تاسیان ؛ انعکاس اندوهی که چپ از آن غافل ماند

عصر ایران سه شنبه 07 مرداد 1404 - 21:13
آنچه «تاسیان» را به اثری قابل تأمل تبدیل می‌کند، استفاده‌ی هوشمندانه‌اش از استعاره‌های سیاسی، لایه‌های روان‌شناختی و تحلیل طبقاتی در دل یک روایت انسانی و ملموس است.

عصر ایران ؛ موحد منتقم - سریال «تاسیان» ساخته تینا پاکروان، از جمله آثار متفاوت و جسورانه‌ای‌ست که در بستر سال‌های منتهی به انقلاب ۵۷، با نگاهی عمیق، چندوجهی، به کالبدشکافی تنش‌های اجتماعی، گسست‌های طبقاتی، و تقابل میان رؤیا و واقعیت می‌پردازد.

این سریال صرفاً یک درام عاشقانه یا داستانی تاریخی نیست؛ بلکه روایتی‌ست متقاطع و تلخ از مواجهه انسان‌ها با خشونت، ایدئولوژی، عشق و قدرت. آنچه «تاسیان» را به اثری قابل تأمل تبدیل می‌کند، استفاده‌ی هوشمندانه‌اش از استعاره‌های سیاسی، لایه‌های روان‌شناختی و تحلیل طبقاتی در دل یک روایت انسانی و ملموس است.

در بستر تحولات اجتماعی-اقتصادی پیش از انقلاب ۵۷، تضاد میان سرمایه‌داری و کارگر نه تنها یک مسئله اقتصادی، بلکه یک بحران سیاسی و فرهنگی بود. طبقه کارگر که بار اصلی تولید و توسعه اقتصادی را بر دوش داشت، در شرایطی گرفتار بود که نه تنها از حقوق واقعی خود محروم بود، بلکه ابزار و نهادهای لازم برای بیان اعتراض و مطالبه‌گری نیز در اختیارش نبود. این خلأ باعث شد که شکاف میان خواسته‌های کارگران و پاسخ سرمایه‌داران عمیق‌تر شود و تنش‌ها به شکل خشونت و نارضایتی‌های گسترده بروز کند.

در چنین فضایی، ایدئولوژی‌های رادیکال چپ با وعده‌های ساده‌انگارانه و شعاری، توانستند بخشی از خشم و نارضایتی را به سوی خود جلب کنند، اما عمق واقعی مشکلات ساختاری را نادیده گرفتند و حتی گاه به تخریب بیشتر دامن زدند.چپ‌گرایان رادیکالِ نفوذی در کارخانه، نه با تکیه بر گفتگو یا سازمان‌یابی صنفی، بلکه از مسیر القای نفرت، کارگران را تحریک به خشونت می‌کنند. نتیجه، شورشی است کور و مخرب، نه تغییر.

در دل این داستان، جمشید نجات قرار دارد؛ مالک کارخانه نساجی‌ای که با تلاش و سرمایه شخصی خود ساخته است. او به کارگران کار و حقوق می‌دهد، عاشق خانواده‌اش است و نمادی از نوعی سرمایه‌داری مولد و مستقل است؛ سرمایه‌داری که نه فاسد است و نه وابسته، بلکه بر پایه کار و تولید استوار است.

تاسیان ؛ انعکاس اندوهی که چپ از آن غافل ماند. 

با این حال، در نگاه کارگران، او نماینده طبقه‌ای است که رفاه و ثروتش را بر پایه رنج و سختی آنان بنا کرده است. این دوگانگی، تقابل کلاسیک بورژوازی و پرولتاریاست، اما «تاسیان» با ظرافت، فراتر از ساده‌سازی‌های رایج چپ یا راست می‌رود. کارگران ناراضی‌اند، اما نهاد اعتراضی ندارند. چپ‌گرایان رادیکال در کارخانه نفوذ کرده‌اند، اما تحلیل طبقاتی‌شان سطحی و شعاری‌ست.

آنچه رخ می‌دهد، چیزی‌ست که مارکس از آن با عنوان «خودآگاهی طبقاتی» یاد می‌کند، اما در «تاسیان»، این آگاهی، تحریف‌شده و آلوده است. کارگرانی که به جای سازمان‌یابی و مذاکره، تحت تأثیر یک دروغ (جمشید نجات می‌خواهد فرار کند و پول‌ها را ببرد) و تحریک دو چپ‌گرای افراطی و یک پسر حسود، دست به خشونت کور می‌زنند. آن‌ها کارخانه را آتش می‌زنند، به خانه کارفرما حمله می‌کنند و خانواده‌اش را مورد خشونت قرار می‌دهند. خشم کارگران، نه از آگاهی، که از تحقیر و شایعه برمی‌خیزد. اینجاست که سریال مرزی روشن میان عدالت و نفرت ترسیم می‌کند.

