رازهای ناگفته درباره رابطه آدولف هیتلر با یهودیان

رکنا شنبه 18 مرداد 1404 - 20:56
رکنا سیاسی: راز شگفت‌انگیز رابطه آدولف هیتلر و یهودیان؛ آیا تقابل نازیسم و یهودیت یک تضاد عمیق بود یا نزاعی درون‌خانوادگی؟ با نگاهی نیچه‌ای کشف کنید.
رازهای ناگفته درباره رابطه آدولف هیتلر با یهودیان

محمود زمانی جمشیدی - فرارو؛ در افواه و تلقی عامّه آدولف هیتلر خصم خونی قوم یهود شناخته شده است. نام او همواره کشتار یهود و کوره‌های آدم‌سوزی را به ذهن متبادر می‌کند. اما با وام گرفتن بینشی ژرف از فردریش نیچه و تأملی در کتاب «نبرد من» هیتلر و کنش سیاسی او می‌توان نشان داد که به‌شکلی متناقض‌گون هیتلر در همان ساختار ژرف یهودی اندیشید و عمل کرد.

در این مقال بر آن‌ام که نشان دهم اگر بر حسب ظاهر بنگریم دشمنی خونی‌ای بین هیتلر و یهود وجود داشت. اما بر حسب باطن قضیه و با التفات به سخن ژرف نیچه می‌توان گفت در بن‌انگاره‌ها و ژرف‌ساختارها دوستی عمیقی بین این دو می‌توان یافت و هر دو از آبشخور همانندی سیراب می‌شوند. اما سخن ژرف نیچه چه بود؟ در برابر این حکم مشهور ارسطو که «ای دوستان، دوستی وجود ندارد» نیچه بیان داشت: «ای دشمنان، دشمنی وجود ندارد»! به دیگر سخن، دشمنان در نبرد با یکدیگر بیش از پیش به یکدیگر همانند می‌شوند و در ژرف‌ساختارشان با یکدیگر دوست‌اند نه دشمن. نگاهی به کتاب «نبرد من» و کنش سیاسی هیتلر پرده از شباهت ژرف‌ساختاری میان او و قوم یهود برمی‌دارد. طُرفه آنکه برخی از بزرگان قوم یهود و صهیونیسم بین‌الملل هوادار هیتلر بوده‌اند.

امروزه می‌دانیم که سران صهیونیسم بین‌الملل از برنامه‌های نژادی هیتلر دفاع کردند به این امید که قوم یهود را از سراسر جهان به سوی سرزمین مقدس [اشغالی] بکشانند. و در انجام این کار نیز توفیق یافتند. برخی از این سران صهیونیسم حتی ایدئولوژی نازیسم را به دو بخش پوسته و هسته تقسیم کردند و گفتند پوستۀ نژادپرستانۀ این ایدئولوژی را می‌توان دور ریخت اما هستۀ مارکسیسم‌ستیزانه و ضدّ لیبرالی آن را نگاه داشت.

در اینجا بر سر آن نیستم که دربارۀ مارکسیسم‌ستیزی و دشمنی هیتلر با لیبرالیسم سخن بگویم (و صادقانه باید بگویم نکات چشمگیری در آرای هیتلر در این باب یافت می‌شود که شایستۀ توجه جدی است و نباید خود را از آن محروم کرد). اما برگردیم به بحث اصلی: هیتلر و یهود کجا با هم ملاقات می‌کنند؟ آیا دشمنی هیتلر با یهود پیشاپیش واجد فرم و صورتی یهودی نبود؟ چند شاخص در اینجا هست که اینجا برای ما راهنماست:

یک: آیا هیتلر را نمی‌توان موسای قوم ژرمن دانست؟ بیایید به داستان موسی و بنی‌اسراییل و خروج از مصر بنگریم. هیتلر به قوم خود چنان می‌نگریست که موسی به بنی‌اسراییل. گویی در پس ذهن هیتلر شاهد بازتولید ساختاری ناخودآگاه بودیم: اینجا فرانسه جایگزین مصر می‌شود و آلمان‌ها که در نبرد مستعمراتی به اروپاییان باخته‌اند به دنبال فتح سرزمین‌های اروپایی می‌روند. همچنانکه موسی خواست بنی‌اسراییل را به سرزمین شیر و عسل رهنمون شود هیتلر نیز شبان قوم خود بود در رسیدن به چراگاه‌های جدید برای سیر کردن قوم خویش.

