به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، آقای سیدامیرحسین قاضیزاده هاشمی با حضور در برنامه گفتگوی ویژه خبری به موضوع درسها و دستاوردهای دفاع مقدس ۱۲ روزه ملت ایران پرداخت و به سوالات در این باره پاسخ داد. متن کامل این گفتگو به شرح زیر است:
سوال: به مناسبت چهلمین روز بزرگداشت شهدای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی بر ضد ملت ایران امروز مراسم بزرگداشت این شهدا از طرف رهبر معظم انقلاب اسلامی با حضور خانوادههای شهدا و قشرهای مختلف مردم و جمعی از مسئولان برگزار شد. برخی از فرازهای صحبت رهبر معظم انقلاب را مقدمتا اشاره میکنم که در این مراسم ایشان اشاره کردند این جنگ موجب بروز اراده و قدرت جمهوری اسلامی و به رخ کشیدن استحکام بینظیر پایههای آن شد و با تاکید بر اینکه علت اصلی دشمنیها، مخالفت بدخواهان با ایمان، دانش و اتحاد ملت ایران است گفتند ملت ایران به توفیق الهی راه تقویت ایمان و گسترش دانشهای گوناگون را رها نخواهد کرد و به کوری دشمن خواهیم توانست ایران را به اوج ترقی و افتخار برسانیم و نکات مهم دیگری که در ادامه راجع به آن صحبت خواهیم کرد و بخشی از فرازها و بیانات معظم الله را تحلیل خواهیم کرد.آقای دکتر امروز رهبری از دست پر ملت ایران و استحکام پایههای نظام صحبت کردند به نظر شما آیا دشمن تا به حال این دست پر را ندیده بود و دچار خطای محاسباتی که میگوییم شد به خاطر ندیدن این دست پر بوده و باور نمیکرد؟
قاضی زاده هاشمی: مقدمتاً یک توضیح بدهم، استحکام نظام مقدس جمهوری اسلامی و قدرتی که دارد اعمال میکند و این قدرت اعمال شده باعث یک حرکت جمعی بین المللی شده علیه آن هژمونی که استکبار جهانی ایجاد کرده نماد آن هژمونی رژیم صهیونیستی است، نماد تمدن غرب است، نماد نگاه انسان غربی است به عالم که همچنان بعد از ۴، ۵ قرن علی رغم اینکه بر سر ظاهر بردهداری با آن مبارزه شده و آمریکاییها مدعی بودند که بعد از لینکلن بردهداری را ممنوع کردند، اما نگاه انسان سفید غربی یک نگاه برده دارانه است، عالم انسان بردهدار سایر انسانهای عالم را مانند خودش میداند مثل حیواناتی که در اختیارش هستند میدانند و این رفتاری که شما امروز میبینید که رژیم صهیونیستی دارد در غزه انجام میدهد همان رفتاری است که اروپاییها در آفریقا انجام دادند، با سرخپوستان انجام دادند، در کشور ما با ما انجام شده در جنگ جهانی اول و دوم علی رغم اینکه ما اعلام بیطرفی کرده بودیم در هندوستان و در منطقه هندوچین انجام دادند و حالا امروز در جلوی چشم نسل امروز ما است با توجه به فضای رسانهای دیده میشود حالا یک ایدئولوژی و یک حکومت برخاسته از یک تمدنی آمده میگوید من این را نمیپذیرم و با آن مقابله و مبارزه میکنم و تلاش میکنم که ملتهای دنیا را بیدار کنم ملتهای دنیا هم دارند از او الهام میگیرند آمریکاییها فکر میکردند در کمپ دیوید در ۴۰ سال پیش که همزمان بود با آغاز انقلاب اسلامی بعد از اینکه توانستند کشورهای جبهه پایداری آن موقع را که مصر و سوریه و اردن و اینها بودند را وادار به تسلیم کنند بعد از جنگ شش روزه و بعد به صلح کمپ دیوید و عادیسازی روابط با مصر به عنوان علمدار و رهبر جهان عرب در آن زمان ختم میشد بعد هم پیمان اسلو و امثال آن آمدند با سازمان آزادی بخش فلسطین، جنبش فتح بحث عادیسازی روابط اتفاق افتاد و توانستند با آنها به نتایجی برسند ناگهان این تفکر آمد و بساط آنها را به هم زد و خیلی این، اینها را عصبانی کرده در حالی که اینطور فکر میکردند که دیگر کار تمام است و این طرف هم فروپاشی شوروی اتفاق افتاد اینها گفتند ما جهان را یکپارچه کردیم در یک تمدن جهانی یکسرهاش کردیم یک رئیس هم بیشتر ندارد آن هم آمریکا است و همه هم تحت لوای آمریکا باید زندگی کنند در آن سلسله مراتبی که آمریکاییها یا به عبارت بهتر قدرت برتر برایشان ذکر میکند استحکام جمهوری اسلامی و تاب آوری چهل پنجاه ساله آن و صبر راهبردی که جمهوری اسلامی داشت و در پس این صبر مانند درختی که در سنگ رشد کرده و ریشه سختی پیدا میکند و در باد و طوفان و آتش نسبت به آن مقاوم است اینها را به وحشت انداخته و دیوانه کرده است وگرنه آنها مطلع هستند که نظام مقدس جمهوری اسلامی چقدر دستش پر است ممکن است تجربه نکرده باشند، اما میدانستند تا حدی اش را حداقل میدانستند ممکن است سایر ملتها که از طریق رسانهها و بمباران رسانهای رسانههای غربی هستند اطلاع نداشتند و ایران را کشور ضعیفی میدانستند، اما آن دستگاههای اطلاعاتی امنیتی و اشراف تکنولوژیکی که غربیها دارند ماهواره دارند جاسوس دارند.
