همشهری آنلاین - گروه سیاسی: وقتی شی جینپینگ رئیسجمهور چین در بیستوپنجمین نشست سران سازمان همکاری شانگهای (SCO)، وعده بانک توسعه، کمکهای مالی و بستههای آموزشی را مطرح کرد، این پیام فراتر از نمایش تشریفاتی بود: پکن میخواهد نقش رهبرِ تأمینکننده منابع و نهادساز در چارچوبی منطقهای را پررنگ کند که اعضایش، از جمله ایران، بهدنبال کاهش آسیبپذیری در برابر فشارهای اقتصادی غربیاند. چین آمارهایی هم مطرح کرد: تجارت تجمیعی ۲.۳ تریلیون دلاری با اعضا، سرمایهگذاری ۸۴ میلیارد دلاری و تعهدهایی مثل ۲ میلیارد یوان کمک بلاعوض و ۱۰ میلیارد یوان وام اضافی به کنسرسیوم بینبانکی سازمان همکاری شانگهای،؛اعداد و وعدههایی که تهران و دیگر اعضا بهسرعت آنها را فاکتوی برنامهریزی و دیپلماسی خود کردند.
اما این پرسش کلیدی مانده است: آیا این وعدهها میتوانند به ابزارهای عملی کاهشدهنده فشار تحریمی بدل شوند؟ تجربه تعامل چین با ایران در بازار نفت نشان میدهد پکن حاضر به خرید نفت و همکاری تجاری است و واردات چین از ایران در فصلهای اخیر بارها جهش کرده است؛ اما انتقال از «خرید مستقل» به «پوشش سازمانی-متقابل در برابر بازگشت تحریمهای بینالمللی» نیاز به نهادسازی، مکانیزمهای پولی جایگزین و ریسکپذیری سیاسی دارد، یعنی همان چیزهایی که شی وعده داد ولی اجرای آنها پیچیده و زمانبر است.
وعدههای پکن؛ عددها و معناها
۲ میلیارد یوان کمک بلاعوض: شی اعلام کرد این مبلغ در سال جاری به اعضای نیازمند تعلق میگیرد. از منظر عملی، این رقم نمادین ولی قابلاستفاده برای پروژههای کوچک معیشتی است. گزارشهای بینالمللی با انعکاس این خبر، اجرای وسیع سیاستهای ضدتحریمی را با چنین رقمی امکانپذیر ندانستند.
۱۰ میلیارد یوان وام اضافی به بانکهای عضو کنسرسیوم بینبانکی سازمان همکاری شانگهای: این رقم میتواند نقدینگی بینبانکی را تقویت کند؛ اما وام به بانکها الزاما به معنای کانال تسویه غیردلاری یا تضمین مقابله با تحریمهای ثانویه نیست، بلکه نیاز به سازوکار فنی و بیمهگذاری تراکنشها دارد.
۱۰۰ پروژه «کوچک و زیبا» (livelihood projects): هدف تسهیل ملموس معیشت محلی است؛ در کوتاهمدت به اعتبار سیاسی و حسننیت پکن کمک میکند، اما این اعتقاد وجود دارد که اثر ساختاری بر تراز تجاری یا ذخایر ارزی ندارد.
۲ برابر کردن بورسهای سازمان همکاری شانگهای و برنامه دکترای نوآورانه؛ ۱۰ کارگاه لوبان و ۱۰هزار فرصت آموزشی: این موارد ظرفیت انسانی و فناوری را افزایش میدهد و برای درازمدت و نرمالسازی روابط اقتصادی مفید است، اما آورده فوری آن در مواجهه با تحریمها محدود است.
پیشنهاد تاسیس «بانک توسعه سازمان همکاری شانگهای»: مهمترین وعده؛ اگر واقعا تشکیل شود، میتواند ستون مالی جایگزین برای تامین پروژهها و تسهیل سرمایهگذاری باشد. اما ایجاد بانک بینالمللی نیازمند سرمایهگذاری قابل توجه، عضویت و قواعد شفاف است و بدون حمایت عملیاتی و پوشش از خطرات تحریم، کارکرد «محافظتی» محدودی خواهد داشت.
در تحلیلهای خارجی بر این نکته تاکید شده است که اعداد اعلامشده بیشتر نقش «آغازگر» و «سیگنال» دارند و تبدیلشان به مکانیزمهای موثر در برابر تحریم مستلزم ساختار فنی، مقرراتی و سیاسی گستردهتر است.
بانک توسعه و کنسرسیوم بینبانکی کارایی خواهد داشت؟
سابقه نهادسازی بینالمللی: بانک توسعه بریکس (BRICS) و بانک توسعه آسیا (ADB/AIIB) نمونهاند؛ راهاندازی بانک جدید نیازمند سرمایه پایه، مقررات (قوانین ضدپولشویی، شفافیت) و اعتماد میان اعضاست. سازمان همکاری شانگهای فاقد تجربه عملی تاسیس بانک توسعه در مقیاس بزرگ است.
کنسرسیوم بینبانکی سازمان همکاری شانگهای: وجود کنسرسیوم میتواند مسیر کانالهای بینبانکی را تسهیل کند، ولی تبدیل وامهای یوانی به مکانیزمی برای پوشش ریسک تحریم ثانویه نیازمند بیمهگر یا مکانیزم جبرانی است که اعضا هنوز دربارهاش توافق نکردهاند.
ریسکهای قانونی و گزارشپذیری: بانکهای بینالمللی تابع مقررات بینالمللی پولشویی و روابط بین بانکی هستند؛ اگر بانک توسعه سازمان همکاری شانگهای بخواهد تراکنشهایی را که توسط نظام مالی غربی تحریم میشوند پوشش دهد، با انزوای بیشتر در روابط بانکی بینالمللی روبهرو خواهد شد.