آیا در سال 1939 هیتلر دست به «خروجی» از سرزمین خود نزد برای فتح لهستان؟ و چونان یهود آنگونه که در تورات نمودار می‌شود سرزمین‌هایی را که پیش از این دشمن قوم خویش می‌دانست به زیر سیطرۀ خویش درنیاورد؟ در هیتلر نیز با گونه‌ای حس کین‌توزی و انتقام‌جویی یهودی‌وار روبه‌رو می‌شویم، قومی قربانی اروپا، قومی استثنایی که قوم برگزیده است و رسالتی استثنایی بر عهده دارد و همه چیزش استثنایی است. هیتلر به دنبال خلوص نژادی قوم خود بود، یهود نیز. هیتلر ژرمن‌ها را قوم برگزیده می‌دانست، همچنانکه یهود خود را. در نگاه هیتلر که متأثر از نگاه زیست‌شناسی‌گرا بود آریایی‌ها برگزیده  بودند چون طبیعت – و نه یهوه یا خدا – آنان را برگزیده بود.

این طبیعت و سیر تنازع بقا بود که آریاییان و گل سرسبد آنها یعنی ژرمن‌ها را مستحق برگزیدگی و استثنایی‌بودن و سروری بر همۀ نژادهای بشر کرده بود. اما در قوم یهود این استثنا بودن چیزی نیست که از جانب طبیعت بدانها هدیه شده باشد، برعکس؛ هیتلر در کتاب «نبرد من» آشکارا دیدگاهی آتنی و ضرورت‌بنیاد دارد. نگاه یهود اما در ستیز با آتن و طبیعت‌گرایی است و به تعبیر لف شستوف فیلسوف یهودی روس‌تبار دیدگاهی اورشلیمی است. هیتلر می‌گفت ضرورت طبیعی و قوانین ضروری علّی است که آریاییان را شایستۀ سروری بر جهانیان می‌کند.

یهود می‌گفت دخالت موجودی متعال و یک خدای بیرون از دستگاه است که منجی قوم یهود می‌شود. هیتلر نیازی به توسل به این خدا نداشت چون طبیعت را ضامن پیروزی خود و قومش می‌دانست و می‌پنداشت طبیعت با قوم او عهد بسته که او را هرگز رها نکند. این عهد آیا شبیه عهدی نیست که یهوه با بنی‌اسراییل بست که تا هر وقت که تنها مرا بپرستید و از شریعتم سرنپیچید شما را در میان اقوام و اُمَم سرفراز خواهم کرد و ذرّیۀ شما را در جهان خواهم گسترد؟ برای هیتلر این عهد را آریاییان باید با طبیت ببندند، و شریعتِ این طبیعت را مراعات کنند. شریعت این طبیعت به‌زعم وی چیست؟ چیرگی اقویا بر ضعفا و حفظ خلوص نژادی. ازقضا تأکید بر حفظ خلوص نژادی و قومی را نزد یهود نیز می‌یابیم. یهود قوم برگزیدۀ خداست چون تنها این قوم است که به‌تمامی پاسدار شرایع الهی است.

آریاییان (ژرمن‌ها) قوم برگزیدۀ خدا/طبیعت‌اند چون تنها آنها پاسدار شریعتِ طبیعت‌اند. محتوای پاگانی (شرک‌آلود) هیتلر و نازیسم و مضمون توحیدی یهود گویی از یک نمونۀ ازلی (به تعبیر یونگی) پیروی می‌کنند. برای نمونه در همان تورات نیز نسبت به ازدواج یهود با غیریهود هشدار داده شده تا مبادا این ازدواج با مشرکان باعث نقض عهد با یهوه شود و به شرک و بت‌پرستی و زیر پا نهادن شریعت موسی بینجامد، چرا که در این صورت یهوه بنی‌اسراییل را عذاب سختی خواهد داد، خدایی که غیور است و برنمی‌تابد که بنی‌اسراییل جز او خدای دیگری را عبادت کند (نمونه‌های این عذاب‌ها در تورات آمده، به بردگی گرفته شدن بنی‌اسراییل و ویرانی معبد اورشلیم و ... توسط اقوام آشور و ...). هیتلر نیز همراه با هارون‌های‌اش (گوبلز، هیملر، آیشمن، هس و ...) در حال انذار دادن آلمان‌ها بود به پرستش گوسالۀ لیبرالیسم و مارکسیسم و دمکراسی پارلمانی.

