به گزارش همشهری آنلاین فرهیختگان نوشت: دوگانگیها در باب اصل مذاکره با طرفهای غربی بهویژه آمریکا همیشه محل بحث واقع شده است. برخی معتقدند مذاکره تنها راه نجات کشور است و برخی دیگر تحت هر شرایطی آن را خیانت میدانند. علی لاریجانی، مشاور رهبر انقلاب و رئیس پیشین مجلس شورای اسلامی پنجشنبه شب در هیئت میثم مطیعی حضور پیدا کرد و در بخشی از صحبتهایش نکاتی را درباره مذاکره بیان کرد که نمیتوان بهسادگی از آن گذشت. پرونده مذاکره همیشه یکی از حساسترین محورهای مناقشه سیاسی و اجتماعی در ایران محسوب میشود. با اینحال برآیندی که میتوان از صحبتهای لاریجانی داشت این است که مذاکره صرفاً یک تاکتیک و ابزار است و نباید توسط گروههای سیاسی مختلف، آنقدر بزرگنمایی شود که در جایگاه اولویت اول کشور قرار گیرد یا با کوچکنمایی آن دیپلماسی به انزوا کشیده شود و جا برای ظهور و بروز طرف مقابل خالی شود.
از سوی دیگر، شبکه پرستیوی هم به نقل از «یک منبع آگاه بلندپایه سیاسی» نکاتی درباره احتمال ازسرگیری مذاکرات منتشر کرده است. روز پنجشنبه سیدعباس عراقچی هم با انتشار پستی در ایکس نوشت که دور جدیدی از مذاکرات تنها زمانی ممکن است که طرف مقابل برای یک توافق هستهای عادلانه آمادگی داشته باشد.
مذاکره نه خیانت است، نه تنها راه نجات
لاریجانی با زبانی صریح و درعینحال حسابشده به این پرسش پاسخ داد که «گروه دیپلماسی ایران بر سر چه چیزی میخواهد با آمریکا مذاکره کند؟» او تأکید کرد: «الان بحث مذاکره نیست. مذاکره یک تاکتیک است. این را هم اجازه بدهید که... الان هم که مذاکرهای نیست و من هم معتقدم هیچ عجلهای در این زمینه نباید کرد. آنها با ما جنگیدند و اول باید به ما بگویند که چرا جنگیدند؛ لذا ما نباید این را متوقف کنیم... این یک تاکتیک است. باید اجازه دهیم رهبری آنجا که لازم میدانند استفاده کنند و آنجا که لازم نمیدانند، استفاده نکنند.»
این سخنان کوتاه اما معنادار، چند نکته اساسی را به ذهن متبادر میکند. نخست آنکه لاریجانی عملاً مذاکره را نه یک هدف، بلکه ابزاری در خدمت راهبرد کلان کشور تعریف میکند. این نگاه، مذاکره را از سطح یک ضرورت دائمی به جایگاه یک «گزینه» تنزل میدهد؛ گزینهای که بسته به شرایط میتواند روی میز باشد یا به کناری گذاشته شود.
دوم، او تصریح میکند که «رهبری» مرجع تصمیمگیری درباره بهکارگیری این تاکتیک است. این تأکید، در فضایی که گاه جریانهای سیاسی مذاکره را به موضوعی حیثیتی تبدیل میکنند، معنای مهمی دارد؛ نباید بر سر مذاکره «تعصب ناموسی» داشت، بلکه باید آن را در خدمت منافع ملی دید.
لاریجانی با این گزارهها عملاً پاسخی پیشدستانه به دو طیف مخالف و موافق مذاکره میدهد؛ مخالفانی که هرگونه گفتوگو با آمریکا را «خیانت» میدانند و موافقانی که مذاکره را «تنها راه نجات» معرفی میکنند. او در پایان تأکید میکند: «هر موقع بخواهیم استفاده میکنیم.» این جمله نشاندهنده انعطاف و عملگرایی در نگاه رسمی ایران است؛ انعطافی که در مقاطع مختلف – از برجام ۲۰۱۵ تا مذاکرات ناکام ۲۰۲۰ – بارها بهصورت عینی دیده شده است.
