به گزارش خبرگزاری صدا و سیما؛ «آنچـه کـه در صبـرا و شـتیلا اتفـاق افتـاد بسـیار فراتـر از فعالیتـی تروریسـتی بـود؛ درحقیقـت یـک جنایـت جنگـی بـود... کودک دیگــری که بعیـد بـود بیشـتر از سـه سـال داشـته باشـد، پشـت سـرش منفجـر شـده بـود؛ چـون گلولـهای بـه پشـت سـرش شـلیک شـده بـود.» این قسمتی از روایتِ روبرت فیسک، از نخستین خبرنگاران شاهدِ فاجعه صبرا و شتیلاست. هر چند ۴۳ سال از آن نسل کشی میگذرد، اما به روایت شاهدان عینی، یادآوری خاطرات آن هنوز دردناک اســت و بوی خون میدهد.
اردوگاههای «صبــرا و شــتیلا» دو اردوگاه از مجموع ۱۲ اردوگاه محل اســکان آوارگان فلســطینی در جنوب لبنان بودند. رژیم صهیونیسـتـی از ۱۶ تــا ۱۸ســپتامبر ۱۹۸۲ (۲۵ تا ۲۷ شــهر یور ۱۳۶۱)، به طرز فجیعی مردم این دو اردوگاه اعم از زن و کودک و سالخورده را قتل عام کرد. تعــداد قربانیــان این جنایت جنگی از ۱۵۰۰ تا ســه و حتی پنج هــزار نفر تخمیــن زده میشود.
دومینویِ وقایع تا روز فاجعه
- در ۲۶ آوریل (۶ اریبهشت) اسرائیل که از آخرین بخش صحرای سینا به استثنای منطقه طابا، عقب نشینی کرده بود، در ۶ ژوئن (۱۶ خرداد) شروع به اشغال جنوب لبنان و در ۱۲ ژوئن (۲۲ خرداد)، شروع به محاصره بیروت غربی میکند.
- ساف (سازمان آزادی بخش فلسطین) با نماینده ویژه سازمان ملل، فیلیپ حبیب وارد مذاکره میشود. آمریکا اعتماد عرفات را جلب و مهمتر آنکه، وی را متقاعد میکند که تمام نیروهای فتح را از لبنان خارج کند. عرفات در مقابل، امنیت اردوگاههای فلسطینی را خواستار میشود.
- در ۲۰ آگوست (۲۹ مرداد) ساف با آغاز عقب نشینی نیروهای فلسطینی از بیروت غربی و عقب نشینی کامل نیروهای فلسطینی در ۳ سپتامبر (۱۲ شهریور) از این منطقه، موافقت میکند و عرفات هم با آخرین گروه از لبنان خارج میشود.
- در ۱۴ سپتامبر (۲۳ شهریور)، ده روز پیش از آن که ریاستجمهوری بشیر جُمَیِّل، از فالانژهای متحد رژیم صهیونیستی، رسماً آغاز شود او در یک بمبگذاری کشته میشود. با اینکه هیچ گروهی مسئولیت این انفجار را بر عهده نگرفت، اما مقامات صهیونیستی فتح را مسبب حادثه دانستند.
- این اتفاق بهانهای میشود تا «آرین شارون»، اعلام کند که هنوز نیروهای فتح کاملاً از لبنان خارج نشدند و در اردوگاههای فلسطینیها پنهان شدهاند. از این رو دستور محاصره اردوگاههای صبرا و شتیلا را میدهد.
- دو روز بعد، فالانژها، شبهنظامیان مسیحی، به رهبری «ایلی حبیقه» که منطقه را عاری از سلاح و دفاع دیدند، از سوی ارتش رژیم صهیونی، اجازه یافتند به اردوگاههای پناهندگان «صبرا و شتیلا» وارد شوند.
- مردم برای جلوگیری از درگیری و خونریزی، تصمیم میگیرند مقاومتی در برابر صهیونیستها نشان ندهند.
