموزش آنلاین در حوزه تخصص خود. نکته کلیدی این است که مهارتهایی را پولسازی کنید که میتوانید همین فردا آنها را بفروشید، نه شش ماه دیگر.
زمانی که متوجه شدید مردم برای مهارتهای شما پول پرداخت میکنند، به فکر بستهبندی آنها در قالب محصولاتی باشید که مقیاسپذیر هستند: ایبوکها، دورههای آنلاین، قالبها یا اشتراک.
اینجاست که درآمد از تبادل ساعت کاری با پول، به ایجاد داراییهایی تغییر میکند که در حین خواب به شما پول پرداخت میکنند. این رویکرد به شما امکان میدهد تا بدون نیاز به حضور فیزیکی یا زمان فعال، به درآمدزایی بپردازید.
اینترنت موانع ورود را کاهش داده است. شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام، تلگرام و ویرگول ایجاد شدهاند تا کسب درآمد از خلاقیت را آسانتر از همیشه کنند.
یک پلتفرم را انتخاب کنید، به آن متعهد شوید و مخاطبانی بسازید که در نهایت به مشتریان شما تبدیل خواهند شد. ثبات و پیوستگی حرف اول را میزند. هنگامی که یک جریان پایدار شد، تا حد امکان آن را خودکارسازی کنید. سپس شروع به ساخت جریان دیگری کنید. به مرور زمان، شما جریانها را روی هم انباشته میکنید تا «درآمد اضافی» شما با شغل روزانهتان رقابت کند.
سختترین بخش تاکتیکی نیست، بلکه ذهنی است. برای دههها، به ما آموزش داده شد که شغل ما هویت ماست و پسانداز دقیق کافی است. رهایی از این تفکر به معنای:
وقتی اینگونه فکر میکنید، هر مهارتی تبدیل به یک بذر برای درآمد میشود.
اشتباه نکنید، پسانداز و سرمایهگذاری هنوز اهمیت دارند. اما آنها باید پس از ایجاد فضای تنفس مالی با جریانهای درآمدی ایجاد شوند. آن را به عنوان یک توالی در نظر بگیرید: ابتدا اولویت را به ساخت جریانهای درآمدی میدهید، سپس از جریان نقدی اضافی برای پسانداز و سرمایهگذاری استفاده میکنید. در نهایت، سرمایهگذاریها رشد میکنند در حالی که جریانهای درآمدی شما نیز افزایش مییابند.
این نه «یا این یا آن»، بلکه مسئله زمانبندی است. برای نسل هزاره و نسل زد، درآمد باید در اولویت باشد. اگر محیط کار کافی نیست، این به عهده ماست که برای خودمان فرصت ایجاد کنیم.
توصیههای قدیمی مالی که در هر جامعه مالی میشنویم، برای دنیایی ساخته شده بود که دیگر وجود ندارد. اگر امروز زیر ۳۰ سال دارید، پسانداز چند میلیون تومان اینجا و آنجا، برایتان آزادی به ارمغان نمیآورد. سرمایهگذاری کورکورانه و امید به اینکه رشد مرکب شما را نجات دهد، بسیار کند است.
در عوض، مسیر پیش رو ایجاد جریانهای درآمدی بیشتر، بهرهگیری از مهارتهایتان و ساخت استقلال مالی از پایه است. سیستم شاید شکسته باشد، اما این بدان معنا نیست که شما هم باید شکسته باشید. هر چه زودتر قدم بردارید، شانس بیشتری برای ساخت آینده مالی روشن خود خواهید داشت!