علیرضا باغانی، روزنامهنگار اقتصادی و تحلیلگر بورس، با انتقاد از «کازینو» خواندن بورس، این نوع بیان را نمونهای از سادهسازی خطرناک و مصادره مفاهیم علمی برای تحریک افکار عمومی میداند.
علیرضا باغانی
اینکه یک اقتصاددان، بازار سرمایه را «کازینو» بخواند، شاید برای شبکههای اجتماعی جذاب باشد، اما برای علم اقتصاد، ادعایی شتابزده و فاقد دقت است. مسئله اصلی بورس ایران، نه قمار بودن آن، بلکه سیاستگذاریهای نادرست، ضعف نظارت و رفتارهای رانتی است؛ خلط این مفاهیم، بیش از نقد، به تخریب میانجامد.
حسین راغفر، اقتصاددانی که در سالهای اخیر با مواضع جنجالی شناخته شده، در اظهاراتی بازار سرمایه ایران را «کازینو» و «محل فعالیت چند ده کلاهبردار» خوانده است؛ ادعایی که در نگاه اول شاید برای مخاطب عام جذاب باشد، اما نه با ادبیات علم اقتصاد سازگار است و نه با دیدگاه اقتصاددانان برجسته جهان درباره نقش بازار سرمایه در رشد اقتصادی، تأمین مالی و توسعه.
بورس در علم اقتصاد چیست؟
در متون کلاسیک و مدرن اقتصاد، از ساموئلسن تا منکیو، بازار سرمایه یکی از ارکان اصلی اقتصاد مدرن شناخته میشود. کارکرد اصلی بورس، انتقال پساندازهای خرد و کلان به سمت فعالیتهای مولد، تأمین مالی بلندمدت بنگاهها و کشف قیمت داراییها بر اساس اطلاعات و انتظارات آینده است. در این چارچوب، بورس نه قمارخانه است و نه محل بازی با شانس، بلکه نهادی است که سرمایه و اطلاعات را تجمیع میکند.
پل ساموئلسن بازار سهام را «آینه انتظارات اقتصاد» میداند و یوجین فاما در فرضیه بازار کارا نشان میدهد که قیمتها در بازار، اطلاعات موجود را بازتاب میدهند. حتی رابرت شیلر که از منتقدان جدی هیجانهای بازار است، راهحل را در اصلاح نهادها، شفافیت و آموزش سرمایهگذاران میداند، نه نفی کل بازار. این تفکیک دقیق، همان نکتهای است که در بسیاری از نقدهای رسانهای عامدانه یا ناآگاهانه نادیده گرفته میشود.
وارن بافت: سفتهبازی قمار است، نه سرمایهگذاری
استناد به وارن بافت برای تخریب بورس، معمولاً ناقص، گزینشی و خارج از بستر تحلیلی اوست. بافت بارها هشدار داده که بخشهایی از بازار ممکن است در کوتاهمدت رفتاری شبیه قمار پیدا کنند، اما همزمان تأکید کرده که سرمایهگذاری بلندمدت در شرکتهای واقعی، یکی از سالمترین مسیرهای خلق ثروت است. او سفتهبازی هیجانی را نقد میکند، نه اصل بازار سرمایه را؛ تمایزی که در سخنان راغفر عملاً محو میشود.
تفکیکی که عمداً نادیده گرفته میشود
در اقتصاد حرفهای، تفاوت روشنی میان «نهاد بازار سرمایه» و «رفتار برخی بازیگران یا سیاستگذاران» وجود دارد. وجود رانت، فساد، دستکاری قیمت یا ضعف نظارت، بهمعنای قمارخانه بودن بورس نیست. اگر چنین منطقی پذیرفته شود، باید تمام بازارهای مالی دنیا را هم کازینو نامید، چرا که در همه آنها تخلف، خطا و سوءرفتار انسانی وجود دارد.
مسئله اصلی، اصلاح سیاستگذاری، تقویت نظارت، افزایش شفافیت و پاسخگویی نهاد ناظر است، نه تخریب نهادی که یکی از معدود ابزارهای تأمین مالی شفاف اقتصاد ایران محسوب میشود.
