نقش انقلابیون تندرو در ناپدید شدن امام موسی صدر چه بود؟

اقتصادنیوز دوشنبه 31 شهریور 1404 - 04:43
اقتصادنیوز: خواهرزاده و داماد امام موسی صدر گفت: اگر کسی بخواهد ادعا کند که انقلابیون ایران در ربودن امام دست داشته‌اند، ناچار است داستانی بسازد که این فرضیه را قابل باور جلوه دهد.

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین، اخیرا مستندی با عنوان «معمای امام موسی صدر» از شبکه بی‌بی‌سی پخش شده است. کمی پیش از آن نیز شبکه الجزیره مستندی با عنوان «امام و سرهنگ» پخش کرده بود. هر دو اثر، روایت غالب خود را بر این پایه بنا کرده‌اند که امام موسی صدر به دست معمر قذافی کشته شده؛ با این تفاوت که مستند بی‌بی‌سی سلسله‌ای از مستندات و شواهد تازه ارائه می‌کند. یکی از این مستندات مربوط به یک جسد ناشناس است.

در همین راستا، مهدی فیروزان، خواهرزاده و داماد امام موسی صدر، در بخشی از گفت و گوی خود با خبرگزاری خبرآنلاین، به بیان نکاتی در این مستند و راستی آزمایی آن پرداخته است. بخشی از این گفت و گو را در ادامه می خوانید؛

در مستند گفته می‌شود که این تیم، در سال ۲۰۱۳، زمانی که به لیبی رفته و حتی مجوز فیلم‌برداری داشته‌اند، توسط گروهی ناشناس ربوده شده‌اند. بعدا مشخص شده این گروه، متعلق به سازمان اطلاعات و امنیت لیبی بوده است. آنان را به سلول‌های انفرادی برده‌اند. مجموعه می‌گوید که این افراد، در واقع طرفداران قذافی بوده‌اند، اما در حکومت جدید حضور داشته‌اند؛ و این‌ها، از وجود آن سردخانه و جسد خبر داشته‌اند. این‌جا پرسش مهمی پیش می‌آید: در حکومت جدید لیبی، آیا واقعا چنین چنددستگی‌ای وجود داشته که باعث شود خبرنگاران را بازداشت کنند؟ یا این‌که خود خبرنگاران، در حال گفتن مطلبی نادرست‌اند؟

ممکن است. به یاد دارم همان زمان که ما به لیبی رفتیم، فرودگاه در اختیار عشیره‌ «زنتانی» بود. یک منطقه‌ شهری، دست قبیله‌ای دیگر بود. یعنی به نظر من کاملا امکان دارد که دستگاه امنیتیِ انقلاب، این افراد را بگیرد؛ و در دل همان دستگاه امنیتیِ انقلاب، راننده‌ای باشد که طرفدار قذافی است.

چون آن کسی که ایشان می‌گویند، راننده بوده، نه مأمور رسمی. طبیعی است که اگر ببینند گروهی چشم‌آبی وارد لیبی شده و به دنبال زندان یا مسجد می‌گردند، از خود می‌پرسند: «این‌ها برای امروز لیبی پیگیری می‌کنند یا برای گذشته؟» و خب، نتیجه‌اش این است که آن‌ها را بگیرند.

این اتفاق، به نظر من، در کشورهای انقلاب‌زده کاملا طبیعی است و حتی طبیعی‌تر که راننده‌ای از همان مجموعه، هنوز طرفدار قذافی باشد.

ولی در این مستند خبرنگاران می‌گویند از طریق همان مامورین اطلاعاتی که دستگیرشان کرده‌اند یکسری اطلاعاتی گرفته‌اند مبنی بر این‌که بله سردخانه و اجساد یادشده وجود داشته‌اند...

