گروه دیپلماتیک – همشهری آنلاین: با نزدیک شدن احتمال برگزاری انتخابات زودهنگام در ترکیه و در شرایطی که بحران اقتصادی به شدت دولت را تحت فشار قرار داده، رجب طیب اردوغان رئیسجمهور ترکیه، به دنبال یک پیروزی خارجی برای تقویت وجهه داخلی خود است. در این راستا دو سناریو مطرح است:
- عملیات مشترک نظامی با نیروهای ارتش ترکیه و ارتش ملی سوریه برای ایجاد یک گذرگاه به سمت حلب، که در صورت موفقیت، اردوغان را به «فاتح حلب» تبدیل میکند و افکار عمومی را از مشکلات داخلی منحرف میکند.
- برگزاری همهپرسی در مناطق تحت کنترل ترکیه در شمال سوریه برای الحاق غیرمستقیم یا ایجاد وضعیت اضطراری، که میتواند به تعویق انتخابات با بهانه امنیت ملی منجر شود.
در هر دو حالت، هدف اصلی تغییر واقعیتهای میدانی سوریه و بازتعریف مرزهای سیاسی ترکیه است. در این مسیر، مفهومی تاریخی به نام "میثاق ملی" (Misak-ı Milli) دوباره احیا شده است؛ مفهومی برگرفته از مرزهای امپراتوری عثمانی که شامل شهرهایی چون حلب، لاذقیه و دیرالزور نیز میشود.
سوریه تحت اشغال: انرژی، تجارت و زمینهای حاصلخیز
دخالت ترکیه در حلب و شمال سوریه تنها نظامی یا سیاسی نیست؛ جنبه اقتصادی آن نیز بسیار پررنگ است. این مناطق دارای ظرفیت کشاورزی قابلتوجهی هستند و در مسیر کریدورهای انرژی و تجاری قرار دارند که شام را به آناتولی متصل میکنند.
در جهانی چندقطبی و بیثبات، اردوغان میکوشد با تثبیت حضور اقتصادی و نظامی در سوریه، ترکیه را از نظر امنیت انرژی و استقلال اقتصادی تقویت کند. بنابراین، پیمان ملی امروز نهتنها یک آرزوی تاریخی، بلکه برنامهای عملیاتی برای گسترش نفوذ منطقهای ترکیه تلقی میشود.
ریسکهای خطرناک در بازی چندقطبی منطقه
با این حال، تمام این تحرکات در فضایی بسیار پرتنش و چندقطبی رخ میدهند. حضور نیروهای روسیه، حمایت غرب از نیروهای کرد، و باقیمانده ساختار دولت سوریه همگی به پیچیدگی میدان افزودهاند. در این میان هرگونه تلاش برای تغییر مرزها از طریق زور، با مخالفتهای شدید حقوقی و بینالمللی از سوی شورای امنیت، اتحادیه اروپا و آمریکا روبهرو خواهد شد.
در همین حال، افزایش اقدامات رژیم صهیونیستی در سوریه نیز به آنکارا فرصتی میدهد تا در سایه این تحولات، بدون برخورد مستقیم با تلآویو، منافع خود را پیش ببرد. اردوغان اما این بیثباتی را نه تهدید، بلکه فرصت میبیند: ایجاد فضای جنگی برای فرار از بحران داخلی. در چنین فضایی، دیپلماسی نه برای صلح، بلکه برای نمایش است. آنچه اهمیت دارد، نه گفتوگو، بلکه کنترل میدان، تحمیل واقعیت و مدیریت روایت است. و در نهایت، سرنوشت سیاست ترکیه در سوریه نه در قطعنامهها، بلکه در خطوط مرزی جدید و پایگاههای نظامی و حقایق تحمیلشده در میدان رقم خواهد خورد. در این بازی، قلم جایی ندارد؛ تنها شمشیر است که حرف آخر را میزند.
منبع: تارنمای کرادل