ابوالفتح: ایران و آمریکا به توافق نرسند، احتمال اقدام نظامی وجود دارد/ تهران نشان داده آماده مذاکره‌ است و انعطاف دارد

اقتصادنیوز شنبه 11 مرداد 1404 - 07:04
اقتصادنیوز: یک تحلیل گر سیاست خارجی تأکید می‌کند که خواسته‌های آمریکا در سه محور اصلی هسته‌ای، موشکی و منطقه‌ای تعریف می‌شود و حتی اگر ایران فعالیت‌های هسته‌ای‌اش را متوقف کند، باز هم فشارها ادامه خواهد یافت.

به گزارش اقتصادنیوز، با وجود توقف جنگ بین ایران و اسرائیل، سایه جنگ و تنش همچنان بر روابط ایران با غرب سنگینی می‌کند.  در این شرایط، این پرسش مطرح است که دلایل تداوم این وضعیت چیست و چه عواملی—فراتر از پرونده هسته‌ای—در شکل‌گیری یا تداوم تنش‌ها مؤثر بوده‌اند؟

همچنین، در چنین فضایی، چشم‌انداز توافق یا حتی مدیریت تنش‌ها میان ایران و آمریکا و متحدان غربی تا چه اندازه واقع‌گرایانه است؟

امیرعلی ابوالفتح، تحلیل‌گر مسائل آمریکا، در گفت‌وگو با اقتصادنیوز تنش‌های مداوم میان ایران و غرب را فراتر از پرونده هسته‌ای می‌داند و معتقد است ایالات متحده با اهداف حداقلی و حداکثری تلاش دارد ایران را به کشوری مطیع تبدیل کند.

این تحلیل گر سیاست خارجی تأکید می‌کند که خواسته‌های آمریکا در سه محور اصلی هسته‌ای، موشکی و منطقه‌ای تعریف می‌شود و حتی اگر ایران فعالیت‌های هسته‌ای‌اش را متوقف کند، باز هم فشارها ادامه خواهد یافت. 

به‌گفته او، ایران به رغم انعطاف‌هایی که نشان داده، حاضر نیست از حق دفاعی و امنیتی خود دست بکشد. 

مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید؛

*******

آقای ابوالفتح! بعد از جنگ ایران و اسرائیل هنوز صلح یا آتش‌بس پایداری شکل نگرفته است. اولاً چه عواملی باعث شده که سایه جنگ همچنان بر روابط ایران و به‌طور کلی غرب سنگینی کند؟ ثانیا آن‌که آیا وضعیت صرفاً به پرونده هسته‌ای مرتبط است یا عوامل دیگری هم به نظر شما دخیل‌اند؟

قطعاً مساله، فقط هسته‌ای نیست. این‌که چرا سایه جنگ همچنان وجود دارد، مقدمه‌ای است بر این سؤال دیگر که «چرا جنگ شد؟» 

من معتقدم که چون ایران آنچه را که آمریکا می‌خواست انجام نداد، و حتی چشم‌انداز رسیدن به آن را هم برای آمریکایی‌ها فراهم نکرد، آمریکایی‌ها راه‌حل دیپلماتیک را کنار گذاشتند و حمله کردند؛ به این امید که این حمله، زمینه را برای آن چیزی که آنها «توافق» می‌نامند، فراهم کند. البته آن هم اتفاق نیفتاد. بنابراین، به همان دلیلی که قبلاً حمله شد، در آینده هم می‌تواند حمله‌ای صورت گیرد.

احتمال حمله مجدد به ایران وجود دارد زیرا...

آمریکایی‌ها یک دستور کار مشخصی تعیین کردند که یک حداقل و یک حداکثر دارد. حداقل آن، همان چیزی است که دونالد ترامپ به‌عنوان یادداشت اجرایی ابتدای دوره دوم ریاست‌جمهوری خود امضا کرد. این دستور کار چند آیتم دارد: یکی از آن‌ها کنار گذاشتن برنامه هسته‌ای، کنار گذاشتن موشک‌های بالستیک، مقابله با اقدامات  سپاه، تضعیف نیروهای نیابتی ایران، و مواجهه با توان نامتعارف و متعارف نظامی ایران. این‌ها می‌شود حداقل خواسته‌های آن‌ها.

