سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
قربانی کردن پزشکیان در طمع عوامفریبی
محمدعلی ابطحی، از فعالان اصلاحطلب و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایسنا پیرامون سفر رئیسجمهور پزشکیان به نیویورک برای شرکت در اجلاس سازمان ملل گفته است:
"مردم ایران زمانی از سفر رئیس جمهور به نیویورک برای شرکت در نشست مجمع عمومی سازمان ملل خوشحال می شوند که آقای رئیس جمهور لبخند بر لب داشته باشند که ناشی از حل مشکل تحریم ها باشد. اگر این سفر دستاورد این چنینی داشته باشد، سفری شیرین و تاریخی برای مردم ایران خواهد بود."[۱]
*یکی از بلایای بزرگ در عرصه حکمرانی که میتواند مردم و حاکمیت را تا سالیان سال از پیشرفت و ترقی دور نگه دارد مسئله "عوامزدگی خواص" است.
به این معنی که رجال سیاسی و آنان که امورات مهمه کشور را گذران میکنند به جای اتخاذ مواضع درست و منطبق کردن خود با تحلیلهای نخبگانی اما حرفهایی سطح پایین و پوپولیستی را مطرح کنند تا صرفا آفرین بشنوند.
حرفهایی که گویا پیامد و فرجامشان هیچ اهمیتی برای گویندگان ندارد و اگر در حالت جهالت بانی بیان نشده باشد فقط برای عوامفریبی و "من چقدر خوبم" کاربرد دارد.
حرف ابطحی نیز از همین جنس است.
همه ما میدانیم که تحریم به عنوان ابزار روانی غرب و جهان سلطه علیه نظام جمهوری اسلامی ایران هرگز از دست سیاستگذارانش نخواهد افتاد و تأکید بر اینکه "تحریمها را با مذاکره برداریم" فریبی بیش نیست. همچنانکه در دولت حسن روحانی که مدعی ید بیضا بود نیز به رأیالعین دیدیم و تجربه کردیم که تحریم با هیچ مذاکرهای بصورت تأثیرگذار لغو نمیشود و دشمن بیعقل نیست که تنها سلاح خود علیه مردم ایران را با مذاکره روی زمین بگذارد!
البته تأکید میشود که باب گفتوگو و مذاکره همیشه باید باز باشد لکن این انفتاح به معنی خودفریبی و امید واهی نیست و از خواص کشور انتظار میرود تا همچنانکه بر عقلانیت مذاکره تأکید میکنند اما از علاقه بیپایان دشمن به تحریم هم سخن بگویند.
زیرا تنها در همین آشکارسازی واقعیت است که امید شکل میگیرد و جامعه بوسیله دانستن حقایق است که میتواند در مسیر پیشرفت، راهگشایی کند.
***
کروبی رهبر و نماد اصلاحات بود!
محمدجواد حقشناس، فعال چپ و از اعضای حزب اعتماد ملی طی یادداشتی در شماره سهشنبه گذشته روزنامه اعتماد؛ مهدی کروبی را رهبر مستقل اصلاحات در انتخاباتهای ۸۴ و ۸۸ نامیده است!
او در این باره مینویسد:
"کروبی در انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸ شرکت کرد و با تأکید بر عدالت اجتماعی، حمایت از حقوق اقلیتها و مبارزه با فساد، خود را به عنوان رهبر مستقل اصلاحات معرفی کرد. در همین دوران، او مجمع روحانیون مبارز را ترک و با کمک جمعی از یاران نزدیکش حزب اعتماد ملی را تأسیس کرد؛ حزبی حرفهای و اصلاحطلب با سازماندهی مدرن و فراگیر. همچنین انتشار روزنامه حرفهای این حزب، در بیش از هزار شماره و دفاع از گروههای اقلیت و زندانیان سیاسی، از شاخصترین فعالیتهای او بود. اعتراضات پس از انتخابات ۱۳۸۸ و مواضع شجاعانه او در دفاع از حقوق مردم، جایگاه او را به نماد اخلاق و اصلاحات تبدیل کرد."[۲]
*رفتارهای حقبهجانب برخی اصلاحطلبان ستادی تبدیل به یک اپیدمی شده و از نمونههای آن نیز میتوان به همین رفتار حقبهجانب حقشناس در سندنویسی منعندی به نام کروبی اشاره کرد.
ضمن تأکید بر اینکه مسئله اصلی در سیاست نگاه به کارنامه افراد است نه قضاوت نامؤدبانه یا توهین اما باید به آقای حقشناس تأکید کرد که تاریخ را نمیتواند با ایستادن در مقابل آن کتمان کرد!
کروبی هیچگاه یک گزینه جدی در میان اصلاحطلبان نبوده و بلکه مایه دردسر آنها بوده است.
او هرگز در سطح ارائه یک گفتمان نبود و گفتمانی را هم ارائه نکرد.