مذاکره را حیثیتی نکنید
در باب فرامتن سخنان لاریجانی میتوان به چند نکته کلیدی اشاره کرد.
۱- «مذاکره، تاکتیک است نه هدف» این گزاره به معنای آن است که ارزش کارکردی مذاکره اهمیت دارد نه ارزش ذاتی آن. همانطور که در دوران اوج تحریمها مذاکره بهعنوان راهی برای کاهش فشار اقتصادی مورد استفاده قرار گرفت، امروز نیز این ابزار بسته به مصلحت میتواند فعال یا غیرفعال شود.
۲- اشاره مستقیم به نقش رهبر انقلاب، پاسخی به جریانهایی است که تلاش میکنند مذاکره را به عرصه رقابتهای جناحی و حیثیتی بکشانند. این پیام هم هشدار به موافقان افراطی است که میخواهند به هر قیمتی شده میز مذاکره را بچینند و آن را اولویت اول کشور بدانند درحالیکه مذاکره یکی از دهها کار وزارت خارجه است و کشور نباید معطل یک مذاکره شود. از سوی دیگر رویکرد این هشدار متوجه مخالفان مذاکره هم است که حتی شنیدن نام مذاکره را برنمیتابند و معتقدند مکانیزم هر نوع مذاکرهای با غرب باید به صورت مطلق کنار گذاشته شود.
ساختار قبلی مذاکرات مردود است
یک منبع آگاه بلندپایه سیاسی ایرانی در گفتوگو با شبکه پرستیوی، از نگاه واقعی تهران به دور جدید مذاکرات پرده برداشته است. این مقام ارشد تصریح کرده که ایران از تجربیات گذشته درس گرفته و دیگر حاضر نیست با همان «ساختار و دستور کار پیشین» وارد گفتوگو شود. او تأکید کرد: «مذاکرات باید با واقعیتهای امنیتی منطقه تطابق داشته باشد.»
این مقام ایرانی در ارزیابی نیت طرف مقابل، بهصراحت هشدار میدهد: «فعلاً ما فکر میکنیم هدف مذاکرات، خلع سلاح ایران برای جبران ضعف اسرائیل در جنگ بعدی باشد. اطلاعات ما نشان میدهد آمریکا مذاکرات را برای جنگ میخواهد، نه صلح.» این سخنان برداشت تازهای از تحرکات دیپلماتیک ایالات متحده را ترسیم میکند و رویکرد جدید ایران را توضیح میدهد که اگر هدف نهایی، تضعیف تهران در آستانه یک تقابل احتمالی منطقهای است، پس ایران انگیزهای برای «تلف کردن وقت خود و دیگران» ندارد. جمله کلیدی او دقیقاً این بوده است که «ترجیح میدهیم انرژیمان را برای جنگ متمرکز کنیم.»
بااینحال، همچنان روزنههایی برای دیپلماسی باز است، بهشرط آنکه تضمینهای معتبر و عملی برای دوری از «فریب امنیتی» وجود داشته باشد. این منبع آگاه با اشاره به شروط ایران، گفت: «شرط اول این است که به برنامه هستهای و سلاحهای کشتارجمعی رژیمصهیونیستی رسیدگی جدی شود. هیچکس در منطقه نخواهد پذیرفت که منطقه خلع سلاح شود و رژیمی چنین خونخوار، هر روز مسلحتر شود.»
او همچنین تنبیه معتبر اسرائیل و پرداخت خسارت به ایران را از شروط غیرقابلمذاکره تهران دانسته و هشدار داده است که در صورت بیتوجهی به این مطالبات، «مذاکره مجدداً مقدمه جنگ خواهد بود.»
در پایان، این مقام ایرانی با اشاره به نقش میانجیها و نمایندگان اروپایی تصریح کرده است که «این مشکل آمریکاست و ما نمیدانیم چطور میخواهند آن را حل کنند. ما باید تضمینهایی دریافت کنیم که آقای ویتکاف (واسطه پیشنهادی اروپا) واسطه راهحل باشد، نه آتشبیار جنگ» او ضمن اذعان بهسختی ارائه چنین تضمینهایی گفته «این کار بسیار دشواری است، ولی ما آمادهایم یکبار دیگر فرصت بدهیم، حرف آمریکا را در این باره بشنویم و اقدامات عملی آن در این مسیر را ببینیم.» در واقع، این روایت بازتاب استراتژی حسابشده اما قاطع و صریح ایران است.
