همهچیز از یک دستور ناگهانی شروع شد؛ یک مسدودسازی بدون اطلاع قبلی، بدون حکم شفاف و بدون توضیح. پلتفرمهای آنلاین طلا که به محبوبیت خوبی دست پیدا کرده بودند، ناگهان با مسدودسازی درگاه پرداخت مواجه شدند و تمام تلاشهایشان بابت اعتمادسازی کاربران یک شبه بر باد رفت. چنین رفتاری عملاً هشداری است به کسبوکارهای دارای مجوز که آنها هم از گزند تصمیمات دولتی در امان نیستند، حتی اگر امنیت کاربران بهانهای برای حذف رقبا و تضمین منافع عدهای باشد، این انصاف نیست و در نهایت اینکه قطع ناگهانی دسترسی کاربران فقط تهدید امنیت اقتصادی مردم نیست که فشار روانی و آسیب به معیشت خانوارها را هم بهدنبال دارد.
در چنین وضعی، میتوان گفت اینجا تصمیمات ناگهانی میتواند آینده میلیونها نفر را تغییر دهد، قانون هم میتواند علیه نوآوری و کارآفرینی قد علم کند و سرمایهگذاری میتواند یک بازی پرریسک برای سرمایهگذاران داخلی و خارجی باشد. برای نگاه دقیقتر بر آنچه اتفاق افتاده و تبعاتی که مدیران این حوزه از این تصمیم متحمل شدند، دیجیاتو با پنج فعال این عرصه گفتگو کرده تا صدای اکوسیستم را به گوش حاکمیت برساند؛ صدایی که اینبار خطاب به حاکمیت است: اگر امروز نوبت طلاست، فردا نوبت کدام حوزه اقتصاد دیجیتال خواهد بود؟
رئیس سازمان ملی کارآفرینی ایران اقدام بانک مرکزی را ارسال سیگنال منفی به سرمایهگذاران ارزیابی میکند؛ اینکه حتی کسبوکارهای دارای مجوز قانونی هم از دخالتهای ناگهانی نهادهای دولتی در امان نیستند.
به عقیده «حسین سلاحورزی»، بانک مرکزی، که ظاهراً صلاحیت قانونی روشنی برای این دخالت نداشت، با این اقدام نشان داد که نظام تنظیمگری کشور فاقد هماهنگی و شفافیت است. این افزایش ریسکهای نظارتی و قانونی، انگیزه سرمایهگذاران برای ورود به حوزه فینتک را کاهش داده است.
او تبعات این تصمیم را نهتنها از دست رفتن اعتماد کاربران و سرمایهگذاران که ایجاد چالشهای ساختاری برای کل اکوسیستم اقتصاد دیجیتال میداند. براین اساس سلاحورزی یکی از بزرگترین این چالشها را ناهماهنگی بین نهادهای نظارتی اعلام میکند:
«بانک مرکزی، وزارت صمت، سازمان بورس و اتحادیههای صنفی هر یک ادعای نظارت بر بخشی از این پلتفرمها را دارند، اما نبود یک چارچوب تنظیمگری یکپارچه باعث شده که کسبوکارها در میانه قوانین متناقض و غیرشفاف گرفتار شوند.»
بنا به دیدگاه رئیس سازمان ملی کارآفرینی، چالش دیگر «کاهش شفافیت در بازار و افزایش گرایش به معاملات غیررسمی» است چراکه مسدودسازی درگاهها، کاربران را بهسمت روشهای سنتی یا بازارهای غیررسمی سوق داده است. این تغییر رفتار میتواند ریسکهای مرتبط با پولشویی، کلاهبرداری و عدم شفافیت را افزایش دهد و نظارت نهادهای دولتی را دشوارتر کند. این موضوع با هدف دولت برای افزایش شفافیت در معاملات مالی در تضاد است و میتواند به کاهش شفافیت کلی در اقتصاد منجر شود.
از طرفی، تصمیم بانک مرکزی فضای ضدرقابتی ایجاد کرده است؛ سلاحورزی با بیان این جمله میگوید: «این در حالی است که بازار سنتی طلا و صندوقهای بورسی به فعالیت خود ادامه میدهند، پلتفرمهای آنلاین از چرخه رقابت حذف شدهاند. این تبعیض نهتنها به ضرر کسبوکارهای دیجیتال است، بلکه کاربران را از دسترسی به گزینههای متنوع سرمایهگذاری محروم میکند.»
او یادآور میشود که برخی فعالان معتقدند این اقدام بهنفع صندوقهای بورسی یا شبکه بانکی بوده و بهنوعی انحصار را در بازار تقویت کرده است. در بلندمدت، این وضعیت میتواند نوآوری در اقتصاد دیجیتال را متوقف کند و بازار را به سمت انحصار توسط بازیگران سنتی سوق دهد.
