یکی از نقاط قوت مهم قسمت اول، نحوهی ورود به داستان است. نویسنده و کارگردان به جای مقدمهچینیهای طولانی، با یک درگیری عاطفی و فیزیکی میان مهیار (یونس حراناف) و خسرو (کوروش تهامی) داستان را کلید میزند. این انتخاب هوشمندانه باعث میشود مخاطب بلافاصله در قلب بحران قرار بگیرد: تنش میان فرزندان و والدین در ازدواج مجدد؛ موضوعی حساس و ملموس برای جامعه امروز.
در ادامه، حضور نسرین (ساره بیات) بهعنوان بازپرس دادگستری، لایهای تازه به روایت میافزاید. شغل او بهطور مستقیم با دادگاه و عدالت در ارتباط است و همین امر بستر ورود به درامهای قضایی را فراهم میکند. به این ترتیب، سریال نشان میدهد که قرار نیست صرفاً درگیر یک روایت خانوادگی باقی بماند، بلکه پای مسائل حقوقی، انتقام و نزاعهای مالی نیز به میان خواهد آمد.
از نظر بازیگری، ساره بیات بیتردید ستون اصلی «محکوم» است. او توانسته از همان اپیزود اول شخصیتی چندلایه بسازد؛ زنی مستقل و مقتدر که در عین حال درگیر بحرانهای شخصی است. در کنار او، کوروش تهامی حضوری متعادل دارد و توانسته وجهی متین و پدرانه را با کشمکشهای عاطفی درآمیزد. هماهنگی این دو بازیگر در همان ابتدای کار نوید یک زوج داستانی باورپذیر را میدهد.
مهران غفوریان در نقش «بهرام» نشان داده که فراتر از کلیشههای کمدی حرکت کرده است. شخصیت خاکستری او در «محکوم» یکی از وجوه تازه سریال است. در مقابل، بازی یونس حراناف (مهیار) هنوز جای بحث دارد؛ او باید نقشی احساسی و محوری ایفا کند، اما در قسمت اول بهخاطر کمتجربگی یا محدودیتهای نقش، تأثیرگذاری کافی ندارد.
اگر قسمت اول بیشتر بر بنیانگذاری درام خانوادگی استوار بود، قسمت دوم وجه معمایی و پلیسی سریال را پررنگتر میکند. ورود پژمان جمشیدی در نقش کارآگاه ویژه قتل، نقطه عطفی در روایت است. جمشیدی که سالها با نقشهای کمدی شناخته میشد، بار دیگر نشان داد ظرفیت بالایی برای ایفای نقشهای جدی دارد و میتواند در قالب یک کاراکتر سرد، جدی و درگیر، جذابیت بیافریند.
محکوم در دو قسمت ابتدایی توانسته چشماندازی روشن از آینده خود ترسیم کند؛ آیندهای که اگر با حفظ ریتم، تعمیق شخصیتها و پررنگتر کردن خطوط حقوقی و معمایی همراه شود، میتواند این اثر را به یکی از سریالهای پربیننده و ماندگار نمایش خانگی بدل کند
ناپدید شدن مهیار و اتهام او در قتل دختر خسرو، داستان را وارد مسیری پرتنش و غیرقابل پیشبینی میکند. این حادثه نهتنها ریتم سریال را تندتر میکند، بلکه رابطهی نسرین و خسرو را وارد بحرانی عمیق میسازد؛ بحرانی که میتواند به فروپاشی کامل این ازدواج منجر شود.
در این میان، الهام کردا با نقش همسر اول خسرو، درخشان ظاهر میشود. سوگواری او پس از مرگ دخترش، بهویژه در مراسم خاکسپاری، یکی از لحظات احساسی و بهیادماندنی سریال است. تقابل او با خسرو و نسرین، یکی از نقاط اوج بازیگری در «محکوم» محسوب میشود.
پیچش های داستانی و معمایی سریال در قسمت دوم با ناپدید شدن مهیار با بازی یونس حران اف بیشتر شده و نوید یک سریال پلیسی جذاب را می دهد آن هم با چالش های زندگی یک بازپرس ویژه قتل که حالا پسرش درگیر قتل دختر شوهر جدیدش شده است. این اتفاق هولناک با ورود رابطه خسرو و نسرین به تلخ ترین قسمت خود و سرد شدن آن بعد از کشته شدن فرزند خسرو و عصبانیت شدید خسرو نشانههایی از فروپاشی یک رابطه دارد. در قسمت دوم نباید از بازی دیدنی و به اندازه الهام کردا چشم پوشی کرد. او که همسر اول خسرو با بازی کوروش تهامی است حالا با باخبر شدن از قتل دخترش به ایران آمده است و تقابل او با خسرو و نسرین همسر جدید خسرو با بازی ساره بیات دیدنی است. سوگواری الهام کردا در مراسم خاکسپاری آنقدر واقعی و دیدنی بود که دل هر بیننده ای را آب می کرد.
محکوم از منظر فیلمنامه، توانسته با ایجاد گرههای فرعی (کشمکشهای مالی و حقوقی، رازهای شخصی تابان، و درگیریهای خانوادگی) آیندهای پرحادثه را نوید دهد. همین ترکیب هوشمندانه میان ملودرام خانوادگی و درام دادگاهی، موتور محرک اصلی سریال است.
محکوم در دو قسمت ابتدایی توانسته چشماندازی روشن از آینده خود ترسیم کند؛ آیندهای که اگر با حفظ ریتم، تعمیق شخصیتها و پررنگتر کردن خطوط حقوقی و معمایی همراه شود، میتواند این اثر را به یکی از سریالهای پربیننده و ماندگار نمایش خانگی بدل کند. بازگشت ساره بیات، حضور جدی پژمان جمشیدی و بازی درخشان الهام کردا، ترکیبی است که «محکوم» را از یک شروع صرفاً متوسط فراتر میبرد و آن را در مسیر یک درام پرکشش و چندلایه قرار میدهد.