زمینه داخلی چین: پکن از ابزارهای مالی خود (یوانسازی، صندوق سرمایهگذاری، پروژههای کمربند و جاده (BRI) بهره برده، اما تعهد به پوشش سیاسی محکم در برابر فشارهای آمریکا مستلزم ریسک دیپلماتیک است که پکن دربارهاش محاسبهگر است، یعنی بخشی عمل، بخشی سیگنال سیاسی.
سرعت و زمانبندی: توافق سیاسی و تشکیل نهادها ماهها تا سالها طول میکشد؛ پس در مواجهه فوری با «مکانیسم ماشه» اثرگذاری آن محدود خواهد بود. این موضوعی است که در گزارش خبرگزاری بلومبرگ آمریکا به آن پرداخته شد.
ایران چطور میتواند از این ظرفیتها استفاده کند؟
پیوند انرژی - خرید نفت از چین: دادههای ماههای اخیر نشان میدهد واردات نفت چین از ایران جهش محسوس داشته؛ گزارشها ماه ژوئن حاکی از واردات میانگین بیش از ۱.۸–۱.۴ میلیون بشکه در روز در بخشی از ماه بودهاند — نشان میدهد پکن حاضر است نفت ایران را جذب کند، دستکم وقتی نیاز بازار داخلیاش بالا است. این ارقام به ایران فضای تنفسی تجاری میدهد، اما پوشش سازمانی در برابر تحریمهای رسمی سازمان ملل متفاوت است.
آمارهای تجاری و سرمایهگذاری چین با سازمان همکاری شانگهای: شی اشاره کرد تجارت تجمعی چین با اعضا بیش از ۲.۳ تریلیون دلار و سرمایهگذاری انباشته ۸۴ میلیارد دلار است؛ برای ایران این بستری است تا در پروژههای زیرساختی مثل توسعه بندر، ریلی سهم بگیرد و درآمدهای ارزیاش را متنوع کند.
مکانیزمهای تسویه غیردلاری: ایران پیش از این در توافقات دوجانبه و از طریق سیستمهای پیامرسان مالی جایگزین (مثلا استفاده از یوآن، روپیه، روپیه و روبل) تجربیات محدود دارد؛ سازمان همکاری شانگهای میتواند، از طریق توافقات چندجانبه، این مسیرها را رسمیتر کند اما نیازمند شبکه بانکداری آماده و توافقات سوآپ ارزی است.
چگونه ایران میتواند عملگرا باشد: تمرکز بر پروژههای کوچک و زیبا، جذب کمکهای یوآنی برای طرحهای محلی، و استفاده از بورسها و برنامههای آموزشی میتواند منفعت فوری بیاورد؛ اما برای حمایت در صورت بازگشت تحریمهای سازمان ملل، ایران نیازمند تضمین سیاسی از بازیگران مرکزی چین و روسیه است که ریسک تقابل با آمریکا را بپذیرند.
ایران ظرفیتهای واقعی برای بهرهبرداری اقتصادی از وعدههای سازمان همکاری شانگهای دارد، بهویژه در حوزه انرژی و زیرساخت؛ اما «پوشش سازمانی» علیه تحریم بازگشتی، به تعهدات سیاسی و نهادسازی عمیقتر نیازمند است.
آیا اعضا حاضرند ریسک ایستادگی در برابر آمریکا را بپذیرند؟
توازن منافع: بسیاری از اعضا مانند هند و برخی از کشورهای آسیای مرکزی خواهان کاهش نفوذ مطلق آمریکا هستند، اما تمایل ندارند بهطور کامل روابط با غرب را قربانی کنند؛ هند نمونه بارز است که هم به همکاری اقتصادی با چین نیاز دارد و هم به روابط با غرب و ژاپن و استرالیا. درنتیجه اجماع تمامجانبه مقابله با تحریمهای غربی سخت است.
اندیشکدههایی همچون مریکس (مرکاتور در آلمان) میگویند سازمان همکاری شانگهای بهعنوان بستری برای ترویج روایت چین و روسیه عمل میکند، اما محدودیتهای نهادی و تضاد منافع داخلی اعضا مانع متحدشدن کامل در برابر واشنگتن میشود. بسیاری از اقدامات فعلی بیشتر پیام سیاسیاند تا تضمین عملی.
هزینههای ریسکپذیری: ایستادن آشکار در برابر آمریکا میتواند منجر به محرومیت در بازارهای دلاری، قطع دسترسی به برخی بازارهای مالی و فشار بر بانکها شود؛ تنها چین و روسیه هستند که بهنسبت ظرفیت تحمل اقتصادی و سیاسی بیشتری دارند، ولی حتی آنها نیز میزانی از محاسبه هزینه-فایده انجام میدهند.
نمونههای رفتاری اخیر: رفتار چین در خرید نفت ایران نشاندهنده تمایل به ادامه تجارت است؛ اما این خرید تا پیش از این عمدتا در چارچوبی اقتصادی و هوشمندانه انجام شده، نه بهعنوان تضمین علنی و سازمانی مبنیبر مقابله با قطعنامههای بینالمللی. اگر تحریم سازمان ملل بازگردد، هزینههای سیاسی-اقتصادی همکاری آشکار با ایران افزایش مییابد و پکن باید تصمیم بگیرد تاچه حد ریسک کند.
اعضای شانگهای آرزو دارند از نفوذ دلار دور شوند، اما «آیا حاضرند هزینه طاقتفرسا را بپردازند؟» پاسخ آن تابع منافع داخلی، وابستگی اقتصادی به غرب و محاسبات سیاسی بلندمدت است.