اما حداکثر خواسته‌هایشان تا جایی می‌رود که ایران به یک عضو سربه‌زیر، حرف‌شنو و مطیع غرب تبدیل شود؛ یعنی یا تبدیل شود به ایران قبل از انقلاب، یا به کشوری که در منطقه با آمریکا مراوده دارد و هیچ چالشی برایش ایجاد نمی‌کند—مثلاً کشوری مثل اردن، کویت یا عمان. چون ایران این را نپذیرفت، به آن حمله شد؛ و چون بعد از حمله هم نمی‌پذیرد، احتمال حمله مجدد وجود دارد.

مذاکراتی که ایران و غرب الان پیش گرفته‌اند، مذاکرات سرنوشت‌سازی توصیف شده یا به نظر می‌رسد. با توجه به این‌که مساله هسته‌ای ایران بیش از دو دهه به طول انجامیده، آیا اساساً امکان این وجود دارد که در کوتاه‌مدت این پرونده به سرانجام برسد؟ چه رویکرد یا راهبردی می‌تواند این هدف را محقق کند؟

این به آمریکایی‌ها بستگی دارد. زمانی یک آمریکا وجود داشت که حقوق هسته‌ای ایران را به‌عنوان یک عضو ان‌پی‌تی (NPT)  به رسمیت شناخت و پذیرفت که ایران به‌عنوان یک عضو دائم ان‌پی‌تی، غنی‌سازی اورانیوم را تحت شدیدترین نظارت‌های بین‌المللی با میزان مشخصی داشته باشد. 

چشمم آب نمی خورد که این آمریکای کنونی مسیر توافق را طی کند

اما آمریکای دیگری آن را نپذیرفت. اگر آمریکای کنونی بخواهد الگوی آمریکای قبلی، که عضو برجام بود، را بپذیرد توافق خیلی راحت است. اما من امیدی ندارم. به‌قول معروف، چشمم آب نمی‌خورد که آمریکای کنونی بخواهد آن مسیر را طی کند.

البته برجام هم فقط برای یکی از موضوعات مورد مناقشه می‌توانست یک راه‌حل بینابینی پیدا کند. در همان زمان هم تحریم‌های حقوق بشری، تروریستی، دموکراسی و موشکی وجود داشت. الان اوضاع وخیم‌تر شده است. اما بستگی به آمریکا دارد.

ایران از حق غنی سازی خود چشم پوشی نمی کند، چه با جنگ چه بی جنگ

ایران چه با جنگ، چه بی‌جنگ اعلام کرده که از حق غنی‌سازی خود چشم‌پوشی نمی‌کند. حتی اگر، همان‌طور که دونالد ترامپ مدعی است، تمامی تأسیسات هسته‌ای ایران کاملاً نابود شده باشد، ایران از نظر حقوقی حاضر نیست این حق را انکار کند. حتی اگر عملاً امکان غنی‌سازی وجود نداشته باشد، ایران این حق را دست‌کم به‌صورت قانونی و روی کاغذ برای خود محفوظ نگه می‌دارد.

حالا همه‌چیز به تصمیم آمریکایی‌ها بستگی دارد. اگر آن‌ها بخواهند الگوی برجام یا حتی نسخه پیشرفته‌تر آن، یعنی برجام پلاس، را دنبال کنند، باید توافقی شکل بگیرد. در این توافق، ایران به‌عنوان یک طرف، حقوق هسته‌ای خود را حفظ می‌کند و نظارت‌ها را می‌پذیرد. در مقابل، طرف دیگر، یعنی آمریکایی‌ها، باید تحریم‌ها را لغو کنند، تعلیق کنند، کاهش دهند یا هر اقدام دیگری که مدنظرشان است انجام دهند.

با رویکرد ترامپ رسیدن به هرگونه توافق سخت است

دونالد ترامپ اما رویکرد دیگری دارد. او می‌گوید: دیگر بس است! نه‌تنها تحریم‌ها را لغو نمی‌کنم، بلکه غنی‌سازی شما هم باید کاملاً متوقف شود؛ هرچه من می‌گویم، باید بی‌چون‌وچرا بپذیرید و حتی حق اظهارنظر هم ندارید. 

