به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، مطالعهای از مؤسسه نوآوریهای زیستپزشکی تراساکی نشان داده است که تحریک عصب واگ میتواند روند تحلیل عضلانی مرتبط با سرطان (Cachexia) را متوقف کرده و در عین حال، پاسخ بیماران به شیمیدرمانی و میزان بقا را افزایش دهد. این سندرم مرگبار عامل بیش از یکسوم مرگهای ناشی از سرطان در جهان به شمار میرود.
این پژوهش که در نشریه Cell منتشر شده و به سرپرستی دکتر «الیشا او’راو» انجام شده است، نشان میدهد با بازگرداندن ارتباط میان مغز و کبد از طریق تحریک عصب واگ، التهاب کاهش یافته، متابولیسم کبد بهبود پیدا کرده و علائم تحلیل عضلانی فروکش میکند.
نتایج تحقیق نشان میدهد که سرطان با ایجاد التهاب سیستمیک، تون عصب واگ را مختل میکند. این اختلال باعث قطع ارتباط محور مغز–کبد و کاهش «HNF۴α»، یک فاکتور کلیدی در تنظیم متابولیسم پروتئینهای کبدی میشود. پیامد آن، اختلال کبدی و تشدید التهاب در کل بدن است که در نهایت به بروز علائم کاشکسی منجر میگردد.
پژوهشگران با تحریک عصب واگ گردنی راست به روشهای گوناگون (جراحی، شیمیایی، الکتریکی یا غیرتهاجمی از طریق پوست)، موفق شدند عملکرد این عصب را بازیابی کنند. این مداخله نه تنها متابولیسم کبد را به حالت طبیعی بازگرداند، بلکه التهاب سیستمیک را کاهش داد و علائم تحلیل عضلانی را مهار کرد.
بهویژه هنگامی که این روش با شیمیدرمانی ترکیب شد، نتایج بسیار امیدوارکننده بود و سلامت عمومی و بقای موشهای مبتلا به سرطان بهطور چشمگیری افزایش یافت.
دکتر علی خادمحسینی، مدیر و رئیس مؤسسه تراساکی، در این باره گفت: «کاشکسی سالهاست که بهعنوان یکی از ویرانگرترین عوارض سرطان مطرح بوده است. کار دکتر او’راو نه تنها سازوکارهای زیستی آن را روشن کرده، بلکه راهکاری عملی و نوین را برای مداخله درمانی ارائه داده است که میتواند مراقبت از بیماران را متحول کند.»
دکتر الیشا او’راو نیز افزود: «این پژوهش نشان میدهد که چگونه میتوان با تنظیم عصبی، متابولیسم بدن را بازآرایی و التهاب را کنترل کرد. تحریک عصب واگ یک رویکرد درمانی امیدوارکننده است که قابلیت ترجمه به روشهای غیرتهاجمی و در دسترس بیماران را دارد و میتواند هم تحلیل عضلانی را مهار کند و هم اثربخشی درمانهای سرطان را افزایش دهد.»
این مطالعه با برجسته کردن نقش حیاتی محور مغز–کبد در کاشکسی سرطانی، تحریک عصب واگ را بهعنوان یک راهکار عملی و قابلدسترس برای بیماران معرفی میکند. این نوآوری مسیر را برای آزمایشهای بالینی آینده هموار ساخته و میتواند تعریف تازهای برای مدیریت کاشکسی در حوزه انکولوژی به همراه داشته باشد.