سوال: یعنی میدانستند که این جنگ اگر شروع شود مثلاً ۱۲ روزه با خواسته آنها به آتش بس میانجامد.
قاضی زاده هاشمی: به همین خاطر هم روی عنصر غافلگیری و اقدام سریع حساب باز کرده بودند، چون میدانستند اگر این از یک تعداد روز محدود عبور کند دچار مشکل میشوند عمقش را شاید نمیدانستند ولی میدانستند ادامه نمیدهند علت اینکه طراحی آنها رفت روی اینکه تزویر به کار ببرند سفره مذاکره پهن کنند ظاهر اینکه ما میخواهیم با شما به یک توافق برسیم از خودشان نشان بدهند از آن طرف بالاخره این اقدامی که اتفاق افتاد در این جنگ تحمیلی تصمیم یک هفتهای دو هفتهای نبود و میشود گفت که اینها بیش از یک سال داشتند خودشان را برای این آماده میکردند یعنی وقتی شما یک تعداد زیادی نیرو گسیل میکنید مزدور اجیر میکنید، اطلاعات جمع آوری میکنید میدانید یک فردی در چند خانه زندگی میکرده هر سه چهار تا خانه را بزنید این شناسایی میخواهد اینطور نیست که آنی اتفاق بیفتد حجم زیادی اطلاعات جمع آوری شده طراحی شده، لجستیک آن فراهم شده تعداد زیادی پهپاد، تعداد زیادی موشک هوشمند دوش پرتاب وارد کشور شده هماهنگیهای لازم شده برای اینکه هواپیماهای اف ۳۵ بتوانند خودشان را وارد خاک ایران کنند با تغذیهای که باید توسط هواپیمای سوخت رسان اتفاق بیفتد حجم زیادی کار انجام شده پس این پدیدهای است که خودشان میگویند ۸ ماهه ولی حتماً بیشتر از ۸ ماه به نظر من رویش کار شده حتی اتفاقاتی که قبل از این اتفاق هم افتاد به نوعی مقدمه سازی این اتفاق بود یعنی اتفاقاتی که در لبنان افتاد، اتفاقاتی که در سوریه افتاد حتی اتفاقاتی که در ایران در ترور بعضی از شخصیت اتفاق افتاد مقدمه سازی بود برای این یعنی معلوم میشود یک طرح دراز مدتی بوده حتی من معتقد هستم که مربوط به دولت ترامپ یا شخص ترامپ هم نیست یعنی از زمان دولت دموکرات بایدن این شروع شده و طراحیها اتفاق افتاده حالا این نقطه اقدامش بوده اصل اینکه اینها تلاش کردند که از عنصر غافلگیری استفاده کنند و سطح برخورد را در سطحی ببرند که سران نظامی و امنیتی را حذف کنند به این خاطر بود که میدانستند اگر ساختار نظام را بر هم نزنند اگر نظام سلسله مراتبی فرماندهی را به هم نزنند اگر رابطه راس و میدان را قطع نکنند نمیتوانند در این ماجرا به نتیجه برسند اینکه هک سایبری میکنند تلاش میکنند پدافندهای ما را از کار بیندازند، اینکه فرماندهان نظامی ما آن سلسله مراتب جنگ را یعنی قرارگاه جنگ ما را که قرارگاه خاتم الانبیا بوده ردههایش را میزنند، سیستم اطلاعاتی ما را میزنند، هوافضا را میزنند اینها همه با این نگاه بوده منتها چیزی که آنها به نظرم از آن غفلت کردند توان بازسازی ما است یعنی چیزی که امروز هم حضرت آقا به آن اشاره فرمودند که ما یک تجربه ۵۰ ساله داریم بارها این اتفاق برای ما افتاده و توانستیم خودمان را بازیابی کنیم یعنی بارها سران سیاسی ما با همدیگر توسط مخالفین و منافقین و دشمنان حذف شدند ما خودمان را بازیابی کردیم سران نظامی ما در یک هواپیما با هم سقوط میکنند، اما ما توانستیم در وسط جنگ یعنی بالاخره ما درگیر هستیم با دشمن این اتفاق افتاده و ما توانستیم خودمان را بازیابی کنیم یعنی کشوری بودهایم که در مراحل مختلف در طوفانهای مختلف که اتفاق افتاده مردم ما تجربه کسب کردند و بهت زده نمیشوند، چون دلیل اینکه انسجام اجتماعی ما از هم نپاشید غیر از آن عقبه تمدنی، باور ایمانی و ملی ملت ایران این بود که ملت ایران بهت زده نشد چرا بهت زده نشد؟ یکی از دلایلش غیر از ایمان، تجربهاش بود یعنی تجربه کرده بود و بهت زده نشد مجموعه اینها باعث شد که برنامهای که آنها طراحی کرده بودند همین امروز یا دیروز وزارت اطلاعات بیانیه داد که تعداد زیادی ترور هم کشف شد یعنی این ترورهایی که موفق اتفاق افتاده نیمی از ترورهایی است که برنامهریزی شده است بالاخره در یک جایی میخواستند کل اعضای شورای امنیت ملی را با همدیگر با بمباران از بین ببرند، ردههای مختلف را برنامهریزی کردند از وزیر خارجه گرفته تا سایرین برای ترور این سطح برنامهریزی خیلی گستردهتر از این بود و نتوانستند این را موفق شوند عمل کنند و آن عنصر غافلگیری آنطور که آنها رویش حساب باز کرده بودند عمل نکرد و به نظر من یعنی اینطور که شواهد هم نشان میدهد از روز ششم به بعد آنها به فکر اتمام افتادند یعنی زمزمههای افرادی را واسطه قرار دادند زمزمهها شنیده میشد که کار را تمام کنند منتها از آنجایی که آن خلق و خوی سلطه گریشان اجازه نمیداد به عبارت بهتر آمریکا وارد شد که کار را تمام کند یعنی به قول خودشان ضربه نهایی را بزند نگویند ما هیچ دستاوردی نداشتیم الان این پروپاگاندایی که دارند در دنیا که مراکز هستهای ایران را زدیم و یا تهدید میکنند در آینده خواهیم زد اگر همین عملیاتی هم که آمریکاییها انجام دادند انجام نمیدادند واقعاً مسخره میشدند، این همه برنامهریزی کردند و مذاکرات نمایشی برگزار کردند و در آخر هیچ اتفاقی نیفتاد دیگر سنگی روی سنگ برایشان بند نمیشد مجبور بودند به نظر من یک نقطه اتمام و پایان بگذارند و آمریکا حاضر شد خودش را در این داستان برای این کار هزینه کند.
سوال: دو محور را رهبری امروز به آن اشاره کردند به عنوان دو پایه اساسی یکی دین و یکی دانش اشاره کردند دشمن به دنبال گرفتن این دو پایه و این دو پایه از ایران اسلامی است، چرا الان دین و دانش ما برای آمریکا و رژیم صهیونیستی چه چالشی ایجاد میکند؟
قاضی زاده هاشمی: تعریفی است تحت عنوان پایههای امنیت ملی، دولت ملتی که شکل میگیرد خیلی از دولت ملتها دولت ملتهای جدید هستند و ساختگی هستند برای جنگ جهانی اول و دوم هستند مثل ما نیستند که یک عقبه امتی داریم یعنی یک عقبه دراز مدت تمدنی داریم، یک فرهنگ یک ملت ساخته و هست کارهای امنیت ملی هر سرزمینی وقتی از بین برود، انسجام ملی از بین میرود آن کشور یا تجزیه میشود یا تصرف میشود توسط دشمن خارجی یعنی سرنوشت محتوم هر سرزمینی است که عناصر مولفههای حفظ امنیت ملی او از بین برود جایی مثل آمریکا که ایالات مثلاً پنجاه گانهای دارد آن قدرت نظامی و اقتصادیاش است که این را حفظ کرده به همین خاطر هرجا به لحاظ اقتصادی افت پیدا میکند میآید از قدرت نظامیاش استفاده میکند با اقدامات استعمارگرایانه قدرت نظامی و رشد اقتصادی را حفظ میکند میآید به کشورهای دول حاشیه خلیج فارس زور میگوید هزار میلیارد دلار از آنها میگیرد میرود روی آمریکا سرمایهگذاری میکند برای اینکه آن رشد اقتصادی باقی بماند یعنی آن قدرت آن مولفههایی که امنیت ملی ملت مبارز ایران را ایجاد کرده، ایمان به خدا و تسلطش به علم است ایمان به خدا باعث یک حرکت با انگیزه رو به جلو و یک ملت مقاوم با عزم و اراده است از میدهد ایمان به خدا به ملت ایمان میدهد اراده و وحدت میدهد، صبوری میدهد، صبر فوق العادهای که در این ۵۰ سال ملت ایران از خودش نشان داده زخم خورده، شهید داده، اما باز هم صبر کرده ناامید نمیشود کسی که مومن به خدا باشد حرکتش رو به جلو است و سلاحش دانش است، ابزار قدرتش دانش است یعنی تلاش میکند، علم السلطان که بارها مقام معظم رهبری به آن اشاره کردند کافی نیست فقط مومن به خدا باشید باید یک سلاح برای مقابله با دشمنت و ایستادگی و برتری بر دشمنت داشته باشی آن سلاح، سلاح دانش است علت اینکه آن طرفیها ایستادند این دو را از ما بگیرند، چون دلیل این که کشوری با ۸۰ میلیون نفر جمعیت در مقابل جبهه میلیاردی، چون فقط آمریکا که نیست اروپاییها هستند، صهیونیسم جهانی است، شما ببینید در این حملات خیلی از کشورها و خیلی از دولتها همراهی کردند با صهیونیست، جبههای است که رهبرش یک کشور ۳۰۰ میلیون نفری است که آمریکای جهانخوار است، این میتواند ایستادگی کند به خاطر اینکه در بستر و ایمان به خدا ملت ایران مجهز به علم و دانش هم شدند و قابلیت غلبه بر دشمنانشان را به سبب آن پیدا کردند.