شخصیتی جوان و چندوجهی در دل فضای پرتضاد و پرتنش سریال «تاسیان» پدیدار می‌شود به نام امیر  که نه به تمام معنا چپ است، نه سنت‌گرا، نه انقلابی و نه محافظه‌کار. او از خانواده‌ای مذهبی و کارگری برخاسته، اما دین پدرش را دیگر نمی‌پذیرد. کارگر چاپخانه است اما از آگاهی و سواد فلسفی بهره‌مند است؛ در طبقه فرودست جای دارد، اما دل‌باخته دختری از طبقه فرادست و سرمایه‌دار شده است.

پدرش به دلیل فاصله‌ی فکری و مذهبی او را طرد کرده، و طبقه‌ی معشوقه‌اش نیز او را نمی‌پذیرد. این شخصیت، نه فقط نماینده‌ی بحران نسلی است، بلکه تجسم تناقض‌های زیستی در جامعه‌ای است که نه راهی برای صعود طبقه‌ای فراهم می‌کند، نه امکان هم‌زیستی طبقات را.

از منظر جامعه‌شناسی طبقاتی، این پسر در مرزهای مبهم طبقه قرار گرفته است: از یک‌سو به طبقه کارگر تعلق دارد، اما سواد و افق ذهنی‌اش او را از فضای محدود سنتی جدا کرده؛ از سوی دیگر، با وجود آگاهی، امکان ورود به طبقه سرمایه‌دار برایش مسدود است. درست همان چیزی که «بوردیو» از آن به عنوان "عادت واره ی شکسته" یاد می‌کند؛ یعنی وضعیتی که فرد به لحاظ فرهنگی و ذهنی از طبقه خود عبور کرده، اما به لحاظ اقتصادی و اجتماعی هنوز به آن وابسته است، و از طبقه بالا نیز طرد می‌شود.

عشق او به دختر جمشید نجات تنها یک داستان عاشقانه نیست؛ یک اعتراض ساکت به نظم طبقاتی‌ست. او عاشق می‌شود، چون آرزوی عبور از حصار طبقاتی دارد، اما همین عشق در برابرش به دیوار بدل می‌شود: پدر دختر، نماینده قدرت سرمایه‌دارانه، او را "پاپتی" می‌خواند و نمی‌خواهد دخترش را به طبقه فرودست شوهر دهد. در اینجاست که عشق، به‌جای رهایی، به عقده و شکست تبدیل می‌شود.

اما واکنش این پسر، نه خشونت است، نه شورش سازمان‌یافته، نه الحاق به جنبش‌های رادیکال. او به جای آن، تنها یک دروغ می‌گوید، یک دروغ تلخ: «جمشید نجات می‌خواهد فرار کند و پول‌ها را ببرد.» این دروغ از دل حس تحقیر، طرد و ناتوانی بیرون می‌آید، نه از میل به انقلاب. او ابزار نفرت نمی‌شود، بلکه قربانی تضادهای اجتماعی‌ست. اگر کارگران به تحریک چپ‌گرایان تبدیل به آتش و چماق می‌شوند، او تنها شعله‌ی کوچکی از حقیقتِ سوخته‌ی خودش را دروغ می‌پوشاند.

تاسیان ؛ انعکاس اندوهی که چپ از آن غافل ماند. 

از منظر اقتصادی و اجتماعی، این شخصیت نشان می‌دهد که شکاف طبقاتی تنها به شکل خشونت آشکار بروز نمی‌کند، بلکه در شکل ظریف‌تری چون رنج عاشقانه، طرد خانوادگی، احساس بی‌جایگاهی، و ناتوانی در عبور از مرزهای طبقه نیز خود را نشان می‌دهد. نه به سنت پدر بازمی‌گردد، نه به طبقه‌ی معشوق می‌رسد، و نه در میان کارگران جایی دارد. او همان "انسان معلق" است که جامعه مدرنِ طبقه‌بندی‌شده، بارها و بارها تولید کرده و بی‌صدا رهایش کرده.

