عصرایران/سواد زندگی؛ مریم طرزی- پذیرش احساسات اغلب یک چالش واقعی است. به خصوص زمانی که گفتگوی درونی ما منفی است. یا هنگامی که طیف گستردهای از منابع تکنولوژیک را در اختیار داریم، به آنها پناه می بریم و احساسات مان را به شدت سرکوب و خفه میکنیم.
در حالی که مدیریت برخی از احساسات دشوار است، پذیرش بسیاری از احساسات دشوارتر است (عشق به کسی که به ما آسیب رسانده، کینه نسبت به کسانی که از ما مراقبت میکنند، تمایل به احساس غم پس از رسیدن به یک هدف).
یادگیری پذیرش احساساتمان، حتی آنهایی که ناخوشایند یا غیرمنطقی به نظر میرسند، به جای تلاش برای اجتناب یا فرار از آنها بسیار حائز اهمیت است.
بنا بر مطالعات دانشگاههای ویرجینیا و هاروارد پذیرش احساسات کار ساده ای نیست.در این مطالعات مشخص شد که یک سوم تا نیمی از شرکتکنندگانی که از آنها خواسته شده بود بیست دقیقه با افکار خود تنها باشند، بلافاصله مشغول تلفنهای همراه خود شدند.
در برخی از شیوه های درمان در روانشناسی، همچون درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد که از سوی استیون هیز در سال ۱۹۸۲معرفی شدف پذیرش احساسات اهمیت بیشتری پیدا میکند.
اجتناب تجربی یا فرار از تجربه کامل احساسات منفی و افکار ناخوشایند حالتی است که در برابر پذیرش احساسات قرار دارد. به این معنی که به جای پذیرش احساسات مان همواره از انها فرار می کنیم یا برروی آنها سرپوش می گذاریم.
فرار، واکنش ما است: ما تمایل شدیدی به "اجتناب یا فرار از تجربهی احساسی آزاردهنده" داریم (آنچه روانشناسی آن را "اجتناب تجربی" مینامد). ما دوست نداریم چیزهای ناخوشایند (غم، خشم، رنجش و غیره) را احساس کنیم، بنابراین هر کاری میکنیم تا آنها را از خود دور کنیم.
پیامدهای اجتناب: به طور متناقضی، این تلاش برای اجتناب، فقط احساسات یا مشکل را تقویت میکند. هرچه بیشتر در برابر چیزی مقاومت کنیم یا آن را انکار کنیم، فشار بیشتری ایجاد میکند و ناراحتی مزمنتر میشود. مثل این است که سعی کنید توپی را زیر آب نگه دارید: هر چه محکمتر آن را فشار دهید، با قدرت بیشتری بالا میآید.
اگر به زندگی روزمره خود فکر کنیم، میتوانیم ببینیم که مقدار قابل توجهی از منابع را به اجتناب از آنچه ما را آزار میدهد، اذیت یا تحریک میکند اختصاص میدهیم.
جامعه مدرن ما، که بر «فوریت و عدم انطباق» متمرکز است، ما را به عدم تحمل عدم قطعیت، انتظار یا نقص عادت داده است.
مثال عکاسی کلید درک این موضوع است:
پیشترها وقتی یک عکس با فیلم میگرفتید، باید روزها منتظر میماندید تا آن را ببینید. باید عدم قطعیت نتیجه را میپذیرفتید.
نمیتوانستید آن را فوراً تغییر دهید. این نوعی پذیرش نقص یا انتظار بود.
اما امروزه با فناوری دیجیتال، عکس را فوراً میبینیم. اگر آن را دوست نداشته باشیم، آن را حذف میکنیم و عکس دیگری میگیریم. دیگر نقص یا انتظار را تحمل نمیکنیم. از کوچکترین نارضایتی یا عدم قطعیت اجتناب میکنیم.
