این اعداد شاید ساده به نظر برسند، اما پشت آنها داستانی عمیق از نیاز انسان به امنیت روانی و احساس تعلق نهفته است.مفهوم «نوستالژی کتابی» که مطالعه آن را بررسی کرده، نشان میدهد افراد اغلب برای تجربه حس آشنایی، صمیمیت و دلتنگی، به کتابهایی که قبلا خواندهاند بازمیگردند. ۷۱درصد از شرکتکنندگان اذعان کردند که بازخوانی را عمدی انجام میدهند تا حس دلتنگی و آشنایی را تجربه کنند و ۸۲درصد خود را افرادی نوستالژیک میدانند.
این گرایش میان نسل Z پررنگتر است؛ نسلی که در جهانی متلاطم و سریع رشد کرده و نوستالژی برای آنها کمتر به معنای گذشته و بیشتر به معنای بازپسگیری حس سادگی، امنیت و ارتباط احساسی است.زیتا کریشتو، روانشناس بالینی، این پدیده را استراتژی مقابلهای احساسی میداند. خواننده در بازخوانی کتاب، وارد فضایی آشنا میشود؛ جایی که شخصیتها، پایانها و خاطرات قابل پیشبینی هستند. در جهانی که سرعت تغییرات و فشارهای آن گاه طاقتفرساست، این تجربه کوچک اما قدرتمند، نقش تکیهگاهی امن را ایفا میکند.
آمارها نیز این گرایش را تایید میکنند: ۴۵درصد از افراد اذعان دارند که با سرعت تغییرات جهان مشکل دارند، و نسل Z در این زمینه پیشتاز است (۵۲درصد). به همین دلیل، کتابها (۵۸درصد)، برنامهها و فیلمهای تلویزیونی (۵۹درصد)، آشپزی (۴۵درصد) و ورزش (۳۹درصد) ابزارهایی برای حفظ آرامش و تعادل روانی میشوند. همچنین، ۸۰درصد افراد عادت دارند در پایان یک روز سخت، با کتابی خوب روز خود را به پایان برسانند.از نگاه ادبی، جذابیت کتابهای نوستالژیک نه تنها در داستان یا شخصیتهاست، بلکه در تجربه فیزیکی و حسی کتاب چاپی نیز نهفته است: ۶۲درصد لذت در دست گرفتن کتاب و ۳۶درصد لذت از بوی کتاب را دلیل اصلی علاقه خود به کتاب چاپی ذکر کردهاند.
حس ملموس بودن صفحات، بوی کاغذ و حس نوستالژیک، خواندن را از صرفا دریافت اطلاعات به تجربهای تمامعیار از خاطره و احساس تبدیل میکند.بهطور خلاصه، بازخوانی کتابها، تجربهای روانشناختی، فرهنگی و احساسی است. این عمل نشان میدهد که ادبیات فراتر از سرگرمی است؛ ادبیات ابزاری برای مقابله با تغییر، حفظ هویت، و یافتن امنیت در جهانی پر از بیثباتی است. هر بار که کتابی محبوب را بازمیخوانیم، نه تنها داستان آن را دوباره تجربه میکنیم، بلکه خاطرات، احساسات و نسلی از تجربه انسانی را با خود همراه میکنیم.