عصر ایران؛ مهرداد خدیر- همانگونه که پیشبینی میشد اقدام رییس جمهور پزشکیان برای پس گرفتن لایحه موسوم به "مقابله با محتوای خلاف واقع در فضای مجازی" خشم اقتدارگرایان را برانگیخته است و او را به وفاق با دروغ گویان متهم میکنند!
مهمترین ویژگی این جماعت این است که خود را مالک حقیقت میدانند و چون حقیقت نزد آنان است و لاغیر هر که غیر آنان سخن گوید دروغگوست! اساسا مهمترین نقد بر آن لایحه که در نخستین نوشته خطاب به سخنگوی محترم دولت هم یادآور شدیم همین بود که مگر واقعیت از پیش مشخص است که بتوان دیگران را متهم به تولید محتوای خلاف واقع کرد؟ اگر منظور کذب و دروغ است که در قانون مجازات اسلامی و قانون جرایم رایانهای مشخص است.
هر چه در ستایش این استرداد تاریخی گفته شود کم است اما 10 دلیل و نکته:
1. جماعت اقتدارگرا در تیر 1403 همه کار کردند تا پزشکیان رییس جمهور نشود و نامزد خودشان از جبهۀ انقلاب به جای مرحوم رییسی بنشیند. پزشکیان اما از همه نظر انقلابیتر بود و توصیف او خارج از جبهه انقلاب کارکرد نداشت بنا بر این کوشیدند او را از اطرافیان مؤثر و کلیدی محروم کنند ولی حالا میبینند دایرۀ مشاوران گسترده است و به خواست آنان گردن مینهد.
2. اینان معتقدند مرغ یک پا دارد و ولو به بهای هزینهتراشی برای مردم اصرار بر ادامه یک راه دارند و حالا میبینند پزشکیان ابایی ندارد که از یک تصمیم خطا بازگردد.
3. اگر به اکراه به پزشکیان تن دادند سه سبب داشت. اول این که نرخ فاجعه بار مشارکت در انتخابات که نزولی بود بهبود یابد. دوم خودشان او را اداره کنند وقتی از دریافت مشاوره ها و مردان موثر محروم کنند و سوم کاسه کوزه آب و برق و نان و گاز را بر سر او بشکنند و بنزین را گران کند و فحش بخورد ولی حالا میبینند در رأس شورای عالی امنیت ملی نشسته و دربارۀ جنگ و سیاست هم صحبت میکند یا جلوی ابلاغ و اجرای قانون موهن حجاب - داغ و درفش برای دختران و زنان ایران زمین- را میگیرد. با این لایحه ذوق کرده بودند ماشین امضاست و آنها مینویسند و او امضا میکند و آنها هم در اخبار تلویزیون میگویند لایحه دولت است ولی دیدند پس گرفته و غافلگیر شدند و خوشبختانه روابط او با رییسان دو قوه مقننه و قضاییه هم آسیب ندیده است.
4. براندازان مدام میگفتند تفاوتی ندارد که کی رییس جمهور باشد و توفیری ندارد پزشکیان باشد یا جلیلی و هر چند نوع رابطه صدا وسیمای تفکر جلیلی با دولت نشان داده این تفکر باطل است اما این استرداد هم نشان دیگری است. چون قابل حدس است که غیر پزشکیان این کار را نمی کرد.
تفاوت دارد چرا که مرحوم رییس جمهور سابق گفتمان اختصاصی نداشت و تنها ادبیات رسمی را تکرار میکرد ولی این یکی اولا لایحه را تغییر میدهد و بخشهایی را برمیدارد و تازه وقتی تغییر یافته هم مورد انتقاد جامعه مدنی قرار میگیرد پس میگیرد. درست است که آقای خاتمی هم لوایح دوقلو را پس گرفت اما پشیمان شده بود بلکه نگران بود در مجلس هفتم آن را زیر و رو کنند. پزشکیان اما به خواست فعالان رسانهای و حقوقی تن داده و پس گرفته است.
