به گزارش خبرنگار مهر در سالهای اخیر، ورود شرکتها و صندوقهای بزرگ سرمایهگذاری به بازار بیتکوین، این دارایی را از حاشیه به قلب مباحث مالی جهان کشاند؛ اما همان غولهایی که روزی موتور صعود قیمت بودند، امروز به پاشنهآشیلی تبدیل شدهاند که میتوانند با یک تصمیم، ارزش آن را بهسرعت فرو بریزند و هزاران سرمایهگذار خرد را در دام سقوط گرفتار کنند. در این گزارش به بررسی اجمالی از این موضوع خواهیم پرداخت.
هجوم غولهای مالی و تصویر غلط از امنیت بازار
یکی دو سال اخیر، بازار بیتکوین شاهد هجوم بیسابقه شرکتهای بزرگ و صندوقهای سرمایهگذاری سازمانی بوده است؛ از غولهای والاستریت تا شرکتهای فناوری و حتی دولتها. این ورود، بهویژه از سال ۲۰۲۰ میلادی، بسیاری از سرمایهگذاران خرد را به این باور رسانده که حضور این بازیگران معادل تضمین ثبات و رشد مداوم قیمت است.
اما دادهها و تجربه اپیزودهای فروش ناگهانی نشان میدهد که واقعیت، خطرناکتر از این روایت سادهسازی شده است. همان نهادهایی که امروز با خریدهای سنگین موج صعودی ایجاد میکنند، در بحرانها میتوانند آغازگر سقوطی باشند که عمق و سرعتش، سرمایهگذاران تازهوارد را به شدت آسیبپذیر میکند.
بزرگترین خریداران سازمانی بیتکوین در یک دهه اخیر
فهرست خریداران بزرگ بیتکوین اکنون دیگر به چند صندوق و شرکت محدود نیست. شرکت مایکرواستراتژی (MicroStrategy) با بیش از ۶۲۸ هزار بیتکوین، رکورددار بیرقیب بین شرکتهای دارنده بیتکوین است. صندوق ETF شرکت بلکراک با نماد IBIT حدود ۷۳۸ هزار بیتکوین نگهداری میکند و گریاسکیل (Grayscale) و فیدلیتی (Fidelity Wise Origin) نیز هر یک صدها هزار واحد از این دارایی دیجیتال را در پرتفوی خود دارند.
حتی شرکتهایی که فعالیت اصلیشان ارتباطی با رمزارزها ندارد، نظیر تسلا یا پلتفرم معاملاتی رابینهود، وارد این بازی شده و ذخایر قابلتوجهی انباشت کردهاند. ورود هریک از این نامهای بزرگ، نه تنها در بازار جهانی بلکه در بازارهای محلی مثل ایران نیز موج خبری، هیجان سفتهبازی و گاه افزایش پریمیوم ایجاد کرده است.
اولین گام و آغاز تغییر فاز بازار با مایکرواستراتژی
آگوست ۲۰۲۰ نقطه عطفی در تاریخ سرمایهگذاری سازمانی بیتکوین بود. مایکرواستراتژی با خرید ۲۱٬۴۵۴ واحد بیتکوین به ارزش ۲۵۰ میلیون دلار (میانگین ۱۱٬۶۵۳ دلار) اولین شرکت سهامی عامی شد که رسماً این دارایی را به عنوان ذخیره خزانه انتخاب کرد. این تصمیم توسط مدیرعامل وقت، مایکل سیلر، با استدلال «بیتکوین بهترین دارایی برای محافظت از سرمایه در برابر تورم» توجیه شد.
از آن لحظه به بعد، هر خبر خرید جدید این شرکت مانند سوختی برای موتور رشد قیمت عمل کرد. اما این سکه روی دیگری هم داشت؛ وابستگی شدید سهام مایکرواستراتژی به نوسانات بیتکوین باعث شد در دورههای سقوط، افت ارزش سهام حتی فراتر از افت خود بیتکوین باشد.
مقایسه بازدهی سهام نهادیها با خود بیتکوین
دادههای تحلیلی نشان میدهد سهام شرکتهایی که ذخایر سنگین بیتکوین دارند، در دورههای رونق، رشدهایی بهمراتب بالاتر از بیتکوین ثبت میکنند؛ چون بازار، سهام آنها را مانند یک «ابزار لوریجدار» -دارای اهرم- برای سرمایهگذاری روی قیمت بیتکوین تلقی میکند. برای مثال، در سال ۲۰۲۱، همزمان با جهش بیتکوین به اوج تاریخی، سهام مایکرواستراتژی بیش از چند برابر بیتکوین رشد کرد.