عراقچی: یا مذاکره عادلانه یا هیچ
در همین حال سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه روز پنجشنبه در توییتی موضع رسمی دستگاه دیپلماسی ایران را تشریح کرد. او نوشت که دور جدیدی از مذاکرات تنها زمانی ممکن است که طرف مقابل برای یک توافق هستهای عادلانه آمادگی داشته باشد. عراقچی به یک کنفرانس ویدئویی مشترک با وزرای خارجه سه کشور اروپایی (E۳) و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا اشاره کرد و گفت در این نشست نکات مهمی را بیان کرده است؛ از جمله اینکه این ایالات متحده بود که از توافق سال ۲۰۱۵ – که طی دو سال و با هماهنگی اتحادیه اروپا حاصل شده بود – خارج شد، نه ایران؛ و نیز آمریکا بود که در ژوئن سال جاری میز مذاکره را ترک کرد و بهجای آن گزینه نظامی را برگزید، نه ایران.
وی تأکید کرد هر دور جدیدی از مذاکرات فقط زمانی ممکن خواهد بود که طرف مقابل برای یک توافق هستهای عادلانه، متوازن و مبتنی بر منافع متقابل آمادگی داشته باشد. عراقچی همچنین از اتحادیه اروپا و سه کشور اروپایی خواست اگر میخواهند نقشی ایفا کنند، باید مسئولانه رفتار کنند و از سیاست فرسوده تهدید و فشار - از جمله تهدید به اجرای سازوکار «اسنپبک» که فاقد مبنای اخلاقی و حقوقی است - دست بردارند.
در این موضعگیری، عراقچی چند پیام اصلی را منتقل کرد. نخست اینکه ایران مسئول شکست مذاکرات نیست و آمریکا بود که میز مذاکره را ترک کرد. دوم، هرگونه بازگشت به مذاکره بدون تضمین برابری و عدالت، منتفی است و سوم، سیاست تهدید و فشار دیگر ابزار مؤثری برای وادارکردن ایران به امتیازدهی نخواهد بود.
ترامپ میخواهد ایران گفتوگو را شروع کند
در ادامه تحولات مرتبط با موضوع مذاکرات تمی بروس، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا روز چهارشنبه (۱۸ تیر) مواضع تازهای اعلام کرد. او اظهاراتی گفت که «ایالات متحده انتظار دارد ابتکار عمل برای ازسرگیری مذاکرات درباره برنامه هستهای ایران از سوی تهران مطرح شود.» تمی بروس در ادامه افزود: «توپ در زمین ایران است و ترامپ از ایران انتظار دارد که مذاکرات را آغاز کند، زیرا این به نفع آنها است.» این سخنان در حالی گفته شد که از زمان برقراری آتشبس میان ایران و رژیمصهیونیستی، طرف آمریکایی از طریق واسطهها برای ازسرگیری گفتوگوها پیام داده و ترامپ در بروزهای رسانهایاش بارها به آن اشاره کرده است.
روزنامه جوان هم در مطلبی با عنوان منطق مذاکره تاکتیکی نوشت:
بحث مذاکره در پساجنگ همچنان مخالفان و طرفداران خود را دارد. برخی ذوب در مذاکرهاند و برخی مطلق آن را رد میکنند. عباس عراقچی در کنفرانسی تصویری با همتایان اروپایی شروطی برای مذاکره گذاشت. هرچند آنان نیز اهل شرطوشروطند و کاملاً بیمنطق و غیرقابلاعتماد و جرزن! در این میان علی لاریجانی مشاور رهبری گفته است: «هیچ عجلهای برای مذاکره نباید کرد. مذاکره یک تاکتیک است. بگذاریم رهبر انقلاب آنجایی که لازم میدانند از این تاکتیک استفاده کنند»
مسئله مذاکره در روزهای پس از جنگ، مورد مناقشه بسیار است. گروهی حتی در تلویزیون و حتی پس از آنکه رهبر معظم انقلاب گفتند ما در هر دو میدان نظامی و دیپلماسی «هر وقت لازم شد» قوی وارد میشویم، هنوز مذاکره را خیانت میدانند، با آنکه با این منطق مطلقگویی حتی جنگ نیز در زمانهایی میتواند خیانت باشد. گروهی دیگر یکسره بر طبل مذاکره بیچونوچرا و بیشرطوشروط ایران با غرب میکوبند. اینان نیز چنان در فضای ذوب در غربگرایی خود هستند (و اغلب بزدلانی که گمان میکنند مذاکره برای آنان رفاه و آرامش و صلح به همراه دارد) که هیچچیز برای ایشان آیینه عبرت نمیشود.