سوال: و اینها از اول صحبت از موضوع هستهای میکردند یعنی میگفتند نگرانی ما از دستیابی ایران به سلاح اتمی است و حتی پیش از مذاکرات هم مدام تاکیدشان این بود که ما میخواهیم شما به سلاح دسترسی پیدا نکنید و آن را هم بهانه کردند برای جنگیدن، آیا ما واقعاً در فناوری هستهای داشتیم به دستاوردهای خاص این چنینی میرسیدیم که آنها دیگر دیدند خیلی مسئله دارد نزدیک میشود و حمله کردند یعنی آخرین اقدامی که در ذهنشان بود را مرتکب شدند یا واقعا به نظرتان بهانه بود؟
قاضی زاده هاشمی: آمریکاییها بعد از اینکه ژاپنیها تسلیم شدند از بمب اتم در ژاپن استفاده کردند، سوال این است که چرا با اینکه ژاپن تسلیم شده بود آنها دو بمب اتم زدند در حالی که ژاپن تسلیم شده بود، اعلام تسلیم قبل از اقدام اتمی آمریکاییها بود، دو هدف داشتند یکی اینکه به دنیا نشان بدهند چقدر بیملاحظه هستند و هیچ ملاحظه اخلاقی برای رسیدن به منافعشان ندارند این کاری که صهیونیستها الان دارند میکنند با مردم غزه بدون خجالت و این را بیان میکنند میخواهند به دنیا اعلام کنند که ما هیچ ملاحظه اخلاقی نداریم اصلاً به عنوان یک انسان با ما گفتوگو نکنید زور ما زیاد است، توانایی ما زیاد است، تسلط ما بر اقتصاد و رسانه همه است بدون خجالت هر چیزی را ما میخواهیم باید به ما بدهید و باید تسلیم آنها بشویم حرفی که ترامپ زد به عبارت بهتر هدف دومشان هم این بود که نشان بدهند این بمب اتم چقدر قدرت تخریب دارد و با این، کشورها را سیاه و سفید کنند بگویند کسانی که اجازه دارند از سلاح هستهای استفاده کنند و کشورهایی که اجازه ندارند سلاح هستهای داشته باشند، ما قدرتهای برتر جهان هستیم و ما میتوانیم داشته باشیم بقیه حق داشتن آن را ندارند و این را جلوی چشم جهانیان به نمایش گذاشتند، اما در عرصه حقوق بشر نمیتوانند اینگونه سیاه و سفید کنند، سایر علوم نمیتوانند بنابراین غیر از اینکه خود هستهای موضوعیت دارد، اما عمدتاً به عنوان بهانه علیه ملت ایران استفاده شد برای اینکه آن تداعی بمب هستهای هیروشیما و ناکازاکی در سایر جامعه جهان ایجاد شود و بعد تنشی هم در منطقه ما ایجاد کنند، در عربستان، در کشورهای عرب همسایه ما، ترکیه و اینها که شما باید مراقب باشید که ایران از آن سطح قدرت محدود منطقهای تبدیل به قدرت بینالمللی نشود و آنها را هم تحریک کند برای رقابت منفی با ما یعنی یک داستان اینطوری هم نسبت به تحریک کشورهای همسایه ما داشتند همین الان هم دارند یعنی حرفهایی که ما در دالان زنگزور میشنویم یا بحث پانتورانیزم میشنویم قبلاً مثلاً در یک دهه قبل ما با کشورهای جنوب خلیج فارس داشتیم از همین زاویه تحریکهایی بود که آنها انجام میدادند، اما اصلش این است که نمیخواهند این ملت با این فرهنگ قدرتمند باشد و به عنوان قدرت شناخته شود هرچند این حمله توسط آمریکاییها و ایران اذعان کرد که آمریکاییها ایران را دیگر به عنوان یک ابرقدرت میشناسند.
سؤال: حالا یک عده هم تحلیلشان در نگاه کلانتر به ماجرا این است و معتقدند که منافع استراتژیک؛ یعنی انرژی که در این منطقه است از کنترل و مهار ایران و بحثهای اینچنینی را مطرح میکنند و برخی معتقدند که یک تعارض تمدنی اساس چنین جنگی است. یعنی بحث تمدنی اینجا مطرح است. خیلی بالاتر به این موضوع نگاه میکنند.
قاضیزاده هاشمی: من بیشتر روی موضوع دوم معتقدم، چون منافع استراتژیک توسط آنها قابل اصلاح و برنامه؛ مثال عرض میکنم، در قبل از دوره اوباما یعنی کلینتون، آمریکاییها پنج میلیون بشکه نفت در روز تولیدشان بود و واردکننده اصلی نفت در جهان بودند و نیازمند به نفت عربستان بودند. یکی از دلایلی که میبینید الان عربستان به چین نزدیک شده، چون آمریکا که مشتری اصلیاش بود را از دست داده، آمریکاییها خودشان صادرکننده نفت شدند. به اضافه این که با توافقی که با ونزوئلا در نزدیکی خود کردند، نیاز اضافی خود را از ونزوئلا تأمین میکنند، اصلاً از منطقه خلیج فارس تقریباً نفتی را تأمین نمیکنند. حتی اروپاییها گاز الانجی خود را بیشتر از قطر تأمین میکنند، دیگر تأمین نفتشان خیلی از منطقه خلیج فارس نیست. بیشتر منطقه خلیج فارس را چین، هند، کره جنوبی و کشورهای شرقی و برزیل و امثال آن استفاده میکنند، آن هم در تبادل بعضی کالاهایی که اتفاق میافتد. یا حوزه ژئوپلتیک ایران را میگویند ایران به لحاظ ژئوپلتیک یک کشور برجسته است؛ کریدور شمال به جنوب و غرب به شرق است، اما با دالانهایی که طراحی میکنند در شمال و جنوب ما، تلاش میکنند که ایران را دوباره به یک فضای انزوای ژئوپلتیک کنند، حالا چقدر موفق میشوند یا نمیشوند، آن بحث نیست.
