کارشناسان هشدار میدهند در شرایطی که زیرساختهای آموزشی کشور برای پذیرش چنین تحولی آماده نیست و سیاستگذاری مشخصی برای استفاده از این ابزار وجود ندارد پیامدهای آن میتواند به از میان رفتن تفکر انتقادی منجر شود. این در حالی است که در سمت دیگر ماجرا در بسیاری از کشورهای پیشرو قوانین و چارچوبهای دقیقی برای استفاده از هوش مصنوعی در آموزش طراحی شده است.
اکنون که روزهای پایانی شهریور ماه در حال گذران است و تا آغاز سال تحصیلی تنها چند روز باقی مانده، توجه کارشناسان بیش از هر زمان دیگری معطوف استفاده از هوش مصنوعی در فرآیند آموزشی شده است. پدیدهای نوظهور که هر چیزی را در جهان تحتتاثیر خود داده و چهرهای جدید به حوزههای مختلف بخشیده است. کارشناسان آموزشی معتقدند استفاده از هوش مصنوعی بهرغم اینکه میتواند مزایای متعددی برای آموزش و تحصیل دانشآموزان و دانشجویان داشته باشد چشماندازی از آسیبهای مختلف دارد که از بین رفتن تفکر انتقادی یکی از اصلیترین آنها است. این شرایط در حالی است که در ایران سازوکار مشخصی برای استفاده هوش مصنوعی در محیطهای آموزشی وجود ندارد و همین موضوع بر خطرات استفاده از این فناوری میافزاید.
مجید علیعسگری، عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی در این باره به «دنیای اقتصاد» میگوید: «در ایران بسیاری از موقعیتهایی که میتوانستند به نفع نظام آموزشی تمام شوند، عملا برعکس عمل کردهاند یکی از دلایل این وضعیت، ضعف زیرساختهاست. اکنون در این شرایط دانشآموزان و دانشجویانی که امکان استفاده از هوش مصنوعی را دارند اغلب به جای بهرهبرداری درست گرفتار نوعی «سیاهبازی» در استفاده از این فناوری شدهاند. هوش مصنوعی ابزاری قدرتمند است که میتواند به یادگیری کمک کند، اما در حال حاضر بیشتر بهعنوان وسیلهای برای تقلب مورد استفاده قرار میگیرد. در دانشگاهها شاهدیم که دانشجویان بسیاری امتحانها و تکالیف خود را با کمک هوش مصنوعی انجام میدهند. این روند باعث میشود که هوش مصنوعی عملا فراتر از قوانین حرکت کند و هر ضابطهای که تعیین میشود، بهنوعی دور زده شود.»
او معتقد است که اگر قرار است نظام آموزشی بر پایه هوش مصنوعی بازطراحی شود ابتدا باید زیرساختهای لازم ایجاد شود و همزمان راهکارهایی برای جلوگیری از تقلب در نظر گرفته شود. آشنایی درست معلمان، دانشآموزان و استادان با این فناوری پیششرط استفاده موثر از آن است.
علیعسگری همچنین معتقد است که هوش مصنوعی در فرآیند یادگیری میتواند هم کمککننده باشد و هم مانع؛ بسته به اینکه چه برنامهریزیای برای آن انجام شود. او در این باره توضیح میدهد: «بدون برنامهریزی این ابزار به زیان آموزش تمام خواهد شد. پیامدهای استفاده از هوش مصنوعی بسیار گسترده است و باید بهطور جدی مورد توجه قرار گیرد. در شرایط فعلی یکی از نگرانیهای اصلی این است که چون در نظام آموزشی ایران تفکر انتقادی چندان پرورش نیافته، استفاده نادرست از هوش مصنوعی میتواند این ضعف را تشدید کند. وقتی اکثر دانشجویان تکالیف خود را با کمک هوش مصنوعی انجام میدهند، فرصت اندیشیدن و پرورش تفکر خلاق و انتقادی از بین میرود.»
در این شرایط که در ایران هنوز سازوکار مشخصی برای استفاده از هوش مصنوعی در محیطهای آموزشی وجود ندارد در برخی کشورهای پیشرو راهحلهایی در این خصوص طراحی شده است. در این راستا یونسکو در توصیهنامه اخلاقیات هوش مصنوعی تاکید کرده است که کشورها باید قبل از هر اقدامی در حوزه آموزش زیرساختهای لازم برای حفاظت از حقوق بشر، تضمین عدالت آموزشی، شفافیت و جلوگیری از تبعیض را فراهم کنند و از ابزارهای ارزیابی تاثیر اخلاقی در پروژههای آموزشی بهره گیرند.
همچنین طبق قانون هوش مصنوعی اتحادیه اروپا (AI Act) که از اوایل سال ۲۰۲۵ لازمالاجرا شده است استفاده از هوش مصنوعی در بخشهای حساس از جمله آموزش در زمره «کاربردهای پرخطر» قرار دارد. این قانون کشورهای عضو را موظف میکند در استفاده آموزشی از هوش مصنوعی معیارهایی مانند شفافیت، قابلیت توضیحپذیری و تضمین نظارت انسانی را رعایت کنند. در سمت دیگر ماجرا در بریتانیا نیز وزارت آموزش این کشور در سال ۲۰۲۳ راهنمایی با عنوان Generative AI in Education منتشر کرده که بر سه اصل اساسی تکیه دارد؛ آموزش معلمان برای شناخت هوش مصنوعی، بازنگری در روشهای ارزیابی دانشآموزان و رعایت کامل قوانین حفاظت از دادههای کودکان.
در این بین استرالیا با معرفی «چارچوب ملی هوش مصنوعی مولد در مدارس» کوشیده است تعادلی بین استفاده نوآورانه از این فناوری و حفاظت از یکپارچگی آموزشی ایجاد کند. این چارچوب توصیه میکند معلمان ضمن استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی در طراحی محتوا، همزمان دانشآموزان را با شیوههای درست و اخلاقی کار با این فناوری آشنا کنند.
آنچه از مقایسه تجربه ایران با کشورهای مختلف بهویژه اروپا، بریتانیا و استرالیا به دست میآید این است که نقطه تمایز اصلی نه در میزان دسترسی به فناوری، بلکه در نوع مواجهه و برنامهریزی برای آن نهفته است. هوش مصنوعی پدیدهای است که خواه ناخواه وارد آموزش میشود؛ چه در کلاسهای مجازی و چه در انجام تکالیف روزمره. پرسش اصلی این نیست که میتوان مانع استفاده دانشآموزان و دانشجویان از آن شد یا خیر، بلکه این است که چگونه میتوان مسیر استفاده را بهگونهای طراحی کرد که به جای تقلب، به خلاقیت و تفکر انتقادی منجر شود.
در نهایت سرنوشت آموزش در عصر هوش مصنوعی نه به توانایی ابزار بلکه به میزان آمادگی نظام آموزشی برای مواجهه با آن گره خورده است. ایران میتواند در مسیر پیشرو یا در دام استفاده سطحی و تقلب گرفتار شود یا با نگاهی آیندهنگر هوش مصنوعی را به فرصتی برای پرورش نسلی خلاق، منتقد و توانمند بدل کند. انتخاب میان این دو مسیر بیش از هر چیز به شجاعت و تدبیر سیاستگذاران آموزشی بستگی دارد.