فرارو در ادامه آورده است ، در حالی که سایه بحران بر فراز برنامه هستهای ایران سنگینی میکند و گزینههای روی میز بیش از هر زمان دیگری محدود به نظر میرسد، منابع دیپلماتیک بلندپایه در اروپا از احیای دوباره گفتوگوها میان تهران و قدرتهای اروپایی خبر دادهاند.
براساس گزارش آکسیوس، مذاکرات تازهای میان نمایندگان ایران و دیپلماتهای ارشد آلمان، بریتانیا و فرانسه روز جمعه کلید خواهد خورد.
این اتفاق دقیقاً پس از آن رخ میدهد که عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، در تماسی با همتایان اروپایی خود و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، بار دیگر بر آمادگی تهران برای یافتن راهحلی دیپلماتیک تأکید کرد.
در حالی که گرد و غبار بمباران تأسیسات هستهای ایران هنوز فرو ننشسته و خاورمیانه بار دیگر در آستانه تنش قرار گرفته، اروپا با حالتی شبیه به شوک و سردرگمی، به نظاره نشسته است.
مقالهای در پایگاه تحلیل دِ کانسرویشن، تصویری تلخ از این انفعال ترسیم کرده است. این نشریه می نویسد: «واکنش پایتختهای اروپایی به بمباران تأسیسات هستهای ایران از سوی آمریکا، بیش از آنکه یادآور سیاستورزی باشد، نشانی از انفعال بود.»
اورزولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا، در اقدامی محافظهکارانه تنها به «حق دفاع اسرائیل» بسنده کرد و فریدریش مرتز، صدراعظم آلمان، با صراحتی غیرمعمول، حمله اسرائیل را «کاری کثیف اما ضروری» خواند.
بیانیه مشترک فرانسه، بریتانیا و آلمان نیز گامی فراتر نگذاشت؛ صرفاً تلاش آمریکا برای مهار خطر هستهای ایران را توجیه کرد، بیآنکه حتی از مشروعیت حقوقی یا پیامدهای بینالمللی این حمله سخنی به میان آورد. این ملایمت و محافظهکاری، وقتی با واکنش خشمآلود و قاطع اروپا در برابر حملات روسیه به زیرساختهای هستهای اوکراین در سال ۲۰۲۲ مقایسه شود، تضادی آشکار را عیان میکند.
اروپا زمانی خود را طلایهدار دیپلماسی در پرونده هستهای ایران میدانست؛ نقشی که با وساطتهای پیچیده و مذاکرات نفسگیر، این قاره را به وزنهای تعیینکننده در معادلات تهران و غرب تبدیل کرده بود.
حتی پس از خروج دونالد ترامپ از توافق هستهای در سال ۲۰۱۸، رهبران اروپایی تا مدتی به تلاش برای حفظ این توافق ادامه دادند و تلاش کردند سیاستهای یکجانبه واشنگتن را تعدیل کنند.
با این حال، در سایه تحریمهای ثانویه آمریکا، تمام شریانهای اقتصادی اروپا به روی ایران بسته شد و شرکتهای اروپایی یکی پس از دیگری، ناگزیر صحنه را ترک کردند. اروپا که روزگاری سودای استقلال راهبردی از ایالات متحده را در سر میپروراند، اینک آشکارا ناتوان از ایستادگی در برابر اراده واشنگتن است؛ وضعیتی که بیش از پیش بر عمق شکاف میان تهران و پایتختهای اروپایی افزوده است. در چنین فضایی، اتحادیه اروپا دیگر نه شریک قابل اتکایی برای ایران، بلکه بازیگری فرعی و کماثر در بزرگترین بحران امنیتی خاورمیانه به نظر میرسد.
روزنامه نیویورکتایمز در گزارشی تازه نوشته است: اگر مذاکرات جدیدی با ایران به نتیجه نرسد، سه کشور اروپایی (آلمان، فرانسه و بریتانیا) آمادهاند تا «مکانیسم ماشه» را علیه تهران فعال کنند.
به گفته این نشریه، هدف اروپاییها این است که روند بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل را تا پایان ماه اوت آغاز کنند.
بر اساس این گزارش، با پایان مهلت تعیینشده، فرایندی سی روزه برای مذاکره آغاز میشود و بعد از آن، اگر شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه جدیدی برای ادامه لغو تحریمها تصویب نکند، همه تحریمهای قبلی بهطور خودکار بازمیگردد و هیچ کشوری نمیتواند جلوی این فرایند را بگیرد؛ چرا که این سازوکار طبق فصل هفتم منشور ملل متحد اجرا میشود و همه کشورها را ملزم به اجرای آن میکند.
