همشهری آنلاین: متولد کالیفرنیا، موطلایی اصلی، جوان ورزشکاری بود که به خاطر مهارت در بیسبال بورسیه شد، اما به خاطر مستی در ملأعام این فرصت را از دست داد. او در آکادمی آمریکایی هنرهای دراماتیک در نیویورک تحصیل کرد، جایی که با لولا وان واخنن، همسر و مادر چهار بچهاش، آشنا شد. این دو در نهایت جدا شدند، یکی از فرزندانش در نوزادی درگذشت و بخش زیادی از زندگی خصوصی ردفورد بهشدت پشت پردهای از رمزوراز محافظت میشد.
ردفورد با تیپسازی چشماندازی از کالیفرنیای جنوبی، مرد ساحلی که موهایش پر از شن است، از چیزی که هست راضی است، مشخصاً خوشتیپ است اما خیلی آویزان نمیشود، دیر شروع به صحبت کردن میکند، تمیز است، ابتدا راهش را به صحنه و بعد تلویزیون باز کرد و درنهایت در دهه ۶۰ میلادی وارد سینما شد. اولین نقش چشمگیر او «بوچ کسیدی و سندانس کید» (۱۹۶۹) بود که اولین بازی در کنار پل نیومن هم بود؛ دوست و همکاری برای تمام زندگی که اوجگیریاش به پانتئون بازیگران سینما شاید دلیلی برای حسادت ردفورد باشد، کسی که مهارتهایش در مقابل دوربین بهندرت فراتر از نظرها درباره فیزیکش موردستایش قرار گرفته است.
بههرحال، در ادامه موفقیت در گیشه، محبوبیت جهانی برایش رقم خورد؛ در فیلمهایی در کنار پل نیومن، از جمله «نیش» (۱۹۷۳) درخشید، فیلمی که برنده اسکار شد. در انتهای دهه ۷۰ ردفورد به بازیگر بالغی تبدیل شده بود که به خاطر خوش سیمایی طبیعی و راحتیاش با جنس مخالف، مردان بسیاری به او حسادت میکردند.
باوجود آرامش آشکار در زندگی حرفهای دستچین شدهاش بهعنوان بازیگر، بدون در نظر گرفتن جذابیتهای تجاری و سطوح متفاوتی از اصول اخلاقی هنری در فیلمها، چرخش غیرمنتظره ردفورد، تلاشی دومرحلهای برای ایجاد جایگاهی منحصربهفرد در تاریخ بود؛ اولی، کنارهگیری از زندگی زیر نورافکن و نشستن روی صندلی کارگردان بود.
دومین چرخش غیرمنتظره او، راهاندازی سندانس بود؛ جایی که قرار بود یک کارگاه کمون مانند برای سینماگران آماتور و حرفهای باشد تا محصولی کمتر تجاری از هالیوود در آن به سرانجام برسد. هرچند بعدها سندانس بهجایی صرفاً برای خریدوفروش، مثل دیگر جشنوارهها تبدیل شد. او در سال ۲۰۰۲ یک اسکار افتخاری گرفت. ردفورد درنهایت یک ستاره سینما بود که در عین موفقیت، خجالتی و جمعگریز بود.
فیلمهایی که از او باید ببینید:
نجواگر اسب (۱۹۹۸)
رودخانهای که از میان آن میگذرد (۱۹۹۲)
والدو پپر بزرگ (۱۹۷۶)
همه مردان رئیسجمهور (۱۹۷۶)
سه روز کندور (۱۹۷۵)
نیش (۱۹۷۳)
الماس داغ (۱۹۷۲)
پابرهنه در پارک (۱۹۶۷)
تعقیب (۱۹۶۶)
این ملک متروک (۱۹۶۶)