-، اما نه تنها صلح و آتش بس حاکم نمیشود، بلکه بزرگترین فاجعه قرن اتفاق میافتد و در نهایت کشتار، قتل عام و نسل کشی ساکنان اردوگاههای «صبرا و شتیلا» به مدت سه روز از ۱۶ تا ۱۸ سپتامبر (۲۵ تا ۲۷ شهریور) توسط نیروهای فالانژیست و رژیم اسرائیل رقم میخورد.
بد عهدی آمریکا و متحدانش
عرفات که قبل از آن با اعتماد به آمریکا و روند مذاکرات، اقدام ساف مبنی بر عقب نشینی نیروهای فلسطینی از بیروت را، بخشی از یک مسیر طولانی برای آزادی و استقلال فلسطین اعلام کرده بود، پس از فاجعه «صبرا و شتیلا» گفت: این نسل کشی و کشتار علیه فلسطینی ها، برنامه ریزی و سازماندهی شده از سوی اشغالگران و گروههای وابسته، با حمایت آمریکا بود.
جامعه بینالملل ضمانت داده بود که پس از خروج مقاومت فلسطین از بیروت، از ساکنان بیپناه اردوگاههای فلسطینی حمایت کند، اما کشورهای ارائه دهنده این ضمانتها به وعدهها و تعهدات خود عمل نکردند و ساکنان بیگناه این اردوگاهها را در برابر جنایت متجاوزان تنها گذاشتند.
فالانژها، داعشیهای مسیحی
حزب کتائب یا همان حزب فالانژ لبنان، حزبی دست راستی و تندرو به شمار میرفت که پس از تأسیس در سال ۱۹۲۶ به دست «پیر جُمَیِّل» برای به قدرت رسیدن مسیحیان مارونی در لبنان تلاش میکرد. این جریان بعدها با همراهی صهیونیستها دست به اقدامات مسلحانه علیه سازمان آزادیبخش فلسطین و حتی غیرنظامیان میزد. این تحریک و تحرکات منجر به جنگ داخلی لبنان بین سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰ م شد. در طول جنگ داخلی لبنان، حزب فالانژ متحد راهبردی رژیم اسرائیل بهشمار میرفت. در سال ۱۹۸۲ آریل شارون با محاصره بیروت راه را برای به قدرت رسیدن فالانژها هموار کرد.
فالانژها یا صهیونها
رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۸۲، با تجهیزات و سلاحهای اهدایی آمریکا، انگلیس و فرانسه و پشتیبانی سیاسی، تبلیغی و اطلاعاتی ویژه آمریکا، به بیروت حمله کرد و دومین پایتخت عربی بعد از قدس را به اشغال درآورد. سپس با تندروهای افراطی در لبنان هم پیمان شد و اینگونه، فالانژها و صهیونها شدند دوروی یک سکه. در واقع رژیم صهیونیستی با هر حزب و جناح و فرقه و نحلهای که وحدت جامعه هدف را مخدوش کرده و در راستای سیاستهای کلان اتاقهای فکر آنان حرکت میکنند، متحد، همصدا و همراه میشود. رژیم متجاوز و اشغالگر صهیونی روی دیگرِ سکه گروههای تکفیری، داعشی، وهابیتی، سلفی گری، تحریر الشامی و ... است.
نظامیان صهیونیست و نیروهای فالانژ، با حمله به اردوگاههای «صبرا و شتیلا» اقدام به نسل کشی کردند. در واقع صهیونیست ها، فالانژها را بـه داخـل اردوگاه فرسـتادند و بـه آنهـا آمـوزش دادند. اشغالگران بـه آنها جیـره غذایی آمریکایـی و تجهیزات اسـرائیلی دادند و بعد هم در اردوگاها، از قاتلان حفاظت و به آنها کمک نظامی کــردند. حتی نیروهای هوایی صهیونی، منورهــا را بــه زمیــن میانداختنــد تــا بــه قاتلان کمــک کننــد تا بیشتر ســا کنان صبــرا و شــتیلا را قتل عام کنند. اشغالگران در سرتاسـر فاجعه، ارتبـاط خود را بـا فالانژها در اردوگاه صبـرا و شـتیلا حفـظ کـردند. حتی توپخانهها و جنگندههای صهیونیستها پس از جنایات فالانژها، اقدام به موشک باران این اردوگاه کردند. این جنایت فجیع، تحت فرماندهی آریل شارون، وزیر جنگ وقت آن رژیم صورت گرفت و از آن زمان، وی به «قصاب صبرا و شتیلا» شهرت یافت.