البته، این تنها یک نمونه از نمونههای بسیاری است که ممکن است در زندگی خود بر اساس فوریت و عدم انطباق پیدا کنیم. شاید فکر کنید این مثال اغراقآمیز است، اینکه زندگی مشکلات دلخراشتری را پیش روی ما قرار میدهد. البته، بیدلیل هم نیست.
مثال فوق در مورد عکاسی نشان می دهد که این عادت تمایل به کنترل همه چیز، برای کامل و فوری کردن همه چیز، به احساسات ما منتقل میشود.
اگر احساسی «مبهم»، «ناقص» یا «ناخوشایند» باشد، غریزه ما این است که آن را «حذف» یا «دوباره انجام دهیم» (یعنی از آن اجتناب کنیم) به جای اینکه آن را همانطور که هست بپذیریم.
اما شاید، قبل از رسیدن به چنین مرحلهای، توصیه شود که در موقعیتهای روزمره انعطافپذیری و تحمل را تمرین کنید.
اینها واقعاً فرصتهای یادگیری هستند.
در دنیای پرشتاب امروز، ما اغلب به دنبال راههایی برای فرار از کوچکترین ناراحتیها، بیحوصلگیها یا لحظات سکوت هستیم. اما روبرو شدن و پذیرش این احساسات، کلید آرامش و تابآوری درونی است. در اینجا چند تمرین عملی و چالش روزمره پیشنهاد میشود که به شما کمک میکند تا این مهارت حیاتی را در خود پرورش دهید:
آیا حاضرید این چالش را بپذیرید؟ آیا فکر میکنید میتوانید از پس آن برآیید؟ اگر پاسخ شما منفی است، احتمالاً تا حدی به تلفن همراهتان وابسته شدهاید.
ما انسانها تحمل کمی در برابر بیحوصلگی داریم و برای فرار از آن، مدام به دنبال محرکهای بیرونی و شبکههای اجتماعی هستیم.
برای شروع تمرین پذیرش احساسات، یک فرصت خوب این است که یک روز کامل تلفن همراهتان را خاموش کنید و زمانهای انتظار یا اوقات فراغت را به کارهای دیگر اختصاص دهید. شاید تعجب کنید که آن حس "اتلاف وقت" که گاهی اوقات به سراغتان میآید، ناپدید شود.
این یکی دیگر از فرصتهای روزمره برای تمرین پذیرش احساسات است. برخی افراد آنقدر از انتظار در کنار پیادهرو کلافه میشوند که سرشان را میچرخانند تا ببینند ماشینی نمیآید و سریع از خیابان رد شوند.
شاید با خودشان بگویند: "چه چراغ قرمزی! همهاش به من میخورد!" و بعد موبایلشان را درمیآورند تا صبر کنند. به خودتان چالش بدهید که منتظر بمانید تا چراغ سبز شود، آرام و آهسته از خیابان رد شوید و در آن لحظه، خودتان را حس کنید؛ ایستاده، زنده و در حال تماشای شهر.
در سوپرمارکت یا بانک، عمداً طولانیترین صف را انتخاب کنید. این یک راه عالی برای پذیرش بیحوصلگی یا ناراحتی ناشی از انتظار است.
به گفتوگوی درونیتان توجه کنید. اگر دیدید از انتظار گلایه میکنید، سعی کنید این گفتار را تغییر دهید. مثلاً بگویید: "میتوانم از این فرصت استفاده کنم و اطرافم را نگاه کنم و با خودم ارتباط برقرار کنم."
این توصیه برای همه فعالیتها صدق میکند؛ چه در حمام باشید، چه در حال گفتوگو یا هر کار دیگری. منظور این است که وقتی کاری را انجام میدهید، سعی کنید فقط روی همان کار تمرکز کنید.
از نظر عاطفی – و حتی فکری یا بهرهوری – سالم نیست که چند کار را همزمان انجام دهید. چندوظیفگی (Multitasking) راهی عالی برای افزایش استرس است.