علاوه بر این دو گروه کلیگو در روزهای اخیر علی لاریجانی مشاور رهبری که در یک هیئت حاضر شده بود، گفت «طرف مقابل با ما وارد جنگ شده. اول باید آنها بگویند چرا با ما جنگیدند! هیچ عجلهای برای مذاکره نباید کرد. مذاکره یک تاکتیک است. بگذاریم رهبر انقلاب آنجایی که لازم میدانند از این تاکتیک استفاده کنند».
در عینحال عباس عراقچی که در یک کنفرانس تصویری با همتایان تروئیکای اروپایی شرکت کرده بود شروطی برای مذاکره گذاشت. هرچند اروپاییها نیز اهل شرطوشروطند و کاملاً بیمنطق و غیرقابلاعتماد و جرزن! عراقچی گفت: «این ایالاتمتحده بود که از توافقی که طی دو سال و با هماهنگی اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۵ حاصل شده بود، خارج شد نه ایران؛ و این امریکا بود که در ژوئن امسال میز مذاکره را ترک کرد و بهجای آن گزینه نظامی را برگزید، نه ایران. هر دور جدیدی از مذاکرات فقط زمانی ممکن خواهد بود که طرف مقابل برای یک توافق هستهای عادلانه، متوازن و مبتنی بر منافع متقابل آمادگی داشته باشد. اگر اتحادیه اروپا و سه کشور اروپایی میخواهند نقشی ایفا کنند، باید مسئولانه رفتار کنند و از سیاست فرسوده تهدید و فشار، از جمله تهدید به اجرای سازوکار «اسنپبک» که فاقد هرگونه مبنای اخلاقی و حقوقی برای آن هستند، دست بردارند».
بهنظر میرسد باید بخشی از نافهمیعمومی درباره مذاکره را کنار گذاشت. مذاکره هرگز بهمعنای ضعف نیست. اصرار بر آن هم دلیل قوت فکر و منطق و قوت دیپلماسی نیست. مذاکره یک روش (تاکتیک) است و نباید آن را یک راهبرد (استراتژی) قطعی و غیرقابل نقد و بحث تلقی کنیم.
لاریجانی فعال پس از جنگ!
علی لاریجانی مشاور سیاسی رهبری پس از جنگ اخیر بسیار در حوزه تبیین فعال شده است. ممکن است دلیل این را صرفاً امری شخصی بدانیم؛ و ممکن است ناشی از نارضایتی بخشهایی از نظام از قوینبودن اظهارات دیپلماتیک و سیاسی دولت دانست. او اخیراً در هیئت میثم مطیعی در آستان امامزاده قاضیالصابر ظاهر شد و در سخنانی معنادار بهصراحت اعلام کرد که «الان بحث مذاکره نیست» و تأکید کرد که مذاکره برای جمهوری اسلامی ایران صرفاً یک «تاکتیک» است، نه یک سیاست راهبردی. او با اشاره به نقش رهبری در تعیین زمان و نحوه ورود به مذاکرات، تصریح کرد: «بگذاریم رهبری آنجا که لازم میدانند از مذاکره استفاده کنند و اگر لازم نمیدانند، استفاده نکنند». این اظهارات در شرایطی بیان میشود که اخیراً گزارشهایی درباره ارسال پیامهایی از سوی امریکا برای ازسرگیری مذاکرات با تهران منتشر شده است. لاریجانی در گفتوگوی دیگری با شبکه الجزیره این موضوع را نیز تأیید کرده و گفته بود: «ایران در حال بررسی پیامهایی است که امریکا برای شروع مجدد مذاکرات ارسال کرده، اما پس از جنگی که علیه ما تحمیل شد، دیگر هیچگونه اعتمادی به امریکا نداریم».