نیویورکتایمز تأکید میکند که زمان چندانی باقی نمانده است، زیرا مقامات اروپایی میخواهند این فرایند را پیش از آغاز ریاست روسیه بر شورای امنیت (در ماه اکتبر) به پایان برسانند؛ چراکه با شروع ریاست روسیه، احتمال اختلال در این روند بیشتر خواهد شد و همزمان، برخی از بندهای کلیدی توافق هستهای در اواسط اکتبر منقضی میشود.
نیویورکتایمز تاکید می کند: دولت ترامپ تهدید بازگشت تحریمها را یک اهرم فشار مؤثر میداند که میتواند تهران را پای میز مذاکره بازگرداند. با این حال، حتی اگر آمریکا هم نخواهد، کشورهای اروپایی امکان فعالسازی مکانیسم ماشه را دارند و واشنگتن نمیتواند جلوی آن را بگیرد.
روزنامه نیویورک تایمز تاکید می کند: با فعال شدن مکانیسم ماشه، همه تحریمها از جمله فروش تسلیحات متعارف به ایران، آزمایش موشکهای بالستیک، مسدود شدن داراییهای مرتبط با برنامه هستهای و موشکی ایران، محدودیتهای مالی و بانکی و ممنوعیت غنیسازی یا بازفرآوری اورانیوم دوباره برقرار خواهد شد.
پایان، نیویورکتایمز به موضع ایران هم اشاره کرده و مینویسد: تهران تأکید دارد که بازگشت تحریمها فاقد مبنای حقوقی است و اگر این تحریمها بازگردد، از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای خارج خواهد شد. البته خروج ایران از این پیمان، دستکم سه ماه طول میکشد؛ زمانی که میتواند فرصتی تازه برای مذاکره باشد.
در واقع کارشناسان معتقدند تهدیدات اروپا برای فعالسازی « مکانیسم ماشه » علیه ایران، بیش از آنکه واقعی باشد، حکم «پنجههایی بدون دندان» را دارد؛ چرا که اثرگذاری و کارآمدی تحریمهای اروپایی با تحریمهای آمریکا قابل مقایسه نیست؛ آن هم در شرایطی که دونالد ترامپ عملاً تصمیمگیرنده اصلی در پرونده ایران است و کشورهای اروپایی عضو تروئیکا را در مذاکرات هستهای نادیده میگیرد.
دکتر نبیل الحیدری، پژوهشگر مسائل ایران میگوید تأثیرگذاری آمریکا بر ایران بسیار بیشتر از اروپاست و به همین دلیل تهران از آمریکا حساب می برد، در حالی که نسبت به کشورهای اروپایی چنین هراسی ندارد.
الحیدری تاکید می کند: «تحریمهای آمریکا در سالهای اخیر ایران را در سطوح مختلف فلج کرده، در حالی که تحریمهای اروپا هرگز چنین اثری نداشتهاند.»
او همچنین میگوید: «اروپا در مقایسه با آمریکا تأثیرگذار نیست و ایران هرگز به اندازه تصمیمات واشنگتن، نگران مصوبات اروپا نبوده است؛ چرا که تصمیمات اروپا با توجه به چنددستگی کشورهای قاره، معمولاً ضعیفتر و پرنوسانتر است.»
عاطف زهران، کارشناس روابط بینالملل، نیز معتقد است اروپا دیگر هیچ تضمینی برای ایران ندارد و نقش آن پس از خروج ترامپ از توافق هستهای به طور کامل رنگ باخته است.
زهران تأکید میکند: «هر نوع تحریمی که اروپا وضع کند، با تغییر دولت آمریکا و بازگشت به میز مذاکره، به راحتی کنار گذاشته میشود.»
دنیس سیترینویج، کارشناس ارشد موسسه مطالعات امنیت ملی معتقد است: دستیابی به توافق با ایران، منوط به آن است که آمریکا بتواند در زمینه حق غنیسازی ایران مصالحههایی را بپذیرد و در عین حال بداند که تهران حاضر نیست درباره موضوعاتی خارج از پرونده هستهای مذاکره کند.
تهدید به بازگشت تحریمها (مکانیسم ماشه)، تحریمهای جدید و حتی تهدیدات نظامی بهویژه پس از جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل، دیگر کافی نخواهد بود.