او حالا پا را فراتر گذاشته و می‌گوید حتی وزیر خارجه ایران هم نباید حرف تحریک‌آمیزی بزند. نه‌تنها نباید سلاح داشته باشید، نه‌تنها نباید غنی‌سازی کنید، بلکه حتی حق صحبت درباره آن را هم ندارید. به عبارتی، فقط باید از من دستور بگیرید و حتی شکرگزار باشید که مثلاً رژیم‌تان را سرنگون نکرده‌ام یا برایتان دردسر بزرگ‌تری درست نکرده‌ام.

اگر توافق صورت نگیرد، احتمال بازگشت به اقدامات نظامی وجود دارد

این موضع ترامپ است. با این رویکرد، رسیدن به هرگونه توافق بسیار سخت می‌شود. اگر توافقی شکل نگیرد، احتمال بازگشت به اقدامات نظامی وجود دارد.

امیرعلی ابوالفتح

بعضاً در رسانه‌ها می‌بینم که برای روابط ایران و غرب، چند مساله مطرح می‌شود،  یکی، پرونده هسته‌ای؛ دوم، تعارض با اسرائیل؛ و سوم، امکان توافق جامع با آمریکا. به نظر شما کدام‌یک از این‌ها اولاً اولویت بیشتری دارد و ثانیاً حل‌وفصل آن می‌تواند به بقیه مسائل کمک کند؟

هر سه موضوع در نهایت یک توافق جامع است. اکنون آمریکایی‌ها از «توافق جامع» صحبت می‌کنند، اروپایی‌ها هم همین موضع را دارند. مکرون هم به همین اشاره کرده و چند موضوع برایشان اهمیت دارد. مسائل اصلی، آن‌هایی هستند که شاخص و کلیدی‌اند. اگر بخواهیم دقیق‌تر شویم، مایک پمپئو در سال ۲۰۱۸ شروط دوازده‌گانه‌ای را مطرح کرد که مثلاً یکی از آن‌ها درباره سوریه بود، که حالا وضعیت سوریه تا حد زیادی روشن شده است.

آن‌ها اسم آن را «توافق جامع» می‌گذارند؛ تأکیدشان بر این است که چند موضوع کلیدی باید حل شود: مسائل هسته‌ای، موشکی و منطقه‌ای. این‌ها برایشان اولویت اصلی است. بعد، مثلاً موضوع موشکی جزئی‌تر می‌شود؛ به بحث پهپادها می‌رسد و توان دفاعی هم در همین دسته قرار می‌گیرد. در بخش مسائل منطقه‌ای هم می‌گویند با اسرائیل تنش ایجاد نکنید؛ حتی اگر آن را به رسمیت نمی‌شناسید، حداقل مانع روندهایی مثل پیمان ابراهیم نشوید. این‌جور حرف‌ها مطرح می‌کنند. به‌تدریج، هر موضوع به بخش‌های ریزتر تقسیم می‌شود.

همه این‌ها در واقع همان حداقل خواسته‌های آمریکایی‌هاست. این خواسته‌ها در قالب یک یادداشت اجرایی خلاصه می‌شود که همه موضوعات را پوشش می‌دهد: وقتی از «نیروهای نیابتی» صحبت می‌کنند، منظورشان مسائل منطقه‌ای است؛ وقتی از «موشکی»، «سپاه»، و «توان نامتقارن و متعارف ایران» می‌گویند، منظورشان مسائل موشکی و دفاعی است؛ و موضوع هسته‌ای هم که جایگاه خودش را دارد.

به عبارتی، خواسته‌های غرب از ایران دست‌کم سه رکن اصلی دارد: هسته‌ای، موشکی، و منطقه‌ای. حتی اگر ایران اعلام کند تمام فعالیت‌های هسته‌ای‌اش را متوقف می‌کند، تأسیساتش را جمع‌آوری کرده و کنار می‌گذارد، باز هم برای آن‌ها کافی نیست. آن‌ها همچنان به دنبال تحقق خواسته‌هایشان در زمینه‌های موشکی و منطقه‌ای هستند.

