جوهر شاهنامه تا گرم است؛ از تو باید نوشت، ایران‌مرد!

خبرگزاری مهر دوشنبه 06 مرداد 1404 - 12:53
میلاد عرفان‌پور در واکنش به اتفاقات اخیر، شعر تازه‌ای برای فرمانده کل قوا و رهبر معظم انقلاب سروده است.

به گزارش خبرنگار مهر، میلاد عرفان‌پور در واکنش به اتفاقات اخیر، شعر تازه‌ای برای فرمانده کل قوا و رهبر معظم انقلاب سروده است. او در مقدمه شعرش نوشته: «شعر تازه‌ای برای پرچمدار بزرگ ایران و اسلام، رهبر عزیزتر از جانم که خوش ندارد از او بگوییم؛ اما امروز مکلفیم به گفتن از او، اگرچه سخت دشوار است».

در ادامه شعر عرفان‌پور را با هم می‌خوانیم؛

*

خوش نداری ولی چه باید کرد

باید این عشق را ترانه کنم

دل خود را -اگرچه ناقابل-

نذر این شعر عاشقانه کنم

*

شعر در وصف تو کم آورده‌ست

بی‌ثمر در خیال می‌پیچم

عددی نیستم مقابل تو

که همان هیچ و کمتر از هیچم

*

ماجرای تو چون غزل، جاری‌ست

بر لب هر نسیمِ خوش‌نفسی

ای دماوند ما که این‌همه سال

زخم‌های تو را ندیده کسی

*

سر به زانوی تو گذاشت وطن

ای تو همراه شادی و غم ما

رنگِ یکرنگی تو را دارد

سبز و سرخ و سپید پرچم ما

*

از رفیقان و هم‌قطارانت

یکی از دیگری شهیدترند

شک ندارم به پیشگاه حسین

دوستان تو روسپیدترند

*

از علمدار کربلا گفتی

زخم خوردی، زمین نیفتادی

با اشارات دست مجروحت

قبله و قله را نشان دادی

*

راه‌گم‌کردگان این وادی

با نگاه تو چون زهیر شدند

عاشقان تو هرکجا رفتند

عاقبت، عاقبت‌بخیر شدند

*

هیچ اسطوره‌ای چنان که تویی

نیست پیروز در هزار نبرد

جوهر شاهنامه تا گرم است

از تو باید نوشت، ایران‌مرد!

*

در کلام تو حجتی‌ست بلیغ

که جهان را گواه خواهد شد

تا که ایمان تو جلودار است

هرچه بن‌بست، راه خواهد شد

*

خوب دل برده‌ای ز دشمن و دوست

چون تو دلبر ندیده‌ایم هنوز

ای به قربان تو که از چشمت

مردمی‌تر ندیده‌ایم هنوز

*

اشک‌هایت چکیده‌ای از عشق

خنده‌هایت تبسم صبح‌اند

جان ما را دوباره روشن کن

کلماتت ترنم صبح‌اند

*

اجتهاد تو در مسیر جهاد

بین عشاق تو زبانزد شد

در تمام مراجع تقلید

روح خلاق تو زبانزد شد

*

نه چنان زاهدان دخمه‌نشین

نه چنان بی‌نمازدرویشان

جمع عرفان و زهد و فلسفه‌ای

ضرب در عشق و حکمت و ایمان

*

ناگهان‌ها هنوز بسیارند

ولی آرامشت الی‌الابد است

از مِه‌آلود روزگار چه باک؟

که نگاه تو راه را بلد است

*

بارها پیک وصل را دیدی

عاشقانه سراغت آمد و رفت

از «شهادت» بگو که باری هم

بوسه بر دست راستت زد و رفت

*

می‌روی گرم و خیل مدعیان

همه درمانده‌اند نیمه‌ی راه

گرچه هشتاد و چندساله شدی

از جوانان، جوان‌تری ای ماه

*

به نگاهی گرفته دنیا را

لشکر سبز مهربانی تو

تا قیامت شهید خواهد داد

نفس صاحب‌الزمانی تو

*

من و مدح تو ای رها از خویش!

تو و رنجیدن و برآشفتن

خوش نداری، ولی چقدر خوش است

از تو ای نازنین سخن گفتن

منبع خبر "خبرگزاری مهر" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.