مقامات تهران حمله اخیر آمریکا را نهتنها نقض آشکار حقوق بینالملل میدانند، بلکه در واکنشی بیسابقه، تهدید کردهاند که حتی از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (انپیتی) خارج خواهند شد؛ اقدامی که میتواند به معنای توقف کامل بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی از تأسیسات ایران باشد و عملاً پرونده هستهای را وارد مرحلهای غیرقابل پیشبینی کند.
حتی اگر ایران همچنان در چارچوب انپیتی باقی بماند، نشانهها حاکی از آن است که سطح همکاری با آژانس بهشدت محدود خواهد شد؛ تصمیمی که نهتنها نظارت جامعه جهانی را تضعیف میکند، بلکه ارزیابیها از برنامه هستهای ایران را بیش از گذشته مبهم و غیرشفاف میسازد.
در تهران، این برداشت تقویت شده که هرگونه مصالحه یا انعطاف، صرفاً زمینهساز آسیبپذیری و حملات بیشتر است؛ بهویژه زمانی که اطلاعات فنی جمعآوریشده توسط بازرسان آژانس میتواند به نقشه راهی برای حملات آینده تبدیل شود.
اکنون ایران هدف حملات هماهنگ دو ارتش قرار گرفته و هرگونه عقبنشینی یا سازش را به چشم چراغ سبز برای حملات بعدی خواهد دید.
نشریه ریسپانسیبل استیت کرفت به قلم تایتی اِرَستو، پژوهشگر برجسته مؤسسه تحقیقات صلح استکهلم و یکی از صاحبنظران مطرح در حوزه منع اشاعه، در یادداشتی مهم هشدار داده است: حمله ۱۲ روزه اسرائیل به ایران نهتنها هیچ تأثیر مثبتی بر کنترل و مهار گسترش تسلیحات هستهای در منطقه نداشت، بلکه آسیب سنگینی به اعتبار و کارآمدی پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) وارد آورد.
به باور او، این حمله با به چالش کشیدن اصول و تعهدات بینالمللی، بنیانهای رژیم عدم اشاعه را در سراسر خاورمیانه متزلزل ساخته و تردیدهای عمیقی نسبت به آینده نظم جهانی در این حوزه برانگیخته است.
در تصمیم ایران برای تعلیق همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بیش از هر چیز، بیاعتمادی فزاینده تهران به نهادهای بینالمللی و هراس از جانبداری آشکار به سود غرب و اسرائیل بازتاب یافته است.
در هرگونه مذاکرات هستهای با ایران، همچنان گره اصلی بر سر موضوع غنیسازی اورانیوم باقی مانده است؛ مسئلهای که گذشته، حال و آینده هر توافقی را رقم میزند. اصرار دونالد ترامپ بر ممنوعیت مطلق هرگونه غنیسازی در ایران و پافشاری بر راهبرد فشار حداکثری برای وادار کردن تهران به تسلیم عملاً چشمانداز توافق را قفل کرده است.
رویکردی که نهتنها از سوی مقامات ایرانی بارها رد شده، بلکه به یک اصل غیرقابل چانهزنی برای جمهوری اسلامی تبدیل شده است؛ ایران بهوضوح اعلام کرده برنامه غنیسازی خود را متوقف نخواهد کرد.
با وجود فضای تیره و بنبست ظاهری در مذاکرات هستهای، همچنان شکافهایی در دیوار سختگیریهای کاخ سفید دیده میشود؛ چرا که رویکرد متناقض واشنگتن درباره سطح مجاز غنیسازی و بیمیلی آشکار ترامپ برای ورود به جنگی فرسایشی و پرهزینه، برخی روزنههای سازش را باز نگه داشته است.
اما اختلاف اصلی همچنان بر سر محل استقرار تأسیسات مشترک باقی مانده است؛ تهران بر ادامه غنیسازی در خاک ایران پافشاری میکند، حال آنکه آمریکا خواهان توقف کامل این فعالیتها در مرزهای ایران است.
با این حال، اگر واشنگتن به انعطافی تازه تن دهد و سطحی از غنیسازی را در چارچوب این کنسرسیوم و تحت نظارت گسترده بینالمللی در خاک ایران بپذیرد، میتواند ضمن تحقق هدف عدم اشاعه، یک پیروزی نمادین دیپلماتیک برای ترامپ به ارمغان بیاورد. چنین مصالحهای، هم از بروز بحران جدید جلوگیری میکند و هم بستر را برای مدلی نوین از همکاری هستهای منطقهای فراهم می آورد.