سؤال: در این بحثها نیازی نیست که جنگی در بگیرد؟
قاضیزاده هاشمی: قابل مدیریت کردن است، اما آن چیزی که قابل مدیریت نیست که در ۷۵۰۰ سال گذشته هم نبوده، این دعوای تمدنی است. جهانبینیهای متفاوت است و نوع غایتگرایی انسان است. غربیها بر خلاف آن چیزی که میگویند، به شدت ایدئولوژیک و غایتگرا و آخرالزمانی هستند؛ چه آمریکاییها، چه بهخصوص صهیونیسم یهودی با نگاه کاملاً غایتگرایانه، اصلاً این سرزمین را چرا گرفتند؟ میگویند ارض موعود است، ما باید معبد سلیمان را درست کنیم، ماشیح بیاید، جناب مسیح ظهور کند، نگاه کاملاً عقیدنی به ماجرا دارند، در حالی که ما را متهم میکنند به نگاه عقیدتی صرف؛ و این که میگویند از نیل تا فرات و بحثهای این طور دارند، میبینید که اقدام میکنند و بلافاصله دولت کناری آنها که یک مقداری تضعیف شد، بلافاصله وارد فضای تجزیهاش شدند. یعنی اگر دولت مرکزی قدرتمندی وجود نداشته باشد، با تمام سرزمینهای همسایه اطرافشان همین کار را خواهند کرد. چون مسأله آنها این است که هیچ قدرتی فراتر از قدرت آمریکا و اسرائیلیها؛ قدرتی که موازنه او را به هم بزند و آقایی و سروری او را به هم بزند، نمیتوانند تحمل کنند. این اصل ماجراست. سایر عناوین هم هست. البته من نمیگویم ما نبرد راهبردی نداریم با آنها، داریم، بالأخره این دالانها و روابط بینالملل هست، بحث جهان اسلام است، حتی بحث جهان اسلام هم شما نگاه کنید ما کشورهای بزرگتری در جهان اسلام داریم، جمعیت بیشتری داریم. حتی کشورهایی داریم که اکثر جمعیت آن شیعه است، اما مسأله؛ آنها الان نیست. این تفکر اسلام انقلابی مسأله آنهاست. این هویت ملی ایرانی اسلام که به هم پیوند خورده است، یعنی این قرائت؛ قرائت استکبارستیزانه مال ملت ایران است و ملت ایران به دنیا عرضه کرده و اسلام باز باعث شده ملت ایران انقلابی باشد، زیر بار هیچ زوری نرود، یک هویت حداقل در طی این هزار سال گذشته یعنی نزدیک به هزار سال از زمان ایجاد ایران جدید توسط صفویه به این طرف ما میبینیم در این فلات مرکزی و فلات ایران دیده میشود، یا خود را نشان میدهد، بنابراین یک امر اصلاً جدید نیست، پایانپذیر هم نیست.
سؤال: در این مقطع زمانی چه چیزی باعث میشود این اتفاق بیفتد که اشاره میکنید بحث تمدنی و ریشهدار و دامنهداری است که به اینجا ختم نمیشود، در ادامه هم خواهد بود. چرا در این مقطع این اتفاق میافتد؟ الان چه اتفاقی افتاده بود که آنها را وارد این دعوای تمدنی کرد؟
قاضیزاده هاشمی: اولاً این مقطع نبوده، یعنی ما ایران قبل از ایران اسلامی هم درگیر بوده، گوشه و کنار آن را مدام بریده و تقسیم کردند. اشغال شده و اشغالگر مجبور شده بیرون برود. این حرفهایی که آیزنهاور در رابطه با ایران زده که شما مراقب باشید که پارسها از خواب بیدار نشوند و تمدن خودشان را نخواهند بازسازی کنند برای زمانی بوده که ۳۰ تا ۴۰ سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بوده، مداخله در صنعت ملی نفت ما و کودتایی که علیه دولت ملی ما شده که برای دوران ۴۰ تا ۵۰ سال قبل بوده، شما این مداخلات از این جنس عملیات را به شکلهای مختلف میبینید، امروز هم در بیان حضرت آقا بود. کودتا، دعوای امنیتی، ترور، جنگ تحمیلی، تحریک همسایهها، به هم زدن روابط اقتصادی با همسایهها، جنگ رسانهای و عملیات رسانهای در کشورهای اطراف ما بوده برای این که با ملت ایران درگیر شوند. ملتی که همزبان ما هستند، یعنی ما مدتها مثلاً با تاجیکها دچار سوءتفاهم شده بودیم، به علت عملیاتی بود که در آن حوزه اتفاق میافتاد، روی مردم تاجیک منطقه