از فاجعه میگویند!
نوام چامسکی، نظریه پرداز آمریکایی در حالی که شارون را مسئول مستقیم این جنایت میداند، میگوید: نیروهــای تروریســت مســیحیان لبنــان بودنــد کــه بــا اســرائیل متحد شـده بودند. سـربازان اسرائیلی شـاهد این کشـتار بودند، آنهــا بــه فالانژهــا کمــک کردنــد وارد صبــرا و شــتیلا شــوند و در عـرض چنـد روز در حالـی کـه فالانژهـا دسـت بـه کشـتار میزدنـد، آنهـا نظاره گـر بودنـد... این ایده که شـارون مسئولیت غیرمستقیم داشـته اسـت احمقانـه اسـت.
آنتونیو کاسسه ((Antonio Cassese، حقوقدان، درباره این فاجعه تأکید دارد که؛ آنچه در ۱۶ و ۱۷ سپتامبر ۱۹۸۲ اتفاق رخ داد، قتل عام بود نه اتفاق، واقعه نبود، فاجعه بود. اسرائیلیها تقریباً با خبر شده بودند که فالانژها مشغول کشتن همه ساکنان اردوگاهها هستند و هیچ گونه عملی برای جلوگیری از این قتل عام انجام ندادند.
روبرت فیسک، خبرنگارِ حاضر در صبرا و شتیلا، از این فاجعه میگوید: صبــرا و شــتیلا واقعــه نبــود، بلکــه فاجعه محــض بــود. اســرائیل اصـرار دارد بگویـد کـه ایـن کشـتار فعالیتـی تروریسـتی بوده اسـت. امـا آنچـه کـه در صبـرا و شـتیلا اتفـاق افتـاد بسـیار فراتـر از فعالیتـی تروریسـتی بـود؛ درحقیقـت یـک جنایـت جنگـی بـود... کودک دیگــری به ماننــد عروســکی دورریخته شــده روی جــاده افتــاده بــود... بعیـد بـود بیشـتر از سـه سـال داشـته باشـد. پشـت سـرش منفجـر شـده بـود؛ چـون گلولـهای بـه پشـت سـرش شـلیک شـده بـود. جســد زنــی را هــم دیدیــم کــه نــوزادی بســیارکوچک را در آغــوش گرفتـه بـود. گلولـهای کـه بـه سینه آن زن اصابـت کـرده بود نـوزاد را هـم کشـته بـود. معلوم بـود شـخصی احشـای شـکم زن را از هم شـکافته بود. شـاید با برشهایی عمودی و افقی تلاش کرده بود تا کودک به دنیـا نیامـده او را بکشـد. چشـمان آن زن تـا جایی که امـکان داشـت باز شـده بـود. چهـره سـبزه اش از وحشـت خشـک و منجمـد شـده بـود.