او کسی بود که شعار CHANGE باراک اوباما را روی تریبون تبلیغاتی خودش در سال ۸۴ میچسباند چون اساسا سطح بالایی نداشت. و همین بیسطحی و بی لِوِلی بود که کروبی را واداشت در فتنه ۸۸ حرفها و تهمتهایی آنچنان سخیف علیه نظام اسلامی بزند که حتی میرحسین موسوی و خاتمی به عنوان سایر اضلاع فتنه هم حاضر به بیان آنها نبودند.
جالب است که حتی آنها که با کروبی کار کرده بودند هم دائما هشدار میدادند که او مرد این میدان نیست و نمیتواند اما عدهای احساس کردند کروبی میتواند کمککار آنها در فتنه ۸۸ باشد!
در اثبات تحلیل ما پیرامون اینکه کروبی هرگز هیچ رهبریتی در اصلاحات نداشته است همچنین میتوان به کارنامه میراث او یعنی حزب اعتماد ملی نگاه کرد. حزبی که عملا بود و نبودش در تمام طولسالهای عمرش توفیری نداشت و چه در زمان حضور کروبی و چه در ایام حصر او عملا کاربردی نه برای سیاست ایران و نه برای اصلاحات نداشته و ندارد.
(چه در بیکارکردی این حزب میتوان به فعالیتهای تکنفره مهدی کروبی اشاره کرد)
و اکنون باید پرسید که چرا امر سیاست برای برخی از چپها تا آن اندازه مبتذل شده که حاضرند فردی مثل کروبی را به عنوان رهبر مستقل اصلاحطلبان و نماد اخلاق و اصلاحات معرفی کنند؟
بگذریم از اینکه این نماد اخلاق و اصلاحات نه هنوز از بابت تهمتهای خود به نظام اسلامی عذرخواهی و توبه کرده و نه از بابت دو دهه به محاق راندن اصلاحطلبان برای فتنهگری خود در سال ۸۸!
***
نگاهی به علت وقوع گرانی دلبخواهی و بیحیثیت شدن قانون
آنجا که دولت غایب است!
محمد خوشچهره، اقتصاددان و استاد دانشگاه در مصاحبه با خبرگزاری ایرنا از این گفته است که تولید ناخالص داخلی میتواند معطوف به بازارهای داخلی شود و توزیع درست درآمد ناشی از رشد تولید ملی، رفاه و بهبود عمومی سطح زندگی را به دنبال دارد.
او همچنین تصریح کرده است: دولت باید نقش خود را تعریف کند. در ایران به اصطلاح سفسطه صورت میگیرد که دولت باید کامل از حوزه اقتصاد بیرون رود و به بخش خصوصی بسپارد که این انحراف است. اشکال ما این است دولت در جایی که باید باشد حضور کمرنگ دارد و در جاهایی که نباید باشد، حضور پررنگ دارد.[۳]
*در اقتفای اشارات صحیح دکتر خوشچهره بویژه باید این اشاره را مغتنم دانست که در ایران ما دولت در جاهایی که باید باشد و نقش ایفا کند اما نیست و حضور کمرنگی دارد!
مثال بارز این مفهوم "بازار و قیمتها" است.
بازار و مفهوم اصلی آن یعنی تأمین و رقابت؛ در هیچ مکتب و منطقی بدون حضور حاکمیت نیست. حاکمیتی که باید حضور داشته باشد تا قیمتها از کانال رقابت خارج نشوند و سودپرستی جایگزین رقابت و عدالت نگردد.
چه اگر دولت این شأنیت ذاتی خود را واگذار کند (همچنانکه اکنون کرده است!) آنگاه حلقههای مافیایی که صرفا به سودپرستی میاندیشند تبدیل به قیمتگذاران بازار خواهند شد تا سود بیشتری را برای خود به دست بیاورند.
و در همین حالت است که قانون هم به دیوار کوبیده و بیحیثیت میشود. همچنانکه در پرونده اعتراض تهدید آمیز ایرانخودرو هنگام محکوم شدنش توسط سازمان تعزیرات به جرم گرانفروشی شاهد بودیم![۴]
در وجه دیگرِ بروز بیدولتی در بازار، پدیده "گرانی دلبخواهی" یا همان گرانی بیقاعده رخ میدهد. یک افزایش عجیب و غریب در نرخهای مایحتاج مردم که البته از هیچ قاعده دلاری، بازاری، تحریمی و تورمی پیروی نمیکند.
تمام این بلایا و بدبختیها صرفا به این دلیل رخ میدهد که دولت باید در یک بزنگاه مهم به نام بازار و نظارت بر قیمتها حضور داشته باشد اما ندارد!
فیالجمله اینکه باید برای این قضیه دست به مطالبات گستردهای زد و همه از دولت بخواهند که اعتقاد غلط خود مبنی بر عدم "دخالت معقول" در بازار را کنار بگذارد و همچون سایر اقتصادها و حاکمیتهای پیشرفته دنیا به صحنه نظارت بشتابد.
راه رفع بخش زیادی از مشکلات اقتصادی مردم در کوتاه مدت همین است و جز این نیست.
***
1_ isna.ir/xdV64G
2_ https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/238107
3_ https://irna.ir/xjVvyq
4_ mshrgh.ir/1747691