بله، گفتند سردخانه همان‌جاست، اما تخریب شده و امروز دیگر وجود ندارد و همه‌ی اجساد دفن شده‌اند. این اطلاعات، به خودی خود اشکالی ندارد؛ اما شما وقتی بخواهید یک خبر نادرست را در ذهن مخاطب به‌خوبی تثبیت کنید، کافی است هشت تا نه خبر درست بگویید و در میان‌شان یک خبر نادرست قرار دهید. مقدمات این فیلم بسیار حرفه‌ای تهیه شده … (در حالی که هیچ‌گاه بی‌بی‌سی حاضر نبود درباره امام موسی صدر چنین قدردانی کند) به ابتدای فیلم نگاه کنید: تصویری که از امام موسی صدر می‌دهد، تصویر یک منجی، یک مصلح انسان‌دوست و چهره‌ای والا است. همان تصویری که امام در واقعیت نیز دارد. من وقتی این را می‌دیدم، با خود فکر می‌کردم: «تهِ این فیلم چه می‌خواهد بکند با این‌همه تعریف و تحسین، ما را به کجا می‌برد؟» و بعد، وقتی دیدم آن عکس را بهانه کرده‌اند، تقریبا همه چیز برایم روشن شد.

یعنی سود بی‌بی‌سی در پخش این مستند فقط (ادعای) کشف یک ماجرایی است که چهل و اندی سال مجهول بوده؟

آخر کشفی در کار نبوده. مسئله‌ امام، مسئله‌ای بسیار مهم در منطقه است؛ بسیار مهم. حوادث اخیر لبنان، موضوع تضعیف مقاومت، و سقوط شام – یعنی سوریه – همگی از مسائل کلیدی‌اند. حالا اگر بخواهم وارد تحلیل شوم، باید بگویم چرا این فیلم در این زمان ساخته شده است؟ این عکس، مربوط به سال ۲۰۱۱ است! چرا باید چنین عکسی، در فرایندی که اصل موضوعِ فیلم نبوده، موضوع فیلم شهادت امام موسی صدر به دست برخی از ایرانی‌ها بوده؛ اما ناگهان در سال ۲۰۱۹ این تئوری کنار گذاشته می‌شود، چون ثابت‌کردنش ممکن نبوده. آقای رئیسی‌نژاد می‌گوید: «آمدند اسنادشان را نشان دادند. گفتم با این اسناد نمی‌شود چیزی را ثابت کرد.»

در مستند، مصاحبه‌ای انجام می‌شود با پژوهشگری بلژیکی به نام «اندرو کوپر» که زندگی‌نامه‌ شاه را نوشته است. این گفت‌وگو در بروکسل انجام می‌گیرد. او می‌گوید با چند تن از مقامات ساواک و حتی با خود پرویز ثابتی ارتباط داشته است. طبق روایتش، نامه‌ای از امام موسی صدر در ابتدای تابستان سال ۵۷ به دست شاه رسیده است. (پیش‌تر هم چند بار در فیلم تأکید می‌شود – از طرق مختلف – که امام موسی صدر کاملا مخالف شاه بوده و معتقد بوده باید شاه برود و حکومتی دیگر جایگزین شود.) کوپر به نقل از سفیر وقت لبنان در ایران، آقای الخلیل، می‌گوید: نصیری، رئیس ساواک، مرا به صرف ناهار دعوت کرد. در آن دیدار گفت نامه‌ای به دست ما رسیده که در آن، امام موسی صدر – دست‌کم بر اساس برداشت آن‌ها – خطاب به شاه گفته است: «برای مشکلات کنونی کشور را راهکار دارم، آن‌ها را حل، و اسلام را پررنگ‌تر می‌کنم. انقلابیون تندرو را نیز حذف خواهم کرد.» بر همین اساس، قرار ملاقاتی در آلمان میان امام موسی صدر و چند نفر از مسئولان سازمان اطلاعات و امنیت ایران تنظیم می‌شود. اما طبق گفته‌های الخلیل و نیز کوپر در ساواک افرادی بوده‌اند که چون پایان کار رژیم را نزدیک می‌دیدند، برای نجات جان خود، گزارش این جلسه را به انقلابیون تندرو داده‌اند. آن‌ها هم باعث لغو جلسه شده‌اند و این دیدار هرگز صورت نگرفته است. اما پرسش جدی این‌جاست: آیا اساسا چنین نامه‌ای وجود داشته است؟