که همزبان ما هستند یک مهد تمدنی است، بنابراین این اصلاً یک مسأله جدید نیست. در یک مقطع زمانی البته آمریکاییها و اسرائیلیها خیلی دستپاچه هستند یعنی واقعاً موجودیت خود را در خطر میبینند. آمریکایی که یک زمانی ۵۰ درصد جیدیپی دنیا را تولید میکرد الان قدرت رقیبش چین به لحاظ اقتصادی از او جلوتر زده است، کم کم پایگاه نظامیاش در حال جمع شدن است. شرکای تجاری آن در دنیا کم شدهاند. مجبور است با قلدری کشور را سر میز مذاکره اقتصادی بیاورد. مجبور است با زور گفتن؛ یعنی از ابزارها و قدرت نظامیاش استفاده میکند و دیگر آن هژمونی اقتصادیاش جواب نمیدهد. روابط سیاسیاش مخدوش شده. اسرائیل آن مشروعیتی که به عنوان ملت مظلوم در جهان درست کرده بود و با آن سرزمینی را تصرف کرد، از دست داده است. آن طرفداری که در دنیا حتی در کشور مبدأ که آمریکاست و سلبریتیهای آنها را نگاه کنید، جنبشهای ضدصهیونیستی اتفاق افتاده، همه فاصلهگذاری میکنند. واقعاً موجودیت آنها در خطر است. یعنی در این ۸۰ سال گذشته یعنی تقریباً از جنگ جهانی دوم به این طرف هیچ وقت وضع آمریکا و رژیم صهیونیستی به بدی الان نیست و، چون وضع این چنینی دارند، ما یک مثالی داریم که میگوییم دیگی که برای ما نمیجوشد، چه بجوشد در آن؟ تقریباً رفتار صهیونیستها این است. میگویند که قرار را زیر میز میزنیم، دعوا و جنگ در دنیا راه میاندازیم، نمیگذاریم به این راحتی ما را کنار بگذارید. آمریکا احساس میکند از قاعده قدرت برتر جهانی دارد کنار گذاشته میشود، به همین علت خونریزی راه میاندازد.
سؤال: یعنی یک نظم نوینی شکل میگیرد و بعد نگران جایگاه ایران در این نظم هستند؟
قاضیزاده هاشمی: یکی از قدرتهای اصلی و شاید قویترین قدرتی که مقابل خود میداند، حتی بالاتر از آن دو قدرت دیگری که بالأخره در این صحبتهای اخیرشان یا میگویند ایران، روسیه، چین یا میگویند ایران، روسیه، چین و کره شمالی. خودشان نام میبرند. این سند امنیت ملی آمریکا که منتشر میکنند و تهدیدات اصلی امنیت آمریکا ذکر میکنند. تهدید امنیت ملی آمریکا یعنی چه؟ یعنی هژمون آمریکا را به خطر میاندازد. یعنی آن که سالاری آمریکا را در دنیا به خطر میاندازد. ما که حمله نظامی به آمریکا نکردیم، نمیکنیم، قصد این را هم نداریم، یعنی مدل ما اصلاً از این جنس نیست. از ما بیشتر احساس خطر میکند، چون با آن تمدنهای دیگر این قدر شکاف تمدنی ندارد.
سؤال: فکر میکنید بعد از این جنگ، این احساس خطر هم بیشتر شده؟
قاضیزاده هاشمی: بله، حتماً بیشتر شده، به علت این که ملت ایران نشان داد، اولاً روی ما به هم باز شد، یعنی معلوم شد آن دست خیلی بالایی ندارد نسبت به ما. ۳۰ تا ۴۰ سال است به خصوص بعد از جنگ تحمیلی یک گفتمانی راه افتاده بود و در کشور هم طرفدارانی داشت که موشکها سمت ماست؛ تله جنگ. آخرش هم زدند، یعنی این شمشیر تا وقتی پایین نمیآوردند، قابلیت ترساندن طرف مقابل را داشت. هم ملت ما ترسش ریخت و هم ملتهای جهان ترسشان ریخت. گفتند این آمریکا، B۲، پایگاه دیهگو گارسیا و این حرفها؛ همه همین بود، با این عقبه لجستیک و لایههای پدافندی در منطقه و چند لایه، ۱۰ لایه، ۲۰ لایه، فقط ۸ لایه در خود رژیم صهیونیستی است. لایههای منطقهایاش همین بود؟ حالا ما نه، یمنیها این کار را کردند، خود حماس این کار را کرد، خود مردم مظلوم غزه با این گرسنگی که میکشند کردند، یعنی به ملتهای آزادیخواه جهان نشان داد که اینها قدرت پوشالی هستند و به همین خاطر اینها عصبانیتر هستند. یعنی این حرفهایی که میزنند، نشان دهنده اوج عصبانیت آنهاست، نه احساس پیروزی.