وقتی زبان علم مصادره میشود
مسئله فقط اشتباه بودن این ادعا نیست؛ مشکل، بیهزینه شدن چنین گفتاری است. وقتی یک اقتصاددان، بدون تفکیک مفهومی، کل بازار سرمایه را «کازینو» میخواند، در واقع در حال مصادره زبان علم برای تولید هیجان رسانهای است؛ کاری که اگر از سوی یک سیاستمدار انجام شود، پوپولیسم نام میگیرد، اما وقتی از دهان اقتصاددان بیرون میآید، خطرناکتر است.
تجربه جهان: اصلاح، نه تخریب
در اقتصادهای پیشرفته، بازار سرمایه ستون فقرات تأمین مالی است. شرکتها، دولتها، صندوقهای بازنشستگی و پروژههای زیرساختی از طریق بازار سهام و اوراق بدهی تأمین مالی میشوند. حتی در بحرانهای مالی، رویکرد غالب اقتصاددانان و سیاستگذاران، تقویت تنظیمگری و ثبات مالی بوده، نه حذف یا بیاعتبار کردن کل بازار.
پذیرفتن منطق «بورس = کازینو» به این معناست که بورس نیویورک، نزدک، لندن و حتی صندوقهای بازنشستگی جهانی نیز بر پایه قمار بنا شدهاند؛ ادعایی که در هیچ متن علمی معتبر جایگاهی ندارد.
راغفر در کدام جریان فکری ایستاده است؟
راغفر سالهاست با رویکردی بهشدت بدبینانه نسبت به بازار، خصوصیسازی و بورس در فضای رسانهای حضور دارد. در بسیاری از تحلیلهای او، مشکلات اقتصاد ایران نه به سیاستگذاریهای نادرست، کسری بودجه مزمن، نظام بانکی ناکارآمد یا ساختار رانتی، بلکه مستقیماً به بازار سرمایه نسبت داده میشود. چنین نگاهی، نه در میان اقتصاددانان جریان اصلی ایران و نه در ادبیات اقتصاد جهانی، جایگاه غالبی ندارد و بیش از نقد، به نفی نهاد بازار نزدیک است.
هزینه واقعی این ادبیات
برچسب زدن به بورس بهعنوان کازینو، بیش از آنکه نقد علمی باشد، به اعتماد عمومی ضربه میزند. میلیونها سهامدار و صدها شرکت بورسی با یک جمله، بهطور ضمنی متهم میشوند. نتیجه چنین ادبیاتی، تشدید بیاعتمادی، افزایش رفتارهای هیجانی و تضعیف یکی از معدود مسیرهای شفاف تأمین مالی در اقتصاد ایران است.
در حالی که اقتصاد ایران بیش از هر زمان دیگری به اصلاح عمیق سیاستها، مبارزه با رانت، ارتقای نظارت و آموزش مالی نیاز دارد، تخریب بازار سرمایه عملاً صورتمسئله را پاک میکند و مسئولیت را به دوش مردمی میاندازد که راه جایگزینی برای حفظ ارزش داراییهای خود ندارند.
این راهش نیست آقای راغفر!
هیچ اقتصاددان جدیای منکر وجود اشکال در بورس ایران نیست. نقد سیاستگذاری، افشای رانت و مطالبه نظارت قوی، کاملاً ضروری است. اما در چارچوب علم اقتصاد، این نقد باید متوجه رفتارها و نهادهای معیوب باشد، نه اصل بازار. تفاوت اقتصاددان با خطیب سیاسی دقیقاً در همینجاست.
اگر قرار است بازار سرمایه اصلاح شود، راهش برچسب «کازینو» نیست؛ راهش شفافیت، قانونمندی، پاسخگویی و تقویت نهادی است؛ همان مسیری که اقتصاددانان برجسته جهان پیمودهاند.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
منبع خبر "
عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد.
(ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.