غرب در حل مسائل منطقه‌ای دنبال این است که ایران تعهد بدهد که دیگر از فلسطین حمایت نکند، به حماس و حزب‌الله کمک مالی یا تسلیحاتی ندهد. حتی فراتر از این، انتظار دارند ایران نه‌تنها حمایت خود را قطع کند، بلکه این گروه‌ها را محکوم هم بکند. درست مثل کاری که اردن یا عربستان انجام می‌دهند؛ آن‌ها مدام حماس و حزب‌الله را محکوم می‌کنند و حتی حزب‌الله را تحریم می‌کنند. غرب همین رفتار را از ایران انتظار دارد.

مشکل اصلی در واشنگتن است زیرا...

تا اینجا شما به دیدگاه طرف غربی و آمریکایی پرداختید. بگذارید حالا این روی سکه را بررسی کنیم. به نظر شما، آیا در ایران با یک اراده فراگیر، هوشمندانه و جسورانه می‌توان  این‌گونه مسائل را حل‌وفصل کرد؟

همیشه گفته‌ام و در مصاحبه‌ها و نوشته‌هایم هم تأکید کرده‌ام که مشکل اصلی در واشنگتن است. این به این معنا نیست که تهران بی‌عیب است، اما نقش آمریکا پررنگ‌تر است، چون قدرت بزرگ‌تری است. آمریکا توانایی  دارد با تحریم، جنگ اقتصادی، حملات سایبری، یا حتی ترور، فشار بیاورد.

قوانینی که در کنگره آمریکا تصویب می‌شود، این امکان را به آن‌ها می‌دهد. کیست که ممنوعیت سفر اتباع را وضع می‌کند؟ کیست که تحریم می‌کند؟ کیست که پول بانک مرکزی را بلوکه می‌کند و اقتصاد یک کشور را به سمت فروپاشی می‌برد؟ این کارها از ایالات متحده برمی‌آید.

ایران نشان داده آماده مذاکره است و انعطاف دارد

در ایران هم گروه‌ها و جناح‌های مختلف نظرات خودشان را دارند، اما خروجی نظام چیست؟ خروجی نظام این است که ما آماده‌ایم با شما به توافق برسیم. یک‌بار هم این کار را کردیم؛ برجام را امضا کردیم. به جز جمهوری‌خواهان و حامیان اسرائیل، در خود آمریکا همه گفتند این توافق خوب است. اروپایی‌ها و دنیا هم آن را تأیید کردند. بازرسان آمدند، بررسی کردند و دیدند ایران واقعاً همکاری می‌کند. به قول آقای لاریجانی، ما حتی «دور زدن» را هم یاد گرفتیم!

اگر ایران موشک نداشته باشد حتی یک کشور کوچک هم می تواند به ما حمله کند

تا اینجا ایران نشان داده که آماده است و انعطاف دارد. اما اگر قرار باشد برای نشان دادن حسن نیت، ایران حتی موشک هم نداشته باشد، خب، در این صورت یک کشور کوچک هم می‌تواند به ما حمله کند. آیا در خاورمیانه و غرب آسیا می‌شود بدون توان دفاعی زندگی کرد؟ ما که چیز دیگری نداریم! نه اسکادران‌های پیشرفته داریم، نه هواپیماهای مدرن، نه ناو هواپیمابر.

حالا اسرائیل به کنار، همین کشورهای حاشیه خلیج فارس را ببینید؛ چقدر هواپیما دارند! F-16، F-18، و انواع تسلیحات پیشرفته. ما پهپاد و موشک داریم، و حالا می‌گویند همین را هم نداشته باشیم؟ پس چه کسی از ما دفاع کند؟ یک‌بار جنگ تحمیلی عراق را تجربه کردیم.

این‌که نظام ایران تصمیمات عقلانی می‌گیرد، یک واقعیت است. حالا ممکن است یکی بیاید شعار «مرگ بر آمریکا» بدهد، یکی بگوید از NPT خارج شویم، دیگری بگوید بمب اتم بسازیم، یا یکی بگوید به آمریکا حمله کنیم. این‌ها بحث‌های حاشیه‌ای است. اما تصمیم اصلی نظام این است: ما آماده‌ایم با شما مذاکره کنیم، بنشینیم، گفت‌وگو کنیم، به توافق برسیم و چیزی به ما بدهید.