اما در دورههای نزولی، ورق برمیگردد. همان اهرمی که در صعود سود آفرین است، در سقوط به ابزاری برای شتاب دادن به زیانها تبدیل میشود. نمونهاش سقوط ۷۰ درصدی سهام MSTR در ۲۰۲۲ بود، در حالی که بیتکوین حدود ۶۰ درصد افت کرده بود.
اثر خرید نهادیها بر قیمت جهانی بیتکوین
زمانبندی خریدهای شرکتها و ETFهای بزرگ نشان میدهد که این ورودها معمولاً با دورههای صعودی قیمت همزمان شده و حتی گاهی آغازگر آنها بوده است. خریدهای پرسروصدای مایکرواستراتژی، راهاندازی ETF بلکراک، یا هولدینگهای دولتی، هر بار موجی از FOMO (ترس از جا ماندن) میان سرمایهگذاران خرد ایجاد کردهاند که خود به شتابگیری رشد قیمت کمک کرده است.
با این حال، همان عامل، در جهت معکوس نیز عمل میکند. دادههای مربوط به خروج سرمایه از GBTC گریاسکیل، پس از تبدیل آن به ETF در ۲۰۲۴، نشان میدهد فروش چند میلیارد دلاری این صندوق، افت محسوسی در قیمت بیتکوین ایجاد کرد.
چه زمانی این غولها بیتکوین خود را میفروشند؟
فروش ناگهانی از سوی نهادهای بزرگ معمولاً ناشی از چهار دسته عامل است:
۱. تغییرات مقرراتی – مانند اجرای قوانین سختگیرانه در آمریکا یا اروپا (نمونه اروپایی: مقررات MiCA) که میتواند نگهداری یا معامله بیتکوین را پرهزینه یا ممنوع کند.
۲. فشار نقدینگی – رکود اقتصادی یا بحرانهای مالی شرکتها را وادار به نقد کردن داراییها میکند؛ مشابه فروش گسترده تسلا در ۲۰۲۲.
۳. تغییر استراتژی سرمایهگذاری – گاهی مدیران به این نتیجه میرسند که منابع را به حوزه دیگری منتقل کنند.
۴. فروش دولتی – دولتها برای تأمین بودجه یا نقد کردن منابع توقیفی اقدام به عرضه میکنند؛ مانند فروش ۴۶ هزار بیتکوین توسط دولت آلمان در ۲۰۲۴.
پیامد فروش نهادیها بر بازار و سرمایهگذاران خرد
خروج گسترده از سوی نهادیها اثر دوگانه دارد: هم فشار عرضه را یکباره بالا میبرد و هم اثر روانی شدیدی ایجاد میکند. وقتی خریدار بزرگ به فروشنده بزرگ تبدیل میشود، سرمایهگذاران خرد معمولاً با تأخیر واکنش نشان میدهند و در این فاصله، قیمت ممکن است سقوط شدیدی کرده باشد.
این اثر بهویژه در بازارهایی مانند ایران میتواند مخربتر باشد، چون عمق بازار کمتر است و نوسانها سریعتر منتقل میشود.
سناریوی خاص ایران؛ دوگانگی قیمت و تقاضا
در ایران، فروش جهانی لزوماً به کاهش تقاضا منجر نمیشود. تجربه نشان داده در شرایط سقوط بیتکوین، اگر همزمان دلار دچار افزایش ارزش شود، مردم باز هم برای حفظ قدرت خرید به خرید بیتکوین یا تتر روی میآورند. این رفتار میتواند باعث شود پریمیوم بازار ایران بر قیمت جهانی افزایش یابد، حتی در زمانی که روند جهانی نزولی است. اما این دوگانگی، پیشبینیپذیری بازار داخلی را سختتر و ریسکش را بیشتر میکند.
پناهگاه یا دام نهادی؟
ورود بازیگران بزرگ به بیتکوین، هم موجی از اعتبار و پذیرش عمومی ایجاد کرده و هم ریسکی پنهان را وارد ساختار بازار کرده است. این غولهای مالی میتوانند با یک تصمیم، دهها میلیارد دلار عرضه ناگهانی وارد بازار کنند و ساختار قیمتی را در هم بریزند. سرمایهگذارانی که صرفاً بر اساس حضور این بازیگران وارد شدهاند، باید بدانند که در روز فروش، این شرکتها و صندوقها به دنبال حفاظت از منافع خودشان هستند، نه جبران زیان دیگران.
به همین دلیل، امتحان کردن شانس روی بیتکوین صرفاً بهخاطر نام و وزن سرمایهگذاران نهادی، میتواند به پاشنهآشیلی تبدیل شود که در بحران، سنگینتر از همیشه به قیمتها ضربه بزند.