سکانس آغازین سریال، تصویری استعاری از کل روایت است. دخترک، از پشت پنجره، پدرش را می‌بیند که در لباسی سفید، در حیاط چیزی دفن می‌کند. خیال می‌کند جنازه‌ای در خاک است. اما حقیقت این است که جمشید نجات، برای تولد دخترش، یک نهال سرو کاشته است. درختی که نماد زندگی، تداوم و امید است. اما در پایان سریال، وقتی شیرین قربانی خشونت کور کارگران می‌شود، زیر همان سرو جان می‌دهد. سروی که قرار بود نشانه تولد باشد، حالا محل مرگ است.تصویری از نابودی رؤیاها، عشق، نسل آینده.

از منظر جامعه‌شناسی سیاسی، «تاسیان» تصویری است از جامعه‌ای بدون نهاد، بدون میانجی، بدون کانال اعتراض. کارگران هیچ تشکل واقعی ندارند، طبقه متوسط منزوی است، و طبقه حاکم خود را بی‌نیاز از گفتگو می‌داند. در چنین شرایطی، کوچک‌ترین سوء‌تفاهم می‌تواند به انفجار منجر شود. مفاهیمی چون عدالت، برابری و آزادی، جای خود را به خشم، سوءظن و خشونت می‌دهند. «تاسیان» به ما می‌گوید که عدالت اجتماعی بدون گفت‌وگوی واقعی، بدون سازمان‌یافتگی مدنی و بدون احترام متقابل، تحقق‌ناپذیر است.

حتی وقتی سرمایه‌دار حقوق می‌دهد، اما کارگر احساس شنیده‌شدن نمی‌کند، باز هم شکاف باقی می‌ماند. به قول بوردیو، سلطه صرفاً اقتصادی نیست؛ نمادین نیز هست. احترام، شأن و دیده‌شدن، گاه مهم‌تر از دستمزدند. «تاسیان» این واقعیت را با جزئیاتی ظریف و روایت‌هایی انسانی بازگو می‌کند.

تاسیان ؛ انعکاس اندوهی که چپ از آن غافل ماند. 

برخلاف بسیاری از آثار که یا در دام تطهیر سرمایه‌داری یا قهرمان‌سازی از انقلاب می‌افتند، «تاسیان» با نگاهی واقع‌گرایانه، هم سرمایه‌دار را نقد می‌کند، هم چپ رادیکال را. جمشید نجات، اگرچه کارآفرین و خودساخته است، اما نمی‌تواند با طبقه کارگرش ارتباط  برقرار کند. از سوی دیگر، چپ‌گرایان کارخانه نیز تحلیل دقیق ندارند و تنها به تحریک، نفرت‌پراکنی و شورش دامن می‌زنند. نتیجه، چیزی میان ویرانی و حسرت است.

«تاسیان» یک روایت عاشقانه نیست، یک روایت تاریخی صرف هم نیست. این سریال، بازخوانی تلخ اما دقیق از ناکامی‌های ما در تحقق عدالت، در گفت‌وگو، در شنیدن یکدیگر است. این سریال، ما را به فکر وا می‌دارد: آیا عدالت بدون نهاد ممکن است؟ آیا انقلاب بدون عقلانیت، به آزادی می‌رسد؟ آیا سرمایه‌داری بدون اخلاق، دوام می‌آورد؟

در دورانی که ایدئولوژی‌های کور، دوباره سر برمی‌آورند، «تاسیان» مانند صدایی هشداردهنده، می‌گوید: اگر عدالت را با خشونت بجوییم، آنچه خواهیم یافت، تنها خاکستر است.

پایان «تاسیان» با مرگ دختر در سایه همان درخت سروی که نشانه زندگی بود، و غرق‌شدن پسر در آبی که باید به رهایی می‌رسید، نه‌تنها پایانی تلخ، که تمثیلی تراژیک از فروپاشی رؤیاهاست. شیرین، قربانی خشمی شد که به نام عدالت برخاست، اما از بطن نفرت تغذیه می‌کرد. و امیر، آن ماهی عاشق و جست‌وجوگر، هرگز به دریا نرسید؛ در برکه‌ای از تناقض، طرد و بی‌پناهی، خاموش شد.

چپ در این روایت، نه راهگشای آزادی، که آتش‌افروز نابودی بود. «تاسیان» در واپسین تصویرهایش،به ما یادآوری می‌کند که اگر سیاست، ابزار شنیده‌شدن نشود، خشونت، زبان اعتراض خواهد شد و هر رویا و آرمان، اگر بی‌عقلانیت و بی‌اخلاق دنبال شود، به همان سرنوشتی دچار می‌شود که درختِ تولد بدل به گور می‌شود، و ماهی سیاه کوچولو، به جای رسیدن به دریا، در برکه می‌میرد.

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.