ایران بارها اعلام کرده که غنی‌سازی را می‌خواهد، اما درباره کمیت و کیفیت آن حاضر به مذاکره است. از ۶۰ درصد به ۲۰ درصد، یا حتی به ۱۰ درصد و کمتر از ۳ درصد کاهش دهیم؟ اشکالی ندارد. سانتریفیوژها را کم کنیم؟ مشکلی نیست. فُردو را به مرکز تحقیقاتی تبدیل کنیم؟ باز هم اشکالی ندارد. ایران دیگر چه باید بکند؟

توازن قدرت به افراد ربط ندارد

وقتی می‌گویید نظام تصمیمش را گرفته، نحوه ورود به مذاکرات هم اهمیت دارد. مثلاً آقای لاریجانی اخیرا با سفر به روسیه به عنوان یک بازیگر دوباره مطرح شده اند یا آقای ظریف که در برجام نقش کلیدی داشتند و در این زمینه دارای تجربه‌اند. آیا اگر ایران چنین چهره‌هایی را به میدان بفرستد، به نظر شما نمی‌تواند به حل مسائل کمک بیشتری کند؟ 

توازن قدرت به افراد ربطی ندارد. من کلاً با این دوگانه‌سازی‌ها مثل جلیلی خوب است، ظریف بد است، یا یکی توانمند است و دیگری نیست، موافق نیستم. دیپلماسی، دیپلماسی جمهوری اسلامی است. اگر خوب باشد، به پای نظام نوشته می‌شود؛ اگر بد باشد، باز هم به پای نظام است. این دوگانه‌سازی‌ها مثل رئیسی، جلیلی، ظریف را قبول ندارم.

تصمیم، تصمیم نظام است. نظام چگونه تصمیم می‌گیرد؟ از طریق شورای عالی امنیت ملی که اعضای آن مشخص‌اند و طبق قانون اساسی، مصوباتش باید به تأیید رهبری برسد. هر کاری که انجام می‌شود، در این چارچوب است. زمان جلیلی هم همین بود؛ اگر بد بود، نظام بد عمل کرده بود؛ اگر خوب بود، نظام خوب عمل کرده بود. الان هم همین‌طور است. حالا «دیپلماسی جسورانه» دیگر چیست؟ نمی‌دانم منظور از آن چیست. جسورانه‌تر از این مگر می‌شود که ایران پذیرفت شدیدترین...

تندروها برجام را آتش زدند اما ایران همچنان به عنوان عضو برجام در حال مذاکره است

...منظورم از «دیپلماسی جسورانه» این بود که به‌هرحال، یک‌سری صداهای مخالف در داخل هستند که محدودیت‌هایی قائل می‌شوند. مثلاً یکی دو روز پیش، یکی از نماینده‌ها گفته بود که اگر می‌خواهید مذاکره کنید، باید شرط این باشد که محاصره غزه برداشته شود...

ببینید، در همه کشورهای دنیا صداهای مختلفی وجود دارد. آن‌چه مهم است، تصمیم نظام است. تصمیم نظام را چه کسی در هر کشوری می‌گیرد؟ شخص اول مملکت. در برخی کشورها پادشاه است، در بعضی نخست‌وزیر، در جایی رئیس‌جمهور، در ایران ولی‌فقیه است.

حالا ما رئیس‌جمهور هم داریم، وزیر خارجه داریم، سخنگوی دولت و سخنگوی وزارت خارجه داریم. این‌ها فقط مصوبات را اعلام می‌کنند. حالا یک نماینده حرفی می‌زند، کاری می‌کند، شعاری می‌دهد، یکی آتش می‌زند، یکی کفن می‌پوشد و ... فرع ماجرا است. این‌ها اصلاً اهمیتی ندارند. حالا فحش بدهند یا ندهند، به برجام بد بگویند... اما ایران در برجام مانده، از برجام خارج نشده، ایران همچنان عضو برجام است.

