صادق امامی در یادداشتی نوشت: قطریها در بدترین سناریوهایشان هم فکر نمیکردند کشوری که میزبان بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در خلیج فارس است، از سوی نزدیکترین متحد آمریکا مورد تجاوز قرار گیرد. حمله نهم سپتامبر 2025، چنان ترسی به جان دوحه انداخت که حالا بیپرده به همسایگانش هشدار میدهد که از این پس دیگر «هیچ کشوری در حوزه خلیج فارس در امان نیست». پیام تجاوز، به درستی از دوحه به همسایگان منتقل شده است چراکه صهیونیستها اگر تنها به دنبال حذف رهبران حماس میبودند، احتمالاً میتوانستند از روشهای دیگر مشابه آنچه در تهران برای اسماعیل هنیه اتفاق افتاد، بهره ببرند؛ اما رژیمصهیونیستی ترجیح داد این هدف را با یک عملیات نظامی انجام دهد تا اولاً به همه کشورهای منطقه نشان دهد که از این پس علیه هر آنچیزی که تهدید قلمداد میکند، دست به تهاجم نظامی خواهد زد و ثانیاً، به عنوان هژمون منطقهای، غرب آسیا را آنگونه که میخواهد تغییر میدهد.
شاید کمی دیر اما ظاهراً کشورهای عربی پس از دیدن آنچه بر سر قطر آمد، کمی هوشیارتر شدهاند.نشانه این هوشیاری، تلاش مصر برای ایجاد یک نیروی مشترک عربی مشابه ناتو است. آنگونه که رسانهها نوشتهاند، عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور مصر، تلاش دارد تا حمایت کشورهای عربی را برای راهاندازی این نیرو جلب کند. هدف از این پیشنهاد تشکیل نیروی مشترک عربی برای توانایی اقدام سریع برای دفاع از هر کشور عربی در صورت تعرض است. این ایده در جریان رایزنیهای دیپلماتیک پیش از برگزاری نشست سران عربی - اسلامی در دوحه، در دستور کار قرار گرفته است. مصر پیشنهاد مشارکت حدود 20 هزار نیروی نظامی از ارتش خود را در نیروی مشترک عربی مطرح کرده است. احتمالاً در صورت تحقق این ایده، عربستان سعودی دومین کشوری باشد که بیشترین مشارکت را در این نیرو خواهد داشت.
با توجه به تعدد و تکثر کشورهای عربی، مشخص نیست که این ایده در چه زمانی تحقق پیدا خواهد کرد؛ اما مهمتر از آن، درک کشورهای عربی از تهدید جدیدی است که پیشروی آنها قرار دارد. برای چندین دهه آمریکا و متحدان اروپاییاش تلاش میکردند با فضاسازی، ایران را اصلیترین تهدید و دشمن کشورهای منطقه و بهویژه حاشیه خلیجفارس معرفی کنند و در این زمینه هم موفقیتهایی کسب کرده بودند. شاید بتوان گفت آخرین گام برای شکل دادن به یک تقابل جدی نظامی بین ایران و کشورهای عربی، ایدهای بود که دولت اول دونالد ترامپ با جدیت آن را دنبال میکرد. ترامپ در جریان سفر به عربستان سعودی، ایده تشکیل «ناتوی عربی» را که شامل 8 کشور: عربستان سعودی، امارات، کویت، بحرین، عمان، قطر، مصر و اردن میشد، دنبال کرد. کشورهای عربی یکبار در دهه 1950 در برابر تهدیدی به نام رژیمصهیونیستی، اتحادی کوچک با حضور مصر و سوریه را شکل دادند. آنها در جنگ 1948 شکست سنگینی از اسرائیل خورده بودند و میدانستند که این آخرین نبرد نخواهد بود و جنگهای دیگری در پیش است. از اینرو نیز به دنبال ائتلافسازی بودند؛ اما در این زمینه چندان هم موفق نبودند. پس از چند دهه آنها یکبار دیگر برای ایجاد یک ائتلاف دست به کار شدند. ناتوی عربی، سه تفاوت جدی با ایدههای قبلی داشت:
1- اصل ایده نه عربی که آمریکایی بود.
2- این بار قرار بود به جای رژیمصهیونیستی، ایران تهدید و دشمن تلقی شود.
3- یکی از اصلیترین بازیگران این ائتلاف، رژیمصهیونیستی بود.
ناتوی عربی عملاً پس از آنکه قطر از ائتلاف سعودی علیه یمن خارج شد و در محاصره و تحریم چهار کشور: عربستان، امارات، بحرین و مصر قرار گرفت، تا حدودی از موضوعیت افتاد. قطریها که در دوره تحریم، کمک و حمایت ایران را پشت سر خود داشتند، حتی پیشنهاد کردند ائتلافی پنججانبه با حضور قطر، عراق، ایران، ترکیه و سوریه تشکیل شود. در مجموع مخالفتها باعث شد تا ایده ناتوی عربی که قرار بود در آبان سال 1397 در واشنگتن اعلام موجودیت کند، بینتیجه رها شود. این ایده در دولت جو بایدن نیز با جدیت دنبال شد. در دولت بایدن با توجه به گسترش عادیسازی روابط کشورهای اسلامی و عربی با رژیمصهیونیستی، تلاش شد تا صهیونیستها نیز در ائتلاف حضور داشته باشند. در همین راستا، در فروردین 1401 سه نشست با هدف تشکیل «ناتوی منطقهای» برگزار شد که در یکی از آنها نفتالی بنت، نخستوزیر وقت رژیمصهیونیستی، حضور داشت. واضح بود که هدف این ائتلاف منطقهای با حضور کشورهای عربی و رژیمصهیونیستی، ایران است. این ایدهها راه به جایی نبرد تا عملیات مقاومت اسلامی در 7 اکتبر و وقایع پس از آن رخ داد. عملیات 9 سپتامبر -که شکست سنگینی نیز برای صهیونیستها به بار آورد- حداقل 9 سال تلاش دو دولت ترامپ و بایدن برای عادیسازی روابط با رژیمصهیونیستی را بر باد داد. اکنون در پایتختهای عربی، دشمن واقعیشان را شناختهاند. آنها حتی اگر نخواهند، محکوم به بازگشت به خویشتن هستند و الا باید برای ضربات بعدی آماده باشند. کشورهای عربی تجهیزات پیشرفته و بهروزی از غرب خریداری کردهاند؛ اما بعید است توان و جسارت استفاده از آنها را داشته باشند. شاید بهترین و سخاوتمندانهترین پیشنهاد را شیخ نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله لبنان، به کشورهای عربی داد که خطاب به کشورهای عربی که ناتوان از پاسخ نظامی به اسرائیل هستند خواست تا برای حمایت از کشور و حکومتشان از مقاومت «حمایت» کنند چون اگر مقاومت از بین برود، «اسرائیل به سراغ آنها میرود.»
منبع: فرهیختگان