5. سابق بر این مینوشتند و مرتضوی همان را مبنا قرار می داد و میبست. مینوشتند و وزیر خارجه باید توضیح میداد بحرین را دیگر بخشی از خاک خود نمیدانیم و جرأت نداشتند شکایت کنند. حالا نوشته اند ولی رییس جمهور کار دیگری کرده است.
6. وقتی روحانی رییس جمهور شد نوشتند چون عضو جامعه روحانیت مبارز بوده پس اصول گراست بعد دیدند اصول گرا هم باشد از طیف میانه و اعتدالی است و شروع کردند به خود او تاختن. با پزشکیان هم می خواستند همین معامله را کنند و خوش حال بودند درباره حصر و دیگر موضوعات حساسیت زا صحبت نمیکند ولی ظاهرا دیگر نمیتوانند دل خوش کنند و شعار اصلی او زیر سؤال بردهاند.
7. این که مجموعه دولت تصویب کرده پس بگیرد و تابع نظر رییس جمهور هستند هم خیلی مهم است چون در دولت اول مهندس موسوی هم برخی چهرههای جناح راست که به نخستوزیر تحمیل شده بودند زیر بار نمیرفتند. این بار اما دولت نشان داده منسجم است و در مقابل خواست رییس جمهور موضع دیگر نمیگیرد. امیدواریم برای خانم مهاجرانی هم تجربه شود. مشارالیها گاهی سخنوری را با سخنگویی اشتباه می گیرد و وقتی زیاد حرف بزنی خطا هم محتمل است. بر خلاف نوشتن که مجال ویرایش هست!
8. هر که با پزشکیان برخوردی داشته از هر گرایش و با هر دیدگاه بر صداقت او مُهر تأیید زده است. این که رییس جمهوری چنین صادق را به وفاق با دروغگویان متهم کنند پزشکیان را حساستر خواهد ساخت. او نهجالبلاغه، دخترش زهرا و صداقت را از همۀ دنیا بیشتر دوست دارد و متهم کردن او به وفاق با دروغ گویان سبب خواهد شد از رودربایستیهای گذشته فاصله بگیرد. ایران پساجنگ 12 روزه کاملا متفاوت است و رییس جمهور 71 ساله هم در این جنگ، مرگ را از نردیک دید و دلیلی ندارد به ساز کسانی برقصد که منتظر بودند روی پوست خربزه آنها سُر بخورد و منتقدین لایحه هشدار دادند روی آن پا نگذار و اگر گذاشتی بردار و خوش بختانه برداشت.
9. درست است که پس گرفتن در سنت سیاسی ما بسیار به ندرت رخ داده ولی فراموش نکنیم رهبر فقید انقلاب هم شعار جنگ جنگ تا پیروزی و جنگ جنگ تا رفع فتنه را عملا پس گرفت و قبول قطعنامه 598 و نوشیدن جام زهر تمثیلی از همان پس گرفتن بود. اگر تجدید نظر دربارۀ رأی زنان، مالیات، موسیقی، شطرنج، رابطه با عربستان و مواردی دیگر از این دست را به اقتضای حکومت داری بدانیم و این که مشخص بود با فرمول اجیر و موجر و مراضات نمی توان رابطه کار را تعریف کرد یا احتکار را محدود به چهار قلم دانست ولی در پایان جنگ آبروی خود را وسط گذاشت تا جوانان بیش از آن کشته شوند و قبول قطعنامه هم نوعی استرداد بود.
10. یکی از روزنامه ها امروز تیتر زده: شنید و پس گرفت. این شنیدن هم خیلی مهم است. اقتدارگرایان اهل شنیدن نیستند. اگر اهل شنیدن بودند اوضاع اینی نبود که هست.
آری! در ستایش استرداد هر چه بگوییم کم است...