به گزارش خبرگزاری صداوسیما، روز گذشته در مراسم بزرگداشت شهدای جنگ تحمیلی اخیر، رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به دشمنیهای آمریکا و مقاومت نظامی اسلامی در برابر آن ها، تأکید کردند این حوادث برای جمهوری اسلامی بیسابقه نبود، بارها از اول انقلاب از این دست رخدادها برای کشور پیش آمده است و هر بار نیز جمهوری اسلامی بر آنها فائق آمده است. این بیانات، فرصتی است برای مرور مهمترین توطئههای آمریکا علیه ایران و ناکامی آنها در دستیابی به اهدافشان.
انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ نه تنها یک تغییر حکومت، بلکه یک تحول ژئوپلیتیک بود که معادلات قدرت در خاورمیانه را دگرگون کرد. آمریکا و متحدان غربی او، که پیش از این ایران را "ژاندارم منطقه" میدانستند، اکنون با روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی، دشمنی راهبردی در مقابل خود میدیدند که به تعبیر آنها لازم بود مهار شود؛ بنابراین از همان ابتدا دشمنیها و توطئههای آمریکا علیه نظام اسلامی آغاز شد. بسته آمریکا برای فشار بر ایران و مهار آن طیفی از ابزارهای سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی را در بر میگیرد. در ادامه به شماری از آنها اشاره میشود:
الف- توطئههای سیاسی، نظامی و امنیتی
دولت کارتر که در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب با اعزام ژنرال هایزر به ایران تلاش کرده بود کنترل اوضاع را از طریق سیاست مشت آهنین به دست گیرد، وقتی با شکست و فرار هایزر رو به رو شد، تلاشهای خود را از مسیرهای جایگزین پی گرفت.
در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۵۸ وزارت امور خارجه دولت موقت جمهوری اسلامی ایران، با انتشار اعلامیهای از لغو قانون کاپیتولاسیون مصوب مهر ۱۳۴۳ خبر داد. دولت آمریکا هیچ واکنشی به این اقدام تهران نداشت، اما ۴ روز بعد، در ۲۷ اردیبهشت ماه، مجلس سنای آمریکا قطعنامه ۱۶۴ را با محوریت اعتراض به محاکمه خیانتکاران و اعدامهای انقلابی ایران صادر کرد. سناتورهای آمریکایی با دخالت آشکار در امور داخلی، ایران را به اقدامات ضد حقوق بشر متهم و آن را تهدید به قطع روابط کردند. این موضوع سبب فشار بر ایران در عرصه بین الملل میشد. از سوی دیگر آنها هنوز از حمایت شاه دست نکشیده و حاضر به همکاری برای استرداد او نبودند.
همزمان با این اقدامات، آمریکا از طریق سفارت خود در تهران علاوه بر حمایت از گروههای سلطنت طلب، با انگیزههای تجزیه طلبانه و با هدف فعال ساختن گسلهای قومی و مذهبی، به پشتیبانی از جریانات چپ و همسو با شوروی، پرداخت. شورشهای این گروهکها در کردستان، آذربایجان، اهواز و ترکمن صحرا نمونه بارز این تحرکات به شمار میرود. محققان معتقدند در اسناد به دست آمده از سفارت آمریکا در تهران تمایل به استفاده از ظرفیت قومیتها جهت سرنگونی نظام جمهوری اسلامی بهخوبی بازتاب یافته است. در سندی به تاریخ ششم اوت ۱۹۷۹م (۱۵/۰۵/۱۳۵۸) که دارای طبقهبندی «سری» میباشد، چنین آمده است: "اگر کُردها، آذربایجانیها، اعراب و سایر گروههای قومی تلاشهای خود را هماهنگ کنند (اغتشاش همزمان) و در جهت مشترک سرنگونی دولت کنونی با یکدیگر همکاری و از یکدیگر حمایت کنند، به عقیدۀ ما آنها امکان موفقیت دارند".
همزمان گزینههای دیگر نیز روی میز بود. طراحی کودتای پایگاه شهید نوژه با هدف سرنگونی نظام، حمله نظامی به طبس برای آزادی گروگانهای آمریکایی و نشان دادن چراغ سبز به صدام و حمایت گسترده از او برای حمله به ایران در سال ۵۹ تنها بخشی از این گزینهها بودند. نماینده آمریکا در سازمان ملل در همان روزهای آغازین جنگ صدام اعلام کرده بود: "اگر عراق از آمریکا کمک بخواهد هرگونه امکانات نظامی را در اختیار عراق قرار خواهد داد".