جنگ ۱۲ روزه و بازی دیپلماسی
سخنان لاریجانی در پی پایان جنگ ۱۲ روزه اسرائیل با محور مقاومت و نقش پررنگتر ایران در این درگیریها ایراد شد؛ جنگی که بسیاری آن را نقطه عطفی در تقابل مستقیمتر ایران و رژیم صهیونیستی میدانند. در چنین شرایطی، طرح بحث مذاکره با امریکا از سوی برخی محافل داخلی، با واکنشهایی از سوی چهرههای تأثیرگذار در نظام مواجه شده است. لاریجانی در مواضع خود تأکید کرد که ایران نهتنها عجلهای برای مذاکره ندارد، بلکه ابتدا امریکا باید پاسخگوی اقدامات خصمانه اخیرش باشد: «آنها با ما جنگیدهاند، باید اول بگویند چرا جنگ کردند».
پیامهای چندلایه به داخل و خارج
تحلیلگران سیاسی، اظهارات لاریجانی را حاوی پیامهایی روشن در سه سطح میدانند؛ به جریانات داخلی: هشدار نسبت به شتابزدگی در پیگیری مذاکره بدون در نظر گرفتن شرایط میدانی و امنیتی؛ به ایالات متحده: اعلام اینکه ایران مذاکره را تنها زمانی خواهد پذیرفت که بر اساس منافع و از موضع قدرت باشد، نه از سر نیاز یا اعتماد؛ به محور مقاومت: تأکید بر استمرار راهبرد مقاومت فعال و اینکه میدان و دیپلماسی باید در هماهنگی با یکدیگر عمل کنند.
مذاکره، ابزاری در زمان مقتضی
با توجه به مواضع اعلامشده، روشن است که سیاست رسمی جمهوری اسلامی ایران نسبت به مذاکره، همچنان محتاطانه، مشروط و کاملاً وابسته به تصمیمات سطح عالی نظام است. لاریجانی در سخنان خود صریحاً نشان داد که جمهوری اسلامی از موضع قدرت به تعامل با غرب مینگرد و مسیر دیپلماسی باید بر پایه پاسخگویی دشمن، نه امتیازدهی یکطرفه، بنا شود. بهنظر میرسد برخلاف بسیاری از سخنان پراکنده فعالان نافهم سیاسی، اکنون دست ایران بسیار پرتر از وقتی است که تأسیسات هستهای ایران بمباران نشده بود. برخی گمان میکنند دست ایران بعد از این بمبارانها خالی شده است؛ و امریکا و غرب نیز دیگر دلیلی برای مذاکره و رفعتحریمها ندارند. شاید هم به سخنان اخیر ترامپ استناد کنند که گفته است عجلهای برای مذاکره ندارد و این ایرانیها هستند که باید قدم پیش بگذارند. اروپاییها نیز شبیه همین ایده را دادهاند و گمان میکنند این ایران است که باید تقاضای مذاکره کند! اما اگر اینطور بود ضرورتی نداشت که این ادعا را اروپا و امریکا تکرار کنند! وقتی آن را تکرار میکنند یعنی هنوز برای مذاکره با ایران عجله دارند و هنوز از قدرت ایران بیمناکند، چه قدرت هستهای و چه فراتر از آن قدرت سیاسی و مردمی! بنابراین هنوز دست ایران پر است، پر از منطق و نیروی نظامی؛ و هنوز مذاکره منطق خود را دارد. باید اجازه داد تصمیم نظام در بهترین زمان و مکان گرفته شود. اروپا و امریکا نیز اگر نیازی به مذاکره با ایران نمیبینند و دست ایران را خالی میبینند میتوانند سکوت کنند و کمتر نیاز خود را به رخ بکشند.