به گزارش اقتصادنیوز، در ژوئن ۲۰۲۵، با پایان عملیات ۱۲روزه اسرائیل علیه ایران، رویارویی دیرین دو دشمن منطقهای وارد فازی علنی شد. اگرچه حملات اسرائیل، با همراهی و پشتیبانی ایالات متحده، خساراتی به زیرساختهای هستهای ایران وارد ساخت، اما اهداف استراتژیک اعلام شده؛ تحقق نیافتند. آیا این جنگ، آغازی بر یک بحران بلندمدت است، یا نشانهای از گذار به مرحلهای نو از رویارویی مستقیم؟
الجزیره در گزارشی نوشته است: جنگ اسرائیل و آمریکا علیه ایران به طور کامل به اهداف مورد نظر خود دست پیدا نکرده است. اگرچه این جنگ خساراتی به تأسیسات هستهای ایران وارد کرده، اما خصومتهای ریشهای همچنان پابرجا ماندهاند و خطر درگیری نظامی تازه را افزایش دادهاند.
در پایان عملیات ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران در ژوئن ۲۰۲۵، این رژیم محاسبات استراتژیک خود را بر اساس اهداف کلیدی امنیت ملی بازنگری کرد.
برآوردها از خسارات وارده به برنامه هستهای ایران بسیار متفاوت است، اما اجماع کلی این است که این برنامه بهطور برگشتناپذیر فلج نشده است. پس از آتشبس، مقامات ایران متعهد به ادامه غنیسازی اورانیوم شدند و همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را به حالت تعلیق درآوردند و تاکید کردند این نهاد به تعهدات خود پایبند نبوده است.
خروج کارکنان آژانس از ایران و توقف گزارشهای دورهای آن، توانایی تلآویو و واشنگتن را در رصد وضعیت برنامه هستهای ایران مختل کرده است. در پاسخ، انتظار میرود رهبران اسرائیل تهدید را بزرگنمایی کنند تا زمینه را برای حملهای جدید فراهم کنند. همچنین، اسرائیل و ایالات متحده احتمالاً تلاش خواهند کرد اجماعی در سازمان ملل برای اعمال تحریمهای شدید علیه ایران شکل دهند تا تهران را به ازسرگیری بازرسیهای آژانس وادار کنند، اگرچه روسیه و چین ممکن است این تلاشها را در شورای امنیت ناکام بگذارند.
با وجود نابرابری از نظر دفاعی، حملات موشکی ایران خسارات سنگینی به اسرائیل وارد کرد؛ برآوردها حاکی از آناند که ۷۷ فروند از ۵۵۰ موشک به اهداف خود اصابت کردهاند، و اثربخشی پدافند هوایی اسرائیل در گذر زمان کاهش داشته است. محور مقاومت، گرچه در حال حاضر ضعیف شده، همچنان قادر به وارد کردن ضربه به منافع آمریکا و اسرائیل در منطقه است.
در خصوص هدف اسرائیل مبنی بر تغییرات اساسی در ایران، جنگ غیرواقعی بودن این انتظارات را آشکار ساخت. با وجود فراخوانهای اسرائیل برای قیام مردم ایران، هیچ اعتراضی شکل نگرفت؛ برعکس، بسیاری از ایرانیان در دفاع از کشور خود بسیج شدند و حمله به تأسیسات هستهای را تجاوزی بیدلیل تلقی کردند.
با توجه به اینکه اسرائیل نتوانست تهدیدهای ادعایی ایران علیه امنیت ملی خود را بهطور کامل از بین ببرد، انتظار میرود که به پیگیری اهدافش ادامه دهد. حملات جدید در آینده نزدیک بعید است، زیرا اسرائیل نیاز دارد تأثیر حملات خود بر تأسیسات هستهای را ارزیابی کند، ذخایر موشکهای رهگیر خود را بازسازی کند و با ایالات متحده هماهنگ شود. همگی اینها اموری زمانبر هستند.
این موانع ممکن است اسرائیل را به تمرکز بیشتر بر عملیات اطلاعاتی و سایبری سوق دهد؛ ابزاری که پیشتر در ضربه زدن به برنامه هستهای ایران مؤثر بوده است. همچنین، ممکن است برای تضعیف گروههای همپیمان ایران، بهویژه حزبالله، اقدام کند تا مانع از احیای قدرت آنها شود.
همزمان، ممکن است اسرائیل تلاش کند با گسترش توافقنامههای عادیسازی در منطقه، ایران را بهلحاظ منطقهای منزوی سازد؛ بر این گمان که بازدارندگی موفقاش علیه ایران، کشورهای عربی را به همکاری وادارد. اما نتیجه جنگ، تحقق این هدف را بعید میسازد. اسرائیل برای دفاع از خود نیازمند مداخله مستقیم آمریکا بود و روشن نیست که بدون کمک آمریکا، توان ادامه یا پایان دادن به جنگ را داشت.
همچنین، موشکهای ایرانی در نفوذ به سامانههای پیشرفته دفاعی اسرائیل مؤثر ظاهر شدند. اگر ایران گزینههای بهتری در اختیار نداشته باشد، ممکن است تنگه هرمز را ببندد؛ که برای همه طرفها زیانبار خواهد بود.
در میانمدت، اسرائیل رفتار خود را با اقدامات ایران تطبیق خواهد داد. اگر ایران غنیسازی اورانیوم را با هدف دستیابی به سلاح هستهای ادامه دهد، اسرائیل بار دیگر تلاش خواهد کرد آن را با حملات جدید به تأسیسات هستهای متوقف کند. با این حال، هزینه این کار برای اسرائیل بالاتر خواهد بود، چراکه ایران نقاط ضعف خود را که در جنگ نمایان شد، برطرف خواهد کرد و به توسعه موشکهای بالستیک خود ادامه خواهد داد.
همچنین، تأسیسات هستهایاش را به مناطق کوهستانی مستحکم و دور از دسترس هواپیماهای جنگی اسرائیل یا آمریکا منتقل خواهد کرد. در نهایت، جنگ ۱۲ روزه رویارویی میان اسرائیل و ایران را از سایه خارج کرد و به میدان آورد.