تماشاگران زخم، وارثان شرم/ غزه می‌سوزد و ما لایک می‌کنیم

عصر ایران یکشنبه 12 مرداد 1404 - 20:05
  بازتاب رنج بشر در شبکه‌های اجتماعی گامی به سوی همدلی است، اما نباید تماشای رنج به مصرف روزمره و سرگرمی‌یی از فرط عادت بدل شود. ما نیازمند یادآوری مستمریم که رنج، صرفاً محتوا نیست، بلکه انسان است. این یادآوری شاید مهم‌ترین مسئولیت اخلاقی ما در عصر رسانه‌های هوشمند و مخاطبان خنثی باشد
 
 
    عصر ایران؛ قادر باستانی تبریزی-  دخترک با صورتی آغشته به خون، گیسوانی ژولیده و نگاهی مات، تصویرش قلب‌ها را می‌لرزاند و اشک‌ها را سرازیر می کند. تصاویر غزه، در کسری از ثانیه هزاران بار بازنشر می‌شود. استوری‌ها منتشر می‌شوند، کاربران می‌نویسند: جانم فدای کودکان غزه، اما فردای آن روز، تصویر بعدی از دل ویرانه‌ای دیگر و جنازه‌ کودکی دیگر منتشر می‌شود.
 
   در جهانی که فاجعه، نردبان لایک است و رنج، خوراک لحظه‌ای برای اسکرول بی‌وقفه، نگاه کودک هم انگار می‌پرسد، آیا درد من برایتان جذاب است؟! در جهانی که حقیقت، در رقابت با امواج تحریف‌شده‌ رسانه‌های جریان غالب، پژواکش را در گلو خفه می‌بیند، تنها ابزار ما برای دفاع از واقعیت، همان چیزی است که امپریالیسم خبری از آن می‌ترسد: «گردش آزاد اطلاعات»

   اینترنت، در عصری که اعتماد عمومی به رسانه‌های بزرگ فروریخته و اعتبار بسیاری از نهادهای خبری زیر سؤال رفته، به صحنه‌ای تازه برای بازتاب حقیقت تبدیل شده است، اما این حقیقت، اغلب در پس‌زمینه‌ای از الگوریتم‌های سودمحور، توهم‌های جمعی، هجوم تبلیغات و ابتذال سرگرمی‌های کم‌مایه، گم می‌شود.
 
   با این‌حال اینترنت توانسته آگاهی ما را ژرف‌تر، همدلی ما را گسترده‌تر و وجدان انسانی را جهانی‌تر سازد. اکنون مرزهای جغرافیایی در برابر انعکاس دردها رنگ باخته و رنج آدمی در هر نقطه‌ای از جهان، می‌تواند وجدان دیگری را در دوردست بلرزاند، اما هر بار که در جهانِ موازی شبکه‌های اجتماعی غوطه‌ور می‌شویم، با آمیزه‌ای از ویرانی و شوخی، اندوه و لایک، فریاد و بی‌تفاوتی روبه‌رو می‌شویم؛ آمیزه‌ای که مرز میان فاجعه و سرگرمی را فرسوده و تجربه‌ زیستن در دنیای دیجیتال را به حالتی دوگانه و گاه گیج‌کننده برگردانده است.

   صهیونیسم جهانی، شبکه‌ای از قدرت و سرمایه را بر گرداگرد رسانه‌های رسمی و جریان‌های اصلی ارتباطی تنیده و ارکان این امپراتوری رسانه‌ای بر سه پایه دروغ، سانسور و تحریف بنا شده است. با این حال، اینترنت نشان داده می‌تواند دریچه‌ای به سوی آگاهی ورهایی نیز باشد،اگرآن رابه‌درستی بشناسیم،به‌خردمندانه‌ترین وجه ازآن بهره بگیریم،ودردام وسوسه انحصار و تک‌صدایی نیفتیم.
 
   انحصار، در هر لباس و نامی که پنهان شود، زهرآلود است و رهایی، تنها ازمسیر تنوع صداها، صداقت و شجاعت در بیان حقیقت می‌گذرد. آماندا هس، روزنامه‌نگار آمریکایی، هنگامی که چشمش به کودکان بی‌پناه و مظلوم غزه افتاد، در اینستاگرامش نوشت: «من نه بازمانده‌ام، نه امدادگر. من فقط تماشاگرم. تماشاگر رنجی که شرم آن سهم من شده است.» و این «شرم» همان احساسی است که در جان میلیون‌ها انسان از اقصی نقاط جهان، با دیدن رنج کودکان غزه می‌دود؛ شرمی سوزان که تنها در هیأت اشکی، فریادی، یا پُستی در شبکه‌های اجتماعی سرریز می‌کند؛ تخلیه‌ای زودگذر وکم‌ثمر. تا زمانی که این شرم، به شعله‌ای برای اقدام، و به نوری برای افشاگری و ایستادگی تبدیل نشود، صرفاً به احساس اخلاقی بی‌خاصیت فروکاسته می‌شود که بیشتر خود ما را تسکین می‌دهد تا رنجی را در جهان بکاهد.
 