استفاده مستقیم از ابزار نظامی تنها محدود به حمله ناکام طبس نبود؛ بلکه بعدها با حمله به کشتی تدارکاتی – تجاری " ایران اجر"، ناوچه جوشن و سهند، بمباران سکوهای نفتی و حتی هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری توسط ناو وینسنس در تیر ماه سال ۶۷، ادامه یافت.
آنها سالها بعد نیز ایران را با جمله معروف "همه گزینهها روی میز است" تهدید به حمله نظامی میکردند. رهبر معظم انقلاب با اشاره به این موضوع با ذکر خاطراتی از گذشته بیان کردهاند:"بنده به شما عرض میکنم و بیشتر از همه کس من میدانم؛ در دورهی به نظرم ریاست جمهوری کلینتون بود که تهدید نظامی بهقدری شدید بود که رئیس جمهور محترم آن روز به من غالباً این را میگفت که مثلاً بیائیم فکری بکنیم، کاری بکنیم؛ حیف است که بیایند حمله کنند، کارهائی را که انجام دادیم، ساخت و سازهائی را که انجام دادیم، بزنند از بین ببرند؛ یعنی احتمال حمله کم نبود؛ تهدید میکردند و میگفتند. در همین دورهی ریاست جمهوری قبل از دورهی نهم، تهدیدهای نظامی گاهی بهقدری شدید میشد و تکرار میشد از طرف دشمن که حسابی دستاندرکاران داخلی را دچار رعب میکرد. جلساتی وجود داشت که حالا فراوان خاطراتی از آن وقت ما داریم؛ من از آن وقت یادداشت هائی دارم. تهدید نظامی همیشه بود؛ اینجور نبود که وجود نداشته باشد" (۲۷/۵/۸۹). همچنین همکاری آمریکا با رژیم صهیونی و حمله نه چندان موثر او به تاسیسات هستهای ایران در جنگ ۱۲ روزه نیز از آخرین تحرکات نظامی آنها به شمار میرود.
اقدامات خصومت آمیز آمریکا به همینجا ختم نمیشود. آنها در این سالها در عرصه داخلی تلاش کردهاند با ساماندهی گروهکهای ضد انقلاب و تحریک گسلهای سیاسی و اجتماعی و همچنین با به انحراف کشاندن مطالبات مسالمت آمیز مردمی، آشوبها و شورشهای داخلی را دامن بزنند. حوادث سالهای ۷۸، ۸۸ و ۱۴۰۱ به وضوح بر این مطلب دلالت دارند.
در عرصه بین الملل نیز راهبرد آنها از همان آغاز، به انزوا کشاندن ایران و محاصره سیاسی او بوده است. تلاش برای ایران هراسی در کشورهای منطقه به ویژه کشورهای حوزه خلیج فارس، تلاش برای تضعیف حامیان محور مقاومت و اقدامات دیپلماتیک در شورای امنیت برای صدور قطعنامههای تهدید آمیز و محدود کننده علیه ایران تنها بخشی از این تلاشها هستند. آنها حتی با هدف فشار حداکثری بر ایران با نادیده گرفتن تعهدات خود از برجام خارج شده و در مذاکرات اخیر نیز در میانه آمد و شدها و قبل از آغاز دور جدید مذاکرات، با چراغ سبز به رژیم صهیونی اقدام به جنگ افروزی کردند.
دشمنیهای آمریکا منجر به تروریسم دولتی نیز شده است. همکاری نهادهای امنیتی این کشور با موساد برای ترور دانشمندان بزرگ ایرانی مانند شهید فخری زاده و ترور مستقیم شهید سلیمانی و همراهان ایشان در فرودگاه بغداد، ماهیت تروریستی این دولت را آشکار میسازد.
ب- توطئههای اقتصادی و فرهنگی
در بخش گذشته، فهرست بلندی از توطئههای سیاسی، نظامی و امنیتی آمریکا بیان شد؛ اما دشمنیها تنها منحصر در این موارد نیست و شامل طرحهای اقتصادی و فرهنگی مختلفی نیز برای به زانو در آوردن جمهوری اسلامی ایران میشود.