نحوۀ برخورد صهیونیستها با قربانیان هولوکاست که به جای تمرّد و شورش کاری نکردند مگر اینکه روانۀ مرگ شوند نیز نمونه‌ای از برخورد خلوص‌گرایانۀ یهود با قوم خویش است، و این نوع برخورد به انگاره‌های آرمانی هیتلر و نازیسم همانندی ژرف ساختاری دارد. چنانکه در اسناد تاریخی آمده سران یهود سعی بسیار کردند تا خاطرۀ این قربانیان بخت‌برگشته را که نمونه‌ای از یهودیان ناخالص و بد بودند از ذهن و ضمیر تاریخ بزدایند. در نگاه ایشان یهودی خوب یعنی کسی که فقط عبری حرف می‌زند – نه ییدیش (زبانی مخلوط از آلمانی و عبری مخصوص یهودیان چک و ...)، با عشق در مزارع اسراییلی (کیبوتص) کار می‌کند، به یهودی بودن خویش مفتخر است، متکی به خود و با اعتماد به نفس است و .... در قلب دیدگاه هیتلر و یهود، هر دو، گونه‌ای نظریۀ «به‌نژادی» (اصلاح نژادی) دیده می‌شود.

در پایان به گونه‌ای ناسازگاری در اندیشۀ هیتلر اشاره کنیم. هیتلر چنانکه در اندیشۀ بسیاری از منتقدان مدرنیته دیده می‌شود و در رهیافتی که تداعی‌گر رمانتیسم آلمانی قرون هجده و نوزده میلادی است (و نمونه‌های آن در فرانسه نیز دیده می‌شود) یک «شخص‌باور» (پرسونالیست) است. اما تأکید او بر پیروی از طبیعت و ترادهش‌های قوم ژرمن جایی برای پرسونالیسم نمی‌گذارد. پرسونالیسم همواره گونه‌ای طغیان در برابر جماعت و طبیعت را به ذهن متبادر می‌کند. چرا که هیتلر نیز در تقابل با مدرنیته به دنبال بازیابی روح انداموار اجتماع قومی (گماینشافت) بود در برابر گزلشافت مدرن که به تعبیر وبر قفس آهنین عقل سرد بر آن فرمانفرماست.

و این امر به معنای مستحیل کردن «فرد» در قوم خویش است و جایی برای ابراز وجود مستقل «شخص» باقی نمی‌گذارد. یهود در پروژۀ صهیونیسم کوشید با تبلیغ و تأکید بر دیانتِ یهود یهودیانِ سراسر عالم را به فلسطین بکشاند و روح قومی از دست رفتۀ یهود (گماینشافت) را آنجا برپا و دوباره مستقر کند، کوششی که پیشاپیش محکوم به شکست بود. یهود خاکی نداشت که بتواند از خاک دم زند. فقط خون داشت. و کوشید این خون‌ها را از سرتاسر جهان به سوی خاکی بکشاند که در تعلق‌اش به یهود حرف و حدیث فراوان بود. در همان زمان اعلامیۀ بالفور یکی از اعضای یهودی مجلس بریتانیا پروژۀ انتقال یهودیان به سرزمین‌های اشغالی را با استدلالی درست نقد کرد.

لبّ حرف‌اش این بود که هم‌وطن دانستن یهودیان لهستان و فرانسه و مجارستان و هلند و آلمان و روسیه و اوکراین و ... همان‌قدر موجه و معقول است که مسیحیان فرانسه و ایتالیا و انگلستان و اسپانیا و بلژیک و ... را به صرف مسیحی بودن هم‌وطن هم بدانیم. اما آنچه برای هم‌وطن بودن مهم است هم‌کیش بودن و حتی هم‌نژاد بودن نیست بلکه زیستنی درازمدت در یک سرزمین و گذراندن حوادثی یکسان از سر و رسیدن به یک روح همدلی و هم‌سرنوشتی است (آنچه در تاریخ ایران دیده می‌شود). خلاصه اینکه آلمان و یهود گویی هر دو زخم‌خوردۀ یک خنجر بودند: از دست رفتن روح انداموار گماینشافت. بدینسان هر دو ضدّ مدرن بودند، هرچند هیتلر در استفاده از تکنولوژی رهیافتی مدرن داشت. (و همین یکی از دلایل نقد هایدگر بود بر نازیسم به‌عنوان یکی از نمونه‌های ویرانگر تحقق ارادۀ معطوف به قدرتی که در متافیزیک غرب به ودیعت نهاده شده بود).[1]  


[1] همین‌جا هشدار بدهیم که «یهودی» و «آریایی» را باید دو «آیدئال تایپ» (سنخ آرمانی) به معنای وبری کلمه دانست. در واقعیت چنین چیزهایی وجود ندارند، بلکه برساخته‌هایی نظری‌اند برای تبیین و توضیح ساده‌تر پدیده‌ها. بی‌توجهی به این هشدار فقط نتایج معرفتی ندارد بلکه سر از نتایج وخیم سیاسی – اخلاقی نیز درمی‌آورد.

  • با سکوهای متخلف فروش نان برخورد می‌شود +فیلم

اخبار تاپ حوادث

وبگردی

منبع خبر "رکنا" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.