به گزارش مشرق، علیرضا سلیمانی نژاد فعال رسانه در تلگرام نوشت:
امروزه دیگر نمیتوان وضعیت آب در ایران را صرفاً یک موضوع محیطزیستی دانست. این مساله به تدریج در حال تاثیرگذاری بر امنیت، اقتصاد، سلامت، مهاجرت و حتی انسجام اجتماعی است. نشانههای آن در خشکی تالابها، فرونشست زمین در استانهای مرکزی، کاهش آبهای زیرزمینی و قطعی آب در برخی شهرها، بهروشنی دیده میشود. اما با وجود این وضعیت سخت و نگرانکننده، هنوز فرصت ترمیم و بازسازی وجود دارد، بهشرط آنکه تصمیمات آینده مبتنی بر واقعبینی، خرد جمعی و اراده سیاسی باشد.
در چند دهه اخیر، توسعه کشور مبتنی بر برداشت حداکثری از منابع طبیعی و نادیده گرفتن محدودیتهای اقلیمی بوده است. برنامههای کشاورزی و صنعتی بدون توجه به ظرفیت آبی مناطق اجرا شدهاند. نتیجه آن شده که بیش از ۹۰ درصد منابع آبی در کشاورزی مصرف میشود، آن هم در ساختاری ناکارآمد، بدون نظارت کافی، و با الگوی کشت ناهماهنگ با اقلیم.
در همین زمینه، «عیسی بزرگزاده» سخنگوی صنعت آب کشور نیز با اشاره به وضعیت بحرانی منابع آبی اظهار کرده است: «ورودی سدهای کشور از ابتدای سال آبی جاری فقط ۲۱ میلیارد متر مکعب بوده، در حالی که سال گذشته ۳۶ میلیارد متر مکعب بوده است؛ یعنی کاهش ۴۲ درصدی داشتهایم.
اکنون تنها ۵۱ درصد ظرفیت سدهای کشور پر شده و ۲۳ استان و ۴۳ شهر درگیر تنش آبی هستند.» این آمارهای نگرانکننده نشان میدهد که دیگر نمیتوان بر مدیریت سنتی منابع آبی تکیه کرد و نیازمند تحولی راهبردی و فناورانه در الگوهای بهرهبرداری، مصرف و فرهنگسازی عمومی هستیم.با این حال، هر بحرانی میتواند به فرصتی برای تحول و بازنگری تبدیل شود. ایران نه اولین کشوری است که با بحران آب دستوپنجه نرم میکند، و نه کشوری است که از امکان مدیریت این بحران بیبهره باشد.نمونههایی از کشورهای خشک، مانند اردن، مراکش و حتی عمان و قطر، نشان دادهاند که میتوان با مدیریت هوشمند و اصلاح ساختاری، نهتنها بحران را مهار کرد، بلکه از آن برای توسعه پایدار نیز بهره گرفت.
راه عبور از بحران، بازنگری در مدل حکمرانی آب است.این بازنگری، نه در شعار و سندهای صوری، بلکه در عمل و شجاعت اجرای تصمیمهای سخت محقق میشود. برای مثال، میتوان با اصلاح ساختار مصرف، سهم بخش کشاورزی از مصرف آب را از بالای ۹۰ درصد به حدود ۷۰ درصد رساند. این کار با استفاده از فناوریهای نوین، تغییر الگوی کشت، آموزش کشاورزان و حمایت هدفمند دولت امکانپذیر است.در سطح شهری نیز میتوان با بازچرخانی آب، جمعآوری آب باران، توسعه تصفیهخانهها و بهینهسازی شبکههای فرسوده، مصرف آب را تا مقدار زیادی کاهش داد.
توسعه پایدار، نه توقف توسعه بلکه تغییر مسیر آن است.کشور میتواند با انتقال تدریجی به سمت صنایع کممصرف، گردشگری پایدار، فناوری اطلاعات و انرژیهای تجدیدپذیر، هم اشتغال ایجاد کند و هم فشار بر منابع طبیعی را کاهش دهد.در کنار این اصلاحات، باید سازوکارهای مشارکت مردمی تقویت شود. استفاده از ظرفیت نخبگان دانشگاهی، تشکلهای محیطزیستی، رسانهها و شوراهای محلی میتواند فرآیند تصمیمسازی را تقویت و مردمی کند.
هیچ تحول پایداری بدون پیوست اجتماعی موفق نخواهد بود.همچنین بازتعریف «عدالت آبی» در سطح ملی ضروری است؛ باید مشخص شود که منابع آبی چگونه و به چه میزان بین استانها و بخشها توزیع میشوند، و چه کسی پاسخگوی تبعات آن است. شفافیت در این زمینه، از بروز تنشهای اجتماعی و منطقهای جلوگیری میکند.
امروز در نقطهای حساس از تاریخ کشور ایستادهایم. آینده آب، تنها آینده کشاورزی و محیطزیست نیست، بلکه آینده امنیت ملی و اقتصادی ایران است. با پذیرش واقعیت، بهرهگیری از دانش بومی و بینالمللی، و ایجاد هماهنگی در سطح حاکمیتی، هنوز میتوان مسیر را اصلاح کرد.
ایران سرزمین تابآوریهاست. سرزمینی که بارها از دل سختیها، راهی نو آفریده است. اگر اکنون با صداقت به بحران نگاه کنیم و تصمیمهای سخت اما ضروری را بگیریم، همین بحران آب میتواند نقطهی عطفی برای تولد الگوی جدیدی از توسعه در ایران باشد؛ الگویی متکی بر عقلانیت، پایداری، و مشارکت. آینده، اگرچه دشوار، اما قابل ترسیم است ـ مشروط به آنکه از امروز آغاز کنیم.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.