اما محدودسازی کسبوکارهای قانونی و دارای مجوز به همینها خلاصه نمیشود چراکه به عقیده سلاحورزی، در این وضعیت، کارآفرینان جوان ممکن است از ورود به حوزه فینتک یا سایر بخشهای دیجیتال منصرف شوند. این موضوع میتواند به کاهش نرخ رشد اکوسیستم استارتاپی منجر شود و جایگاه ایران را در رقابت منطقهای اقتصاد دیجیتال، در مقایسه با کشورهایی مانند ترکیه و امارات که بهسرعت در حال توسعه زیرساختهای دیجیتال خود هستند، تضعیف کند.
در کشوقوس این اقدام بانک مرکزی و پیامدهای مسدودسازی پلتفرمهای طلا پرسش اصلی این است که برای جبران این خسارات و بازسازی اعتماد، چه راهکارهایی وجود دارد؟ رئیس سازمان ملی کارآفرینی در پاسخ پنج گام را اساسی ارزیابی میکند که یکی از آنها شفافسازی بانک مرکزی درباره دلایل این تصمیم با استناد به قوانین مشخص است با این توضیح که باید فرآیندهای قانونی روشنی برای چنین اقداماتی تعریف شود.
ایجاد یک کارگروه مشترک بین بانک مرکزی، وزارت صمت، سازمان بورس و اتحادیههای صنفی برای تنظیمگری پلتفرمهای دیجیتال با هدف رفع ناهماهنگیها و بازگشایی فوری درگاههای پلتفرمهای دارای مجوز با هدف بازگرداندن اعتماد کاربران و کسبوکارها از دیگر راهکارهایی است که سلاحورزی پیشروی تصمیمگیران میگذارد:
«دولت باید با ارائه مشوقهای مالی و قانونی، از استارتاپهای فینتک حمایت کند تا انگیزه نوآوری حفظ شود. قوانین مشخص برای فعالیت پلتفرمهای دیجیتال و تعیین مرجع نظارتی واحد هم باید تدوین شود تا از تکرار چنین بحرانهایی جلوگیری شود.»
رئیس سازمان ملی کارآفرینی در جمعبندی میگوید: «بانک مرکزی ادعا کرد که این تصمیم بهدلیل ملاحظات امنیتی در شرایط جنگی و نگرانی از قیمتهای غیرواقعی طلا در پلتفرمها گرفته شده، اما ادامه این محدودیتها حتی پس از عادی شدن بازار سرمایه، این توجیه را زیر سؤال برد.» به عقیده او، این اقدام بانک مرکزی بیانگر اولویتبندی ملاحظات سیاسی و امنیتی کوتاهمدت بر اهداف اقتصادی بلندمدت است. این تصمیم، بیش از آنکه نتیجه یک تحلیل اقتصادی دقیق باشد، واکنشی عجولانه به شرایط سیاسی و امنیتی است.
سوال دیگری که در اینجا مطرح میشود این است که چرا در دولتی که از اهمیت اقتصاد دیجیتال سخن میگوید، شاهد چنین رفتارهایی با کسبوکارها و پلتفرمهای آنلاین هستیم؟؛ سلاحورزی پاسخ میدهد: «رقابت ناسالم بخش دولتی و شبهدولتی با بخش خصوصی یکی از عوامل این تناقض است. گزارشها نشان میدهد که برخی نهادهای دولتی و شبهدولتی، مانند بعضی بانکها و صندوقهای بورسی، از این وضعیت سود بردهاند. مسدودسازی درگاههای پلتفرمهای آنلاین طلا، در حالی که بازار سنتی طلا و صندوقهای بورسی آزادانه فعالیت میکردند، بهنفع این نهادها تمام شد و فضای ضدرقابتی ایجاد کرد. این تبعیض، که به ضرر کسبوکارهای دیجیتال و بهنفع بازیگران سنتی و دولتی بود، با اظهارات مقامات ارشد دولت، که بر حمایت از بخش خصوصی تأکید داشتند، در تضاد است.»
تناقض بین ادعاهای دولت در حمایت از اقتصاد دیجیتال و اقداماتی مانند مسدودسازی درگاهها به عقیده رئیس سازمان ملی کارآفرینی، ریشه در ناهماهنگیهای ساختاری، اولویتهای سیاسی، ضعف حکمرانی و رقابت ناسالم دارد. تاکید او بر این است که اگرچه تلاشهایی برای حمایت از این حوزه وجود دارد، اما سیاستهای قهری و غیرشفاف این تلاشها را بیاثر کرده است.
مدیرعامل دیجیکالا درباره مسدودسازی درگاه پلتفرمهای آنلاین طلا توسط بانک مرکزی از اینکه با یکسری اقدامات، تنها منافع عدهای تضمین شود، انتقاد کرده و آن را انصاف نمیداند.