سؤال: میخواهم اشاره کنم به جایگاه و نقشی که رهبری معظم انقلاب در این جنگ ۱۲ روزه داشتند، حالا به فراخور شخصیتهای مختلفی راجع به حضور میدانی ایشان و فرماندهی ایشان در میدان صحبت کردند، به نظر شما، نگاه راهبردی رهبر معظم انقلاب در این جنگ ۱۲ روزه چه میزان هم بر انسجام ملی ما اثرگذار بوده و هم راجع به تصمیمگیریهای نظامی و هم مدیریت ماجرا در میدان، شما جایگاه ایشان را در این مدیریت چطور میبینید؟
قاضیزاده هاشمی: به نظرم ما نباید نقش حضرت آقا را محدود به این ۱۲ روز کنیم، ما آثار مدیریت ۴۰ سال امام و آقا را در این ۱۲ روز میبینیم. این ملت را امام و آقا تربیت کردند. این جنبش نرمافزاری و نهضت تولید علم و افزایش علم در دانشگاهها را امام و آقا ایجاد و حمایت کردند. اینها بودند که به جوانها روحیه دادند که جوانها رفتند شاخههای مختلف علم را کسب کردند و در موشکی، هستهای و چه و چه دست جمهوری اسلامی را پر کردند. از طرفی انعطافی که با صبرشان به خرج دادند که مردم حرفهای مختلف را بشنوند، تجربه کنند، بارها با این که میدانستند مذاکره؛ خسارت محض است، و میدانستند به نتیجه نمیرسد و در بیانشان میفرمودند که من میدانم این نیست، اجازه دادند این اتفاق بیفتد تا تمام ملت ایران و مردم جهان تجربه کنند که حق با بیان امام انقلاب است و این انسجام ملی ناشی از چیست؟ یکی آن تربیتی است که اتفاق افتاد، یکی تجربهای که ملت ایران کرد. تجربه کرد عناوین مختلف را، راست میگویند نظام اسلامی دارد درست میگوید، حرفش حق است و دشمنانش زور میگویند. این که ملت با عزت تربیت شده، نه تحقیر شده، ملت ایران؛ ملتی بود که در دوره قاجار تحقیر شده بود؛ با سران ناشایستی که سر کار بودند، تن داد به گلستان و ترکمانچای و غیره. اما این ملت که با عزت است، چون رهبرانش با عزت بودند. حضرت آقا یک صحبتی دارند در رابطه با نادرقلی افشار، میگویند نادرقلی افشار ثابت کرد که ملت ایران اگر رهبری شجاع داشته باشند در کمتر از ۲۰ سال، کشور ما تصرف شده بود توسط یک قومی در انتهای دوره صفویه؛ هوتکها آمده بودند و محمود، اشرف و ... آمده بودند سرزمین ما را گرفته بودند، وضعیت بدی این کشور پیدا کرده بود، یک نفر ظهور کرد ملت ایران پشت او قرار گرفتند در عرض ۲۰ سال یکی از بزرگترین و وسیعترین امپراتوریهای ایران در دوره افشاریه شکل گرفت. پس ملت آن است، آن رهبران هستند که میتوانند عزت ملی را تضعیف یا به اوج برسانند و این کاری بود که امام و آقا انجام دادند. یعنی این آثارش در این ۱۲ روز خودش را نشان داد. وقتی دست پر بود، از آن دست پر در ابعاد ایمانی، انسجام و وحدت ملی، سلاح و تجهیزات، سلسله مراتب فرماندهی، آمادگی نظام دفاعی ما استفاده شده و پاسخ درخور به دشمن داده شد و دشمن سر جای خود نشانده شد.
سؤال: طبیعتاً این رویداد مثل هر رویداد دیگری نقاط قوت و ضعفی دارد که برخی را اشاره کردید. حالا بیشتر به نقاط ضعفی که میشود راجع به آن صحبت کرد، فکر میکنید ما چه درسهایی میتوانیم بگیریم؛ در موضوعات مختلف در حوزه رسانه، دیپلماسی عمومی، حتی مقابله با این پروپاگاندایی که اشاره کردید در رسانههای دنیا شکل گرفته، آیا ما به همان اندازه توانستیم که حقانیت خودمان را در این جنگ به دنیا نشان دهیم؟
قاضیزاده هاشمی: این ابعاد داخلی دارد و ما نقاط ضعفی داشتیم. شاید مهمترین نقطه ضعف ما در بعد داخلی که غافلگیر شدیم، یا میدانستیم به ما میخواست حمله شود، نمیدانستیم در چه سطحی میخواهد بشود، یک مقداری به خاطر این است که ما ساده میگیریم با دشمن چند لایه، پیچیده و قدرتمند روبهرو هستیم، در این حوزه باید جدی گرفت، لحظهای نباید از شیطنت دشمن غفلت کرد در هیچ سطحی؛ نه داخلی، نه بیرونی، در ابعاد امنیتی، دفاعی، حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی و امثال آن خیلی خیلی باید جدی و قوی وارد شد. من به همین اندازه بسنده میکنم، جای بحث خیلی دارد. به هر حال ما تشکر میکنیم از زحمات زیادی که کشیده شده، نمیخواهیم این جلوه پیدا کند؛ بیرون میدان نشستیم میگوییم لنگش کن. ولی به هر حال حفرههایی وجود داشت. این حفرهها که حالا آشکار شده، اگر بگوییم این جنگ تحمیلی یک مانور است، مانور را آدم انجام میدهد برای این که نقاط قوت خود را تقویت و نقاط ضعف خود را بپوشاند، بعد در این حوزه حتماً مسئولان مربوطه فکر میکنند، دولت هم پشتیبانی لازم را انجام میدهد و به نتیجه میرسد. از این طریق هم ملت