بر اساس تقویم کهن و نجومی ایرانیان، سال به دو چله بزرگ تقسیم میشده: چلهی زمستان (30 آذر ماه ) و چلهی تابستان (دهم مرداد). این چلهها با بیشترین شدت سرمای زمستان و گرمای تابستان شناخته میشدهاند و بر کشاورزی، تقویم مذهبی و زندگی روزمره مردم اثر میگذاشتند.
چله تابستان با نام «تموز» که برگرفته از واژهای سومری به معنای «آتش خورشید» است، در بسیاری از تمدنهای باستانی منطقه چون بابل، آشور و ایران بزرگ، نماد اوج تابش خورشید و باروری زمین بوده است.
در این روز، مردم باستان با آتشافروزی، موسیقی، رقص، نذر آب خنک، و جشنهای محلی، از خورشید و برکتش سپاسگزاری میکردند. برخی متون کهن اشاره دارند که «چلهی تموز» همزمان با آغاز برداشت محصولات تابستانی نیز بوده و در نتیجه، جشن شکرگزاری برای نعمتهای زمین به شمار میآمد.
اگرچه امروزه این جشن بهدلیل تغییر سبک زندگی و دوری از آیینهای باستانی به فراموشی سپرده شده، اما همچنان بسیاری از اقوام ایرانی بهویژه در مناطق گرمسیری، چلهی تابستان را نماد مقاومت در برابر گرما، همبستگی اجتماعی و شروع بازگشت تدریجی به خنکای پاییز میدانند.
یادداشتی بر فراموشی آیینها
با گسترش زندگی شهری و مدرن، بسیاری از آیینهای پیوندخورده با طبیعت از حافظه جمعی ما پاک شدهاند؛ آیینهایی که نهتنها جنبهی فرهنگی و تاریخی داشتهاند بلکه در ایجاد انسجام اجتماعی و شناخت بهتر محیط زندگی بسیار مؤثر بودهاند. احیای این مناسبتها، میتواند پلی باشد میان گذشته پرشکوه و اکنون مدرن ما.