«مسعود طباطبایی» با بیان اینکه دغدغههای بانک مرکزی را در حوزه اقتصاد کلان درک میکند، توضیح میدهد: «میدانم این موضوع حساس است و ما همیشه با نقش رگولاتوری بانک مرکزی برای ایجاد امنیت روانی مردم موافق و همراه بودهایم. اما اگر فقط منافع یک سر ماجرا یا بخشی از پول درنظر گرفته شود، درست و منصفانه نیست.»
او این موضوع را تنها به طلا محدود نمیداند و میگوید در رابطه با تمام سرویسهای نوین در حوزههای مختلف هم دیدهاند که بانک مرکزی با آن مقابله کرده است. برای همین او امیدوار است این رویکرد اصلاح شود و در شرایط فعلی، کشور، اعتماد کاربران و امید به کسبوکارهای نوین آسیب نبیند.
طباطبایی با اشاره به اینکه آسیبهای زیادی به کاربرانشان وارد شده، توضیح میدهد که روز اول جنگ اعلام شد با توجه به شرایط بازار و التهاب، برای محافظت از کاربران، درگاهها را ببندید:
«با وجود آتشبس اما متاسفانه همچنان از فعالیت پلتفرمها ممانعت شد. هرچند هر یک از نهادها تلاش میکردند به شکلهای مختلف از این نقدینگی استفاده کنند، اما این خدمات در دیجیکالا که به دلایل مختلف برای موضوعات گستردهتری در نظر گرفته شده بود، بهشدت محدود و باعث نارضایتی کاربران شد.»
به عقیده مدیرعامل دیجیکالا «مصمم هستند به هر نحوی این مدل از کسبوکار را جمع کنند تا کسی نتواند خرید کند و فقط امکان فروش وجود داشته باشد؛ عملاً خروج از این بازار را اجباری و غیرقانونی کنند، در حالی که طبق قواعد اتحادیه صنف، ما مجاز به فعالیت بودیم اما از فعالیت ما و سایر کسبوکارها جلوگیری شد و این موضوع آسیبهای زیادی به کاربران ما وارد کرد. این اتفاقها برای ما هزینه زیادی دارد.»
«ما یک برند ۲۰ ساله و ملی هستیم و نمیخواهیم بهخاطر یک بخش کوچک، کل برند آسیب ببیند.» طباطبایی با بیان این جمله از رفتار بسیار محتاطانه دیجیکالا در این مسیر، رعایت تمام قوانین و موجودی طلا و ارائه گزارش به نهادهای مربوطه سخن میگوید.
او اطمینان کاربر از اینکه هر زمان که بخواهد، میتواند مانند قبل از سرویس استفاده کند را بسیار مهم میداند؛ این درحالی است که به گفته طباطبایی به این موضوع توجه نمیشود و در برخی بخشها تضاد منافع وجود دارد:
«رقابت تنها میان ما نیست، بلکه بازارهای سنتی و سایر بازارها نیز از این شرایط متاثر میشوند و برخی ترجیح میدهند این اتفاق نیفتد تا فروش آنها بیشتر شود، چه صندوق طلای بورسی باشد و چه طلافروشیهای سنتی و آبشدهفروشیها.»
«رضا خانکی»، مدیرعامل ازکی سرمایه در گفتگو با دیجیاتو به روشهای موجود برای خرید طلا و مشکلات اخیر آنها اشاره میکند:
«یک روش خرید اوراق بهادار مبتنی بر طلا در بورس است، یک روش خرید طلای فیزیکی از طلافروشیها و روش آخر نیز خرید طلای آبشده از طریق پلتفرمها است. صندوقهای طلای بورسی محصول بسیار خوبی بودند، اما به علت تعطیلی دو هفتهای بازار سرمایه امکان خرید و فروش این اوراق نبود. در این مدت طلافروشها تقریباً به فعالیت خود ادامه دادند، اما این روش چندان دسترسپذیر و نقدشونده نیست. پلتفرمهای آنلاین طلا هم که طی 6-7 ماه گذشته بخش بزرگی از نیاز جامعه را تأمین کردند، با محدودیت مواجه شدند. این رفتارها نشان میدهد اساسا راهکارها در این مملکت از مسدودسازی و بستن میگذرد و هیچ روش تعاملی وجود ندارد.»
او معتقد است بحث خالی فروشی که درباره پلتفرمهای طلا مطرح میشود، اساساً امکانپذیر نیست: «کسبوکاری که میخواهد حیات و فعالیتش ادامه پیدا کند، خود بیش از همه نگران است که دارایی کافی برای خریدهای کاربران داشته باشد و دنبال خالیفروشی نمیرود.»
