همشهری آنلاین: سریال در ادامه فضای داستانی مجموعه «لالایی» حرکت میکند و میتوان آن را به عنوان دنباله غیرمستقیم آن سریال شناخت. پخش این اثر بهانهای شد تا با شیدا یوسفی یکی از بازیگران آن درباره فضای داستان، تجربه شخصی که اثر برایش داشته است و... گفتوگو کنیم.
• سریال «آرزوهای چپکی» اولین حضور شما در سریال ویژه گروه سنی کودک و نوجوان محسوب میشود؟
بله. «آرزوهای چپکی» اولین تجربه جدی من در حوزهی کودک و نوجوان بود. تا پیش از این بیشتر در آثار مختص بزرگسالان فعالیت داشتم، اما همیشه علاقهمند بودم که وارد دنیای پُرشور و صمیمی کودک و نوجوان بشوم و خوشحالم که این اتفاق با پروژهای خاص و فانتزی رقم خورد.
• چه عواملی شما را برای حضور در این پروژه ترغیب کرد؟
عوامل مختلفی باعث شد حضور در این پروژه برایم جذاب باشد. مهمترین آن قصهی خلاقانه و آموزندهی سریال بود که با زبانی شیرین، مفاهیم تربیتی و اخلاقی را منتقل میکرد. همچنین تیم حرفهای، کارگردانی دقیق و سابقه درخشان گروه، باعث شد با اطمینان کامل وارد این پروژه بشم.
• به عنوان اولین تجربه حضور در اثری ویژه کودکان و نوجوانان با چه چالشهایی روبهرو بودید؟
نقشی را که بازی کردم به لحاظ روانی و فانتزی بودن بسیار جذاب بود. چالشی که داشتم این بود که باید با ذهن کودک ارتباط برقرار میکردم؛ نه فقط در لحن و بازی، بلکه در شیوه نگاه به جهان. باید خودم را از دنیای بزرگسالانه جدا و ساده، بیواسطه و صادق بازی میکردم، که تجربهی فوقالعادهای برایم بود.
• کار در عرصه کودک و نوجوان مسئولیتی برای سازندگان و همچنین بازیگران به همراه دارد که متفاوتتر از اثری است که مخاطب بزرگسالان دارد. اساسا نقشآفرینی در کدام حوزه برای شما جذابتر است؟
هرکدام جذابیت خودش را دارد، اما کار کودک یک مسئولیت خاص دارد. مخاطب کودک بسیار دقیق، صادق و تیزبین است. نمیتوان او را با بازی مصنوعی قانع کرد. به همین دلیل، کار در این حوزه لذتبخش و چالشبرانگیز است. من علاقهمندم که هر دو حوزه را تجربه کنم و هر وقت فرصتی در کار کودک فراهم باشد، با شوق میپذیرم.
• آثار ویژه کودک و نوجوان باید حائز چه ویژگیهایی باشند تا مخاطب امروز که در معرض انواع کالاهای فرهنگی است؟
به نظرم کلید اصلی این مساله «تولید محتوای باکیفیت داخلی» است. زمانی که ما محتوای جذاب، متناسب با سن و فرهنگ کودک ایرانی تولید کنیم، نه تنها او را از آثار نامناسب دور میکنیم، بلکه اعتماد و ارتباط عاطفیاش با فرهنگ بومی هم تقویت میشود. از طرف دیگر، آموزش خانوادهها و فعال کردن نهادهای فرهنگی برای نظارت و هدایت مصرف رسانهای کودکان هم بسیار مهم است.
• برخی معتقدند فضای حاکم بر پشت صحنه یک اثر روی کار نیز اثرگذار است و مخاطب میتواند آن را حس کند. این فضا در پشت صحنه «آرزوهای چپکی» نیز حاکم بود؟
بله. جوّ پشت صحنهی این پروژه، بسیار گرم، حرفهای و حمایتگرانه بود. آقای درویشعلیپور با نگاهی دقیق اما صمیمی کارگردانی میکرد و فضای کار بهگونهای بود که همه اعضای تیم با عشق و انگیزه جلو میرفتند. این تعامل صمیمی، کیفیت نهایی کار را هم بالا برد.
• توصیه به تماشای «آرزوهای چپکی» به دلیل کدام یک از ویژگیهای منحصر به فرد آن است؟
«آرزوهای چپکی» قصهایست که بچهها را وارد یک دنیای خیالانگیز میکند؛ دنیایی که در آن یک آرزو بهجای اینکه به سادگی برآورده شود، یک مسیر پُرماجرا، گاهی خندهدار و گاهی تاملبرانگیز را پشت سر میگذارد. این سریال فقط سرگرمکننده نیست بلکه بچهها را بدون شعار و مستقیمگویی با مفاهیمی مانند صبر، مسئولیتپذیری، شناخت خواستهها و پیامد تصمیمها آشنا میکند. همهی این ویژگیها در قالب یک داستان پیوسته، با طراحی صحنه رنگارنگ، موسیقی شاد و فضایی پرانرژی ارایه شده است که میتواند علاوه بر جذابیت برای بچهها، فرصتی برای همراهی و گفتوگوی والدین با فرزندانشان باشد.
• حضور در «آرزوهای چپکی» چه تجربهای برایتان رقم زد؟
حقیقت این است که این سریال برای من شبیه یک سفر به دنیای بچگیهایم بود. انگار دوباره با حسهای ساده و قشنگ کودکی روبهرو شدم و با خود میگفتم کاش واقعا یک گوی جادویی وجود داشت که آرزوهایمان را برآورده میکرد. همچنین اینکه واقعاً خوب است بچهها از همین حالا یاد بگیرند که هر آرزویی یک مسئولیتی دارد. این سریال برای من یک تجربهی پُرانرژی، شادی، یادگیری و حس خوب بود و خوشحالم که در چنین اثری حضور داشتم. «آرزوهای چپکی» با تمام انرژی ساخته شده است تا هم بچهها را بخنداند و هم مسایلی را بیاموزد بدون اینکه حس آموختن یک درس به آنها داده شود. بسیار خوشحالم که در این مسیر کنار یک تیم دوستداشتنی بودم و امیدوارم هر کسی که این سریال را میبیند، بخشی از کودک درونش زنده شود و لبخند به لبانش بیاید. این برای من بسیار ارزشمند است.