خوشنویسی، نگارگری، فرش، سفال و صنایع دستی ما، هر یک روایتگر داستانی از تاریخ و اصالت ایرانی هستند. این آثار ارزشمند، ظرفیت تبدیل شدن به داراییهایی پایدار و مقاوم در برابر تهاجم فرهنگی را دارند، داراییهایی که میتوانند همچون صندوقی از هویت و ثروت، هم ارزش فرهنگی بیافرینند و هم بازده مالی بلندمدت برای سرمایهگذاران فرهنگی داشته باشند.
واقعیت روشن این است که بازار هنر در جهان، بر پایه معرفی حرفهای و سرمایهگذاری دقیق شکل میگیرد. آثار هنری، زمانی ارزش واقعی خود را آشکار میکنند که با نگاهی علمی و اقتصادی عرضه شوند. تجربه حراجهای بزرگ بینالمللی نشان داده است که هنر هر کشوری، وقتی از سوی سرمایهگذاران ملی حمایت و معرفی شود، به سرعت به یکی از داراییهای جذاب و معتبر در بازار جهانی تبدیل خواهد شد.
نگاهی به کشورهای دیگر نشان میدهد که سرمایهگذاران آنها هنر ملیشان را نه صرفا یک هزینه، بلکه یک دارایی ملی و ابزاری برای تثبیت جایگاه فرهنگی و اقتصادی کشور خود میدانند. آثار هنری چینی، ژاپنی یا اروپایی در بزرگترین حراجهای بینالمللی، با پشتوانه حمایتی سرمایهگذاران بومی، توانستهاند جایگاه جهانی پیدا کنند و امروز بهعنوان داراییهای معتبر در سبد سرمایه جهانی قرار گیرند. در مقابل، در ایران هنوز بخش بزرگی از ظرفیت سرمایهگذاری در هنرهای ایرانی-اسلامی مغفول مانده است. این مقایسه تلنگری جدی است که اگر سرمایهگذاران داخلی به این حوزه توجه دوچندان نکنند، دیگران در بازارهای جهانی ارزش هنر ما را خواهند شناخت و سرمایه آن را به نام خود و به کام منافع خودشان ثبت خواهند کرد.
توجه روزافزون حراجهای خارجی به آثار اصیل ایرانی-اسلامی، خود شاهدی روشن است بر ظرفیت عظیمی که در دل این میراث نهفته است. وقتی در حراجهای هنر اسلامی جهان در کشورهایی از جمله لندن، نیویورک، پاریس یا امارت خوشنویسی ایرانی و نسخ خطی یا فرش اصیل دستباف ایرانی با ارقام چشمگیر معامله میشود، این پیام آشکارا به ما میرسد که هنر ایران جایگاهی ممتاز در بازار جهانی دارد، اما بهرهبرداری از این فرصت نیازمند حمایت جدی و سرمایهگذاری هدفمند در داخل کشور است.
نقش دولت در این میان حیاتی است: ایجاد زیرساختهای حقوقی و مالی شفاف، حمایت از گالریها و حراجهای داخلی فعال در حوزه هنرهای اصیل و تمدنی به عنوان مهمترین منابع غیرنفتی و تسهیل مسیر سرمایهگذاری در این حوزه میتواند بازار هنر را منسجمتر و جذابتر کند. همزمان، سرمایهگذاران و ثروتمندان کشور ما باید بدانند که ورودشان به اقتصاد هنر، صرفا خرید یک تابلو یا اثر نیست، بلکه مشارکتی استراتژیک در توسعه اقتصاد خلاق و توسعه پایدار ایران و برندسازی جهانی کشور است.
سرمایهگذاری در هنرهای ایرانی-اسلامی، هم تنوعبخشی به سبد سرمایه را ممکن میکند، هم ارزش داراییها را در برابر نوسانات اقتصادی حفظ میکند، و هم نقشی فرهنگی و تمدنی ایفا مینماید. این مسیر، فرصتی است برای آنکه سرمایهگذاران داخلی نه تنها از سود مالی بهرهمند شوند، بلکه سهمی در حفاظت از هویت ملی و ارتقای جایگاه ایران در بازار جهانی هنر ایفا کنند.
بازار هنر ایرانی-اسلامی امروز بر سر یک دوراهی قرار دارد: یا همچنان صرفا به چشم کالایی تزئینی و موزهای به آن نگاه کنیم و میدان را به سرمایهگذاران خارجی واگذار کنیم، یا آن را چونان یک فرصت اقتصادی و فرهنگی بزرگ دریابیم و در مسیر توسعه بازار داخلی و بینالمللی آن گام برداریم. انتخاب دوم، به معنای تبدیل هنر ایرانی به سرمایهای پایدار است، سرمایهای که هم هویت ملی را پاس میدارد، هم جایگاه جهانی ایران را تقویت میکند و هم بازدهی اقتصادی قابلتوجهی به همراه دارد.
هنرهای ایرانی-اسلامی ترکیبی کمنظیر از فرهنگ، خلاقیت و سرمایهگذاری هوشمندانهاند، جایی که هر ریال سرمایهگذاری، نه تنها سود مالی میآورد، بلکه ارزش فرهنگی خلق میکند. امروز بیش از هر زمان دیگر، سرمایهگذاران ایرانی باید بدانند که حمایت آنها از این حوزه، کلید ورود ایران به بازار جهانی هنر و تثبیت جایگاه شایسته فرهنگ ایرانی در جهان است.