جمیــل خلیفــه از شاهدان فلسطینی که در آن زمان ۱۶ سال بیش نداشت از تله تک تیراندازها و مینها پرده بر میدارد: از فـرار کـردن هم تـرس داشـتیم، چون دیـده بودیـم کسـان دیگـری کـه سـعی کـرده بودنـد فـرار کننـد بـا شـلیک تک تیراندازهـا از پـا درآمـده بودنـد... بــه چشــم خودمان میدیدیم جنازهها را کـه از روی زمین حرکت میدهند منفجــر میشــوند. فالانژهــا و اســرائیلیها زیرشــان مین گــذاری کـرده بودنـد!ام عباس از شاهدان لبنانی، اینگونه جنایت متجاوزان را به تصویر میکشد: چـه دیـدی! کـه بچـهای را از شـکم زن حاملـهای بیرون بکشند و سـپس او را به دو قسمت تقسـیم کنند و گردنش را و دسـت و پایـش را ببرنـد؟ ... به یـک زن دیگـر کـه حامله بـود حملـه کردند و بچـه را از شـکمش بیـرون آوردنـد. وی بـه یـاد مـی آورد کـه چگونـه یـک بولـدوزر اجسـاد را بیـل مـی زد و در گودالـی عمیـق روی هـم میریخـت.
کشتار، قتل عام، نسل کشی و جنایات جنگی؛ جزء لاینفک رژیم صهیونی
ارتش رژیم صهیونیستی جنایتهای زیادی را علیه ملت فلسطین و دیگر ملتهای منطقه انجام داده است. برخی از کشتارهای رژیم صهیونیستی اسرائیل پیش از ۱۹۴۸م (۱۳۲۷ش) (زمان اعلام موجودیت رسمی) و بسیاری هم بعد از آن است. این رژیم قریب به ۸۰ مورد قتل عام و ترور را در کارنامه سیاه خود دارد از جمله؛ کشتار بازار حیفا در روز ۶ مارس و ژوئن سال ۱۹۳۸، کشتار بازار العربیه و حیفا در روزهای ۲۵ و ۲۶ جولای سال ۱۹۳۸، کشتار روستای بلد الشیخ در ۳۱ دسامبر سال ۱۹۴۷، کشتارهای عماره غربی و شارع عباس در حیفا در روزهای ۲۶ و ۲۸ ژانویه سال ۱۹۴۸، کشتار دیر یاسین در ۹ آوریل سال ۱۹۴۸، کشتار اردوگاه البریج در ۲۸ آگوست سال ۱۹۵۳، کشتار غزه در ۲۸ فوریه سال ۱۹۵۵، کشتار کفر قاسم در روز ۲۹ اکتبر سال ۱۹۵۶، کشتار صیدا در ۱۶ ژولای سال ۱۹۸۲، کشتار صبرا و شتیلا در روزهای ۱۶ تا ۱۸ سپتامبر سال ۱۹۸۲، کشتار رفح از۱۸ تا ۲۰ می ۲۰۰۴، کشتار بیمارستان المَعْمَدانی در۱۷ اکتبر ۲۰۲۳، انفجار پیجرها ۲۷ در۱۸ سپتامبر ۲۰۲۴، تجاوز و حمله هوایی به تأسیسات هستهای، پایگاههای نظامی و مناطق مسکونی ایران از ۱۳ تا ۲۴ ژوئن ۲۰۲۵ (۲۳ خرداد تا ۳ تیر ۱۴۰۴)، تجاوز به حریم هوایی قطر و بمبارانِ محل برگزاری نشست هیأت بلندپایه حماس در ۹ سپتامبر ۲۰۲۵ و ...
این آمارها جدای از ترورها، کشتارها و بمبارانهای این رژیم اشغالگر است که در مناطق اشغالی به خصوص غزه، لبنان، یمن، سوریه و... روزانه مرتکب میشود.
روبرت فیسک، در نهایت شگفتی از این میزان شقاوت و تجاوز از یک سو و سکوت مجامع بین المللی از سویی دیگر، چنین گفته است: «چه وقت قتل هتک حرمت محسوب میشود؟ چه وقت شقاوت به این حد میرسد که چنین کشتاری را خلق کند؟ یا جور دیگری بگویم چند نفر باید کشته شوند تا کشتار شکل بگیرد؟ و چه وقت کشــتار را کشــتار به حســاب میآوریم؟ وقــتی که ارقام کشتار پاییناند؟ یا آن وقتی که دوستان اسرائیل کشتار را ترتیب داده باشند و نه دشمنانش؟!»
نویسنده و پژوهشگر: فرشته مقدم