به گفته خانکی حتی هیچ تضمینی از سوی دولت بابت خالی فروشی وجود ندارد. او صندوقهای طلای بورسی را مثال میزند که هیچکس طلای موجود در انبارهای بورس کالا را راستی آزمایی نکرده و خرید این اوراق براساس اعتماد به دولت است. مدیرعامل ازکی سرمایه تأکید میکند در این باره بخش خصوصی از بخش دولتی بسیار حساستر است.
او در پاسخ به سوال دیجیاتو درباره عواقب مسدودسازی درگاه پرداخت پلتفرمهای آنلاین طلا میگوید: «کاربر با هزینه بسیار زیادی جذب یک پلتفرم میشود. فرایند اعتمادسازی کاربر در کسبوکارهای آنلاین یک پروسه طولانی است. وقتی که کاربر میبیند به راحتی نمیتواند سرمایهگذاری کند یا به راحتی پول یا طلای فیزیکی را دریافت کند، احساس میکند با ریسکی روبه رو است که میتواند برایش خیلی گران تمام شود. این آسیبی است که اقدام رگولاتور به کسبوکارها میزند. اقدامی که تنها با فشردن یک دکمه انجام میشود، اما ضرری که به کسبوکارها وارد میکند بالای چند صد میلیارد تومان است. عملاً اینگونه هزینههای مارکتینگ و اعتمادسازی کاربران از بین رفته است.»
اما چه خطراتی متوجه مشتریان و سرمایه آنها میشود، زمانی که بهیکباره امکان خرید و فروش طلا در بستر امن و ثبتشده حذف میشود؟ مدیرعامل میلی معتقد است: «قطع دسترسی ناگهانی کاربران به دارایی یا ابزارهای مالیشان، آنهم در شرایطی که پلتفرمهای طلا مانند میلی با مجوز رسمی، ذخایر فیزیکی مستند و نظارت چندلایه فعالیت میکنند، نهتنها اعتماد عمومی را خدشهدار میکند، بلکه امنیت اقتصادی مردم را به خطر میاندازد.»
به گفته «مصطفی اکرمی»، طلا برای بسیاری از افراد، ابزار حفظ ارزش یا بخشی از پسانداز روزهای سخت است. محرومکردن میلیونها کاربر از خرید، فروش یا برداشت داراییشان، بدون اطلاعرسانی یا حکم قانونی مشخص، باعث فشار روانی، اختلال در تصمیمگیری مالی و حتی آسیب به معیشت خانوارها میشود.
با همه اینها، بهنظر میرسد در نگاه حاکمیت، همواره این پلتفرمها هستند که مقصر وضع موجودند. او در اینباره میگوید: «پیشفرض مقصر بودن پلتفرمها، حاصل شکاف اطلاعاتی، ضعف در روایتسازی و عدم شکلگیری سازوکار رسمی گفتگو میان اکوسیستم و سیاستگذار است. تا وقتی درک دقیقی از مدلهای کسبوکار، نظام کنترل داخلی و تعهدهای پلتفرمها وجود نداشته باشد، قضاوتها بهجای واقعیت، بر مبنای سوءتفاهم شکل میگیرند.»
به عقیده اکرمی، برای تغییر این نگاه، آنها بهجای تقابل، نیاز به تعریف چارچوب مشترک و گفتوگوی مستمر دارند: «باید روایت واقعی از فعالیت، ریسکها و سازوکارهای شفاف پلتفرمها را مستند و مستمر به نهادهای نظارتی و تقنینی ارائه دهیم. همچنین، وجود نهادهای صنفی و تخصصی که بتوانند بهصورت جمعی و مستدل با حاکمیت وارد تعامل شوند، یک ضرورت است.»
مدیرعامل میلی تأکید میکند پلتفرمهای شفاف و مسئول، نهتنها عامل بحران نیستند، بلکه میتوانند بخشی از راهحل در بحران باشند به شرطی که شنیده شوند، دیده شوند و امکان مشارکت در تصمیمسازی برایشان فراهم باشد.
مدیرعامل زرپاد نیز مهمترین آسیب اقدام بانک مرکزی را خدشهدار شدن اعتماد کاربران میداند و میگوید: «وقتی نهادهای تصمیمگیر بهجای حمایت از نوآوری به اقدامهای قهری و بدون شفافیت روی میآورند پیام روشنی به اکوسیستم فناوری مالی مخابره میکنند. قانون در کشور ما نهتنها حافظ کارآفرینی نیست بلکه میتواند در هر لحظه علیه آن عمل کند.»
به عقیده «شاهین رفیعپور»، در چنین شرایطی، سرمایهگذار میترسد و ما هم دلسرد میشویم نسبت به هرچه نوآوری است پیامد این وضعیت هم نتیجهای ندارد جز عقبماندگی جمعی.