ما هرگز چنین نامه‌ای را در تشکیلات مجلس اعلای شیعیان یا نزد امام موسی صدر ندیده‌ایم. اما اگر کسی بخواهد ادعا کند که انقلابیون ایران در ربودن امام دست داشته‌اند، ناچار است داستانی بسازد که این فرضیه را قابل باور جلوه دهد. خب، اگر واقعا چنین نامه‌ای فرستاده شده بود، باید نسخه‌ای از آن در ساواک موجود باشد. مکاتبه‌ها، گفت‌وگوها و حتی تصمیمی که به چنین نامه‌ای منتهی شده، می‌بایست اثری از خود در بایگانی ساواک بجا گذاشته باشد. اما هیچ سندی از این دست وجود ندارد. در آن سه جلد کتاب اسناد ساواک که منتشر شده، تمام مدارک مربوط به امام موسی صدر بررسی شده و چنین چیزی دیده نمی‌شود.

پرویز ثابتی – به‌عنوان یک عنصر امنیتی و مغز استراتژیک در ساختار ساواک – همچنان معتقد بود که انقلاب رفتنی است و جمهوری اسلامی دوام نخواهد آورد. او استراتژی مشخصی داشت: نخست، هنگامی که تغییر حکومت قطعی شد، بتواند در براندازی نقش ایفا کند؛ و دوم، در ساختار حکومت بعدی جایگاهی برای خود دست‌وپا کند. ثابتی و جمعی از رجال ردیف اول شاه، حتی تا پنج شش ماه پس از بهمن ۵۷، بر این باور بودند که رژیم جدید سقوط خواهد کرد و برای آن طرح‌های فراوان می‌ریختند. بنابراین، باید اظهارات ثابتی را بر اساس دستورکار سیاسی خودش سنجید.

حال، اگر ادعا بر این است که این نامه را ثابتی دیده، کوپر به آن اشاره کرده و نصیری هم از آن سخن گفته، معنایش این است که در ساختار ساواک گردش کرده است. پس باید نسخه‌ای از آن جایی باقی مانده باشد. اما نه در اسناد ساواک اثری از آن هست، و نه در دفتر امام، نامه‌ای با آن مضامین خطاب به شاه وجود دارد.

همه اسناد ساواک در اختیار ما قرار گرفته و این صرفا تحلیل نیست، بلکه عین واقعیت است: هیچ نامه‌ای از امام با چنین متن و محتوایی، و هیچ سندی دال بر نقش انقلابیون ایران در ربودن امام، وجود ندارد.

بسیار کوشیده شد که قذافی از اتهام ربودن امام تبرئه شود، و برای این هدف داستان‌های بسیاری ساخته شد. تا پیش از سقوط قذافی، خانواده‌ امام همواره درگیر رد کردن این سناریوهای جعلی بود. بدتر از همه این‌که برخی مسئولان ما این جعلیات را باور می‌کردند و ما مجبور بودیم آن‌ها را متقاعد کنیم که اشتباه می‌کنند.

واقعیت آن است که افرادی که در روزهای نخست ربوده ‌شدن امام، با اعتقاد به شهادت ایشان، عملا سبب شدند پیگیری این پرونده توسط دولت ایران متوقف شود، امروز باید پاسخ‌گو باشند. براساس اظهارات هانیبال قذافی، امام تا سال ۲۰۰۹ در قید حیات بوده و از زندانی به زندان دیگر منتقل می‌شده است.

 

منبع خبر "اقتصادنیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.