صبح مادر به اتاق آمد و گفت یه لونه ی موش در حیاط خلوت دیدم باید زود موش رو بکشیم وگرنه همه جا رو خراب میکنه. حیاط خلوت ما، جایی به اندازه یک اتاق دوازدهمتری بود که سال به سال گذرمان به آنجا نمیافتاد. چند روز گذشت و ظهر بود که خواهرم از کنار پنجره داد کشید این دیگه چیه؟ بیاین ببینین من و برادرم به شتاب خود را به پنجره رساندیم پدر و مادرم بیخیال بودند و نیامدند.
اما وقتی تعجب و شگفتی ما را دیدند آنها هم آمدند آنچه چشممان میدید باورکردنی نبود. موشی بزرگ در حیاط خانه قدم میزد که به اندازه یک گوسفند بود. پدرم برای کشتن آن چاقوی بزرگ آشپزخانه را برداشت و فوری به حیاط دوید اما موش گریخت و نفهمیدیم کجا رفت.»
محمدهاشم اکبریانی متولد سال ۱۳۴۴ در بجنورد و از روزنامهنگاران و نویسندگان باسابقه است که در دهه ۸۰ با انتشار مجموعه تاریخ شفاهی ادبیات و همچنین رمانها و مجموعهداستانهایش نامش را مطرح کرد. رمان «گرسنگی بیپایان» در ۱۰۰ صفحه و قیمت ۱۴۰ هزار تومان توسط نشر خزه به بازار عرضه شده است.