در چنین فضایی یا اصلا تصمیم گرفته نمیشود یا تصمیمهای قاطعانه گرفته نمیشود یا اگر تصمیمی اتخاذ شود، اغلب به جای تامین منافع فعالان اقتصادی که برای برنامهریزی به محیطی شفاف و قابل پیشبینی نیاز دارند، به نفع گروههای ذینفع تمام میشود. این شرایط ناپایدار که حتی قدرت پیشبینی کوتاهمدت را از آحاد اقتصادی سلب کرده، همراه با افزایش ریسکهای سیاسی و بینالمللی، موجی جدید از خروج سرمایه را به دنبال داشته است. روشن است که در چنین فضایی، سرمایه تمایلی به ماندن ندارد و راه فرار را در پیش میگیرد که این خود بر شدت مشکلات میافزاید.
با این حال، این وضعیت برای همه زیانبار نیست و ذینفعان خاص خود را دارد. به نظر میرسد ساختار اقتصاد ایران بهگونهای شکل گرفته است که جریانهای رانتجو در آن قدرت قابلتوجهی دارند و از نااطمینانی و بیثباتی سود میبرند. در نتیجه، اقتصاد گروگان جریانهایی شده که نهتنها به صلح و توسعه پایدار علاقهای ندارند، بلکه از بیثباتی بهعنوان ابزاری برای کسب منافع کلان بهره میجویند.
همه این عوامل دست به دست هم دادهاند تا فعالیتهای اقتصادی سالم و بلندمدت جای خود را به فعالیتهای ناسالم و کوتاهمدت بدهند. در فضای نااطمینانی، هیچ فعال اقتصادی نمیتواند برای آینده بلندمدت برنامهریزی کند. نبود چشمانداز روشن، سرمایهگذاران را از بهکارگیری سرمایههایشان بازمیدارد و به همین دلیل است که سرمایهگذاری بخش خصوصی در سالهای گذشته به شدت کاهش یافته است.