ایران یک تجربهای کسب کرد؛ تجربه این که جنگ علیه او با سازش، کوتاه آمدن و همراهی کردن ولو به ظاهر ختم نمیشود. او نمیخواهد تو باشی؛ با موجودیت ملت ایران دشمنی هست ولو هر امتیازی به او بدهی، ولو هر چقدر او عهدشکنی میکند، شما باز هم بروی و با او گفتوگو کنی. من مخالف مذاکره نیستم؛ اشتباه نشود، ولی میگویم ما باید تولید قدرت در داخل کنیم، ما باید ساحت قدرت را جای دیگری تعریف کنیم. ما باید برویم پیمانهای بینالمللی ایجاد کنیم. وقتی پیمان بینالمللی میتوانیم ایجاد کنیم که کشور قدرتمندی باشیم. اگر در سه حوزه، ما قدرتمند شدیم باید در همه حوزهها قدرتمند شویم. کافی است یک نقطهضعف داشته باشیم. اقتصاد ما نقطه ضعف ما باشد، فرهنگ ما نقطه ضعف ما باشد، مثلاً در بحثهای نظامی؛ در حوزه آفند ما خیلی توسعه داده باشیم، در حوزه پدافند، به آن اندازه آفند نباشد. دشمن از همان نقطهضعف استفاده میکند و وارد میشود. ما حق نداریم نقطهضعفی داشته باشیم. باید ببینیم کجا است، حالا که تجربه کردیم و از این میدان عبور کردیم، سطح رابطه دنیا هم معلوم شد با ما به چه ترتیب است، دوستان و دشمنان ما معلوم شد کجا ایستادند، به چه اندازهای ایستادند و چقدر میتوانیم روی آنها حساب کنیم. به نظرم یک درس خیلی خوبی بود برای این که ما بتوانیم در این مسیری که امروز حضرت آقا فرمودند، چون وعده دادند ملت ایران میرسد به آن قله انشاءالله، به اذن و توفیق الهی، چون مردم نیت کردند یاری کنند خدا را، خدا یاریشان میکند. ما ابعاد مختلف یاری خدا را در این ۱۲ روز دیدیم. ما از نصرت الهی و از لطف الهی نباید غافل شویم، بالأخره اوست که ما را در مقابل خیل عظیم دشمنان حفاظت میکند، دلیلش این است که اخلاص، انسجام و مهربانی نسبت به همدیگر و دشمنستیزی ملت ایران را میبیند و، چون اینها را میبیند؛ تبعیت آنها از امام و رهبری و پشتیبانی آنها از نیروهای مسلحشان را میبیند، خدا هم یاریشان میکند. آن جایی که دشمن فکر میکند میتواند به ما ضربه بزند، در اصل او دفع میکند.
سؤال: تحلیل شما از آینده این تحولات چیست؟ فکر میکنید توافقی شکل خواهد گرفت یا این که تجاوز مجددی اتفاق میافتد، در همین شرایط نه صلح و نه جنگ با یک فشار حداکثری ادامه خواهیم داد؟
قاضیزاده هاشمی: حتماً یک توافقی اتفاق میافتد، اما کی؟ زمانی که آنها بفهمند نمیتوانند این حق مسلم ما را از ما بگیرند. ما ملتی با عزت هستیم، ما که حاضر نیستیم در مقابل زورگویی تسلیم شویم، حتماً دشمن ما در مقابل ما کوتاه خواهد آمد و شکی در این نیست. اما کی؟ زمانی که بداند دیگر نمیتواند و هیچ چارهای ندارد الا این که در مقابل عظمت ملت ایران تسلیم شود و حق قانونی آن را به رسمیت بشناسد.
سؤال: تجاوز جدیدی به نظر شما اتفاق نمیافتد؟
قاضیزاده هاشمی: تعرض بوده و خواهد بود، الان در همین دوره مثلاً نه جنگ و نه صلح، چون آتشبس هم گفتیم ما قبول نداریم، در شرق و غرب کشور تعرضاتی اتفاق افتاد؛ هم در منطقه سردشت و هم...، کار کیست؟ کار صهیونیستهاست، خودشان نیامدند حمله کنند؛ یعنی آنها که به این راحتی دست برنمیدارند، اما ما هر چه قدرتمندتر شویم و اقتدار و قدرت، وحدت و انسجام، همراهی ما باهم و با امام جامعه بیشتر ببینند، این که بتوانند به ما ضربه بزنند، این در چشمشان کمرنگتر میشود.
سؤال: الان که شما میدان را میبینید، اخبار و اطلاعاتی که به ویژه از آن سمت دریافت میکنید، فکر میکنید الان به سمت این میرویم که آنها دارند به این جمعبندی میرسند که جز با توافقی مسأله را نمیشود حل کرد؟
قاضیزاده هاشمی: غربیها حتماً به توافق با ایران نیاز دارند، شکی در این نیست، منتها مدل نیازشان را به زبانهای مختلفی ذکر میکنند. ترامپ مدلش این است که با قلدری میگوید؛ میگوید نکنی میزنم به گوشَت، یعنی به توافق نیاز دارد، اصلاً جنگ را برای توافق راهاندازی کرده، منتها توافق روی آن را دوست دارد. اروپاییها یک زمانی مکانیزم ماشه گذاشتند و مدام تهدید میکنند، چون به توافق نیازمندند، منتها توافقی که آنها میخواهند. البته این توافق صورت میگیرد نه چیزی که آنها میخواهند. حتماً توافقی خواهد بود که در آن تمامی امتیازاتی که حق ملت ایران هست به رسمیت شناخته خواهد شد و آنها مجبورند به این تن بدهند. یعنی با توجه به این که مردم ایران نشان دادند در طی ۳۰ گذشته که حاضر نیستند به هیچ قیمتی از حقوق حقه خودشان بگذرند، حاضر نیستند کسی برای آنها تعیین تکلیف کند؛ این اتفاق میافتد.