مثلاً سعی کنید بلافاصله به پیامهایی که در شبکههای اجتماعی دریافت میکنید، پاسخ ندهید. کمی صبر کنید و هیجاناتتان را کنترل کنید. این یک تمرین خوب است تا بعداً بتوانید هیجانات شدیدتر را هم مدیریت کنید.
۱۵ یا ۲۰ دقیقه قبل از پاسخ دادن به یک پیام صبر کنید. ناراحتی ناشی از عدم فوریت را حس کنید و آن را بپذیرید.
تلویزیون هم مانند موبایل، اغلب حجابی ضخیم برای احساسات ماست و ما را از مواجهه با خودمان بازمیدارد. سعی کنید لحظات خالی و سکوت را با روشن کردن تلویزیون پر نکنید.
قهوه و نوشیدنی در بسیاری موارد یک راهحل کوتاهمدت است که استرس روزمره را تسکین میدهد، بیحوصلگی را کاهش میدهد و به حفظ حس خوب کمک میکند. اما این یک تله است: تسکین فقط لحظهای است.
مناسب است که شروع به به تأخیر انداختن نوشیدنی بعدی کنید، جلوی میل به نوشیدن را بگیرید و این میل را مانند یک احساس دیگر حس کنید و آن را بپذیرید. این موضوع برای سایر مواد اعتیادآور مانند سیگار، داروهای آرامبخش و غیره نیز صدق میکند.
اگر در ترافیک گیر کردید، از آن لذت ببرید! به جای غر زدن و ناسزا گفتن، چرا از این لحظه برای گوش دادن به موسیقی، تماشای آسمان یا مشاهده رانندگان اطراف خود استفاده نمیکنید؟ ترافیک میتواند فرصتی باشد برای حضور در لحظه و مشاهده بدون قضاوت.
هدف از همه این تمرینات، افزایش آگاهی ما نسبت به احساساتمان، کاهش وابستگی به محرکهای بیرونی و در نهایت، رسیدن به آرامش و تابآوری بیشتر در مواجهه با چالشهای زندگی است. با پذیرش این لحظات ناخوشایند، در واقع به خودمان اجازه میدهیم که رشد کنیم و قویتر شویم.
همانطور که میبینیم، یادگیری پذیرش احساسات به معنای زندگی نکردن در فرهنگ فوریت است. پیشرفتهای تکنولوژیکی تأثیر آشکاری بر این فرهنگ داشته است، همانطور که در عکاسی و رسانههای اجتماعی دیدهایم.
امروزه، ما همه چیز را در عرض چند ثانیه یا چند دقیقه میخواهیم. ما فکر میکنیم که به هیچ وجه تحمل آن را نداریم. اما این فقط یک باور است. انسانها در صورت تمایل میتوانند بسیار انعطافپذیرتر و بردبارتر باشند، درست مانند گذشته.
آن زنانی را به یاد بیاورید که ماشین لباسشویی نداشتند و مجبور بودند لباسهای خود را با دست بشویند. آن لحظاتی که با دوستان یا همسایهها گپ میزدند. این زنان با هم لباس میشستند، گپ میزدند و فضای مشترکی برای لذت بردن از خودشان داشتند.
میتوانیم مثالهای بیشماری از این دست را ذکر کنیم. اما فرهنگ داشتن همه چیز بلافاصله فقط باعث عدم تحمل ما میشود. خوب است از خودمان بپرسیم که آیا میخواهیم بخشی از آن باشیم و برای تغییر آن چه کاری میتوانیم انجام دهیم.
در این مقاله، چند گزینه برای پذیرش احساسات پیشنهاد کردهایم، اما گزینههای بسیار بیشتری وجود دارد.
گزینهای را پیدا کنید که برای شما مناسبتر باشد. خودتان را به چالش بکشید و انعطافپذیرتر شوید.
کانال تلگرامی سواد زندگی: savadzendegi@