آنها از ابتدای انقلاب تمامی داراییها و حسابهای ایران در آمریکا را مسدود کرده و حتی پولهایی که بابت قرارداد خرید تجهیزات نظامی در اختیارشان بود، همزمان با تعلیق و لغو این قراردادها، بلوکه کرده و به ایران برنگرداندند. شگفت انگیز اینکه آنها حتی بابت نگهداری تجهیزاتی که ایران خریداری کرده بود و آنها با زور از تحویلشان به ایران خودداری میکردند، حق انبارداری برای خود لحاظ کرده و از محل داراییهای ایران، آن را برداشت میکردند.
آمریکا نه تنها خود از خرید نفت ایران خودداری کرد، بلکه بر کشورهای همسو و متحد هم برای تضعیف روابط اقتصادی با ایران فشار میآورد.
در دولت کلینتون نیز با تصویب تحریمهای موسوم به داماتو، محاصره اقتصادی شکل پیچیده تری به خود گرفت. سالهای بعد نیز تحریمهایی به بهانه نقض حقوق بشر، همکاری با تروریسم و تلاش برای استفاده غیر صلح آمیز از انرژی هستهای به این فهرست اضافه شد. این تحریمها گاهی تنها ایران را در بر میگرفت و گاهی مانند تحریم کاتسا کشورهایی مانند روسیه و کره شمالی را نیز شامل میشد.
تحریمها طیف وسیعی از حوزهها مانند صنعت، نفت، بانکداری، نظامی، فناوری، بیمه و دارویی و حتی افراد حقیقی را در بر میگرفت و محاصره اقتصادی که از آن با عنوان تحریمهای فلج کننده یاد میشد، مرتبا از سوی آنها و متحدانشان شدت مییافت.
آنها به این اندازه از دشمنی بسنده نکرده و تلاش میکردند از طریق تهاجم فرهنگی و با ابزارهایی مانند رسانه، باورها و ارزشها ایرانی اسلامی را دستخوش تغییر کنند. ادوارد شرلی نظریه پرداز آمریکایی گفته بود کلید اصلی برای ایجاد یک تغییر بنیادین در سیاستهای ایران از بین بردن خصوصیات انقلابی ایران است و باید عقاید انقلاب را از درون تهی کرد. ایجاد شبکه هایی، چون صدای آمریکا، رادیو فردا، من و تو و ایران اینترنشال که توسط فارسی زبانان اداره میشود بخشی از تلاش آمریکا برای استحاله فرهنگی ایران و ترویج سبک زندگی آمریکایی محسوب میشود. حمایت این شبکهها از اسرائیل در جنگ اخیر، به روشنی ماهیت و وابستگی آنها را نشان میداد.
همه مواردی که در این نوشتار برشمرده شد تنها بخشی از دشمنیهای آشکار و نهان آمریکا در طی ۴۷ سال اخیر هستند. نکته جالب توجه این است علی رغم تطهیر برخی گروهها و احزاب آمریکایی توسط غرب گرایان در داخل و خارج از کشور، اما هیچ تفاوتی میان آمریکاییها در اصل دشمنی با جمهوری اسلامی ایران نبوده، بلکه اختلاف جمهوری خواه و دموکرات تنها در نوع دشمنی بوده است.
جمهوری اسلامی نیز در این سال ها، نه با انفعال بلکه با راهبرد مقاومت فعال و با استفاده از ظرفیتهای مادی و معنوی خود به مقابله با این تهدیدات پرداخته است. باور به اراده الهی در نصرت جبهه حق، ولایت فقیه، انسجام و وحدت ملی، توسعه توانمندیهای داخلی و استفاده بجا و توامان از ظرفیت میدان و دیپلماسی تنها بخشی از ثروت و تدبیر ملت بزرگ ایران برای مقاومت فعال در برابر نظام سلطه بوده است. تجربه نشان داده است هرچند این دشمنیها مستلزم هزینههایی برای جمهوری اسلامی ایران بوده؛ اما هر بار دستاوردهایی داشته که منجر به تقویت قدرت و اراده ملی شده است؛ به گونهای که ایران ۱۴۰۴، به تنهایی و با تکیه بر قدرت درونی خود، ۱۲ روز نه فقط مقابل رژیم صهیونی بلکه در برابر تمام نظام سلطه مقاومت میکند و آنها را در دستیابی به اهدافشان ناکام میگذارد و این چیزی نیست جز میوه درخت مقاومتی که در سالهای پیشین کاشته شده است.
نویسنده و پژوهشگر: عباس کریمیان