   کودکان غزه به تماشاچی و شاهد نیاز ندارند، آنها نیازمند کنشگری‌اند که فریاد رسا سر دهد.آنها به رسانه‌هایی محتاج‌اند که صرفاً خبر نسازند، بلکه آگاهی بپرورانند و وجدان جهانی را بیدار کنند. در میان بمباران‌های بی‌وقفه و ویرانی‌های پی‌درپی، و در میان سکوت معنادار رسانه‌های بزرگ، این کاربران اینترنتی هستندکه تصویری واقعی‌تر و ناب‌تر از فاجعه ترسیم می‌کنند؛ کسانی که فیلم می‌گیرند، روایت می‌کنند، و با گوشی‌هایشان، در دل آوار، به جهانیان اعلام می‌دارند، ما زنده‌ایم و هنوز نفس می‌کشیم. در همین لحظه است که انحصار بی‌چون‌وچرای رسانه‌های جهانی درهم شکسته می‌شود و اگر اینترنت به درستی درک و بهره‌برداری شود، می‌تواند زنجیرهای سلطه را بشکند و پنجره‌ای نو به سوی آزادی بگشاید.
 
   واقعیت تلخ آن است، پلتفرم‌هایی که میزبان تصاویر و روایت‌های رنج‌اند، برای همدلی طراحی نشده‌اند، بلکه برای جذب تعامل و افزایش زمان ماندگاری کاربران ساخته شده‌اند. الگوریتم‌های حاکم، بیشتر به شوخی‌های بی‌مایه و کلیپ‌های سبک، بها می‌دهند تا فریاد جان‌سوز مادری که جنازه فرزندش را در آغوش گرفته است. این تضاد، عمق بحران اخلاقی عصر ارتباطات را عیان می‌کند.
 
   در فضای آشوب‌ناک اینترنت، فاجعه در رقابت با پُست‌های مبتذل و تبلیغات ناخواسته شکست می‌خورد. تریستان هریس، پژوهشگر فناوری، زمانی «زمان خوب سپری‌شده» را به‌عنوان جایگزینی برای مصرف بیهوده در پلتفرم‌ها پیشنهاد داد، اما این ایده به سرعت دفن شد. ایلان ماسک و مارک زاکربرگ با حذف صحت‌سنج‌ها، خاموش‌کردن نظارت و افزودن ربات‌های هوش مصنوعی، می‌کوشند مخاطب را بیدار نکنند، که خمار نگه دارند.

   ما به اینترنتی نیازمندیم که نجات‌بخش باشد؛ به پلتفرمی که جان ببخشد، نه آنکه جان بستاند. باور دارم اینترنت هنوز توان انسانی‌ترشدن دارد، به شرط آنکه صرفاً ابزاری برای سرگرمی یا تخلیه هیجانات نشود؛ به شرط آنکه از تماشاگران خاموش زخم‌ها فراتر برویم. دوران انحصار رسانه‌ای در آستانه افول است. قدرت روایت از چنگال قدرت‌های بزرگ گریخته و به دست مردم افتاده است؛ همان مردمانی که زیر آوار، با گوشی در دست، هنوز فریاد می‌زنند. روایت‌هایی‌که با همین پُست‌ها و ویدیوها، اسرائیل را در انزوای جهانی قرار داده‌اند.

   بازتاب رنج بشر در شبکه‌های اجتماعی گامی به سوی همدلی است، اما نباید تماشای رنج به مصرف روزمره و سرگرمی‌یی از فرط عادت بدل شود. رسانه‌های اجتماعی بی‌تردید می‌توانند و باید بازتاب‌دهنده رنج انسان باشند، اما به همان اندازه، ما نیازمند یادآوری مستمریم که رنج، صرفاً محتوا نیست، بلکه انسان است. این یادآوری شاید مهم‌ترین مسئولیت اخلاقی ما در عصر رسانه‌های هوشمند و مخاطبان خنثی باشد.

  سکوت ناشی از شرم، اگر به آگاهی و اقدام بدل نشود، رفته‌رفته ما را به تماشاگرانی منفعل تبدیل می‌کند. اگر تنها به واکنش‌های احساسی بسنده کنیم و ساختارهای انحصار، سانسور و تحمیل را به چالش نکشیم،ماهمبخشیازاینچرخه‌تحمیقوفراموشیخواهیمشد.دنیای امروز، نیازمند صداقت در روایت، جسارت در افشاگری و تعهد به آزادی رسانه است. 
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.