بله، در مجلس عده ای رفتند برجام را آتش زدند، علیه آن تظاهرات کردند یا کفن پوشیدند. اما این‌ها تغییر دهنده‌ی اصل ماجرا نیست؛ ایران همچنان عضو برجام است و دارد مذاکره می‌کند.

حالا یک نفر آمده یک طرحی داده، آن طرح باید مسیر قانونی‌اش را طی کند؛ باید برود شورای عالی امنیت ملی، بررسی شود، سبک‌وسنگین شود. اگر شورای عالی امنیت ملی آن را تأیید کرد، مثل همان قانون اقدام راهبردی که در مجلس تصویب شد، آن‌وقت اجرایی می‌شود. اصلاً خود برجام هم تأییدیه شورای عالی امنیت ملی را دارد.

یک نماینده طرحی می‌دهد و بعد خودش هم می‌گوید ما مدتی است این طرح را داده‌ایم اما شما آن را در صحن نیاوردید! خب معلوم است که نیاورده‌اند، اگر با مصالح عالیه هماهنگ نباشد، یکی از اعضای مجلس که در شورای عالی امنیت ملی حضور دارد، می‌رود صحبت می‌کند، می‌گوید به صلاح نیست؛ آن‌وقت اصلاً به دستور کار مجلس هم نمی‌آید.

این‌که طراح طرح اعتراض کند یا نه، بخشی از ویژگی‌های نظام جمهوری اسلامی است. بالاخره دهان همه بسته نیست؛ عده‌ای اعتراض می‌کنند، نقد می‌کنند، در توییتر می‌نویسند، در فضای مجازی یا منبر سخنرانی می‌کنند. اما در نهایت، تصمیم نظام چیست؟ تصمیم نظام همان چیزی است که در عمل اجرا می‌شود.

به تنش زدایی کامل امیدی ندارم

آیا خوش‌بین هستید که در کوتاه‌مدت یا میان‌مدت گشایشی در روابط ایران و غرب ایجاد شود؟

منظور شما از «گشایش» چیست. توافق؟ اگر بخواهم خیلی خوش‌بین باشم، شاید بتوان تنش‌های کنونی را مدیریت کرد. امیدی به تنش‌زدایی کامل ندارم. احتمالاً کاهش واقعی تنش را نخواهیم دید، اما مدیریت تنش ممکن است. در این مسیر، فرازوفرودهایی داشته‌ایم؛ مثلاً جنگ ۱۲روزه یا اقداماتی مثل حملات متقابل: ما زدیم، آن‌ها زدند، ما دوتا زدیم، آن‌ها دوتا زدند. این‌ها بوده، اما حالا داریم تنش را مدیریت می‌کنیم.

با وجود حملاتی که به ایران شده، ایران همچنان آماده مذاکره است؛ آماده مدیریت تنش. مذاکراتی که در پیش است، نه برای آشتی یا صلح کامل، بلکه برای مدیریت تنش است.

این روند در حال انجام است و امیدوارم موفق باشد، اگر اخلالی ایجاد نشود. اخلال عمدتاً از واشنگتن می‌آید؛ آن‌ها هستند که می‌توانند اثرگذار باشند. ما در ایران نه اخلالی در این روند ایجاد کردیم، نه اقدامی کردیم، نه کسی را ترور کردیم، نه جایی را هدف حمله قرار دادیم، نه قانونی علیه آن‌ها وضع کردیم، نه ممنوعیت سفری اعمال کردیم. هیچ‌کدام از این کارها را ما انجام نداده‌ایم. هرچه رخ می‌دهد، از طرف مقابل است.

شاید ما در ایران در تبلیغات تندتر باشیم، حملات لفظی شدیدتری داشته باشیم، اما در عمل چه کسی اقدام می‌کند؟ آن‌ها دستشان باز است و می‌توانند اقدامات عملی انجام دهند؛ ما که توانایی عملیاتی کردن این‌گونه اقدامات را به آن شکل نداریم. جنگ را هم آن‌ها شروع کردند، نه ما.

 

منبع خبر "اقتصادنیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.