سیدجواد درواری، کارشناس بازار سرمایه به ارزیابی شرایط حاکم بر بازار سهام پرداخت و گفت: بازار سرمایه، طبق روال گذشته، درگیر مسائل و مشکلات متعددی بوده است؛ از جمله ابهام در نتیجه مذاکرات، نوسانات نرخ ارز، قیمتگذاری دستوری، مشکلات تامین مواد اولیه، چالشهای مربوط به انرژی و قطعی برق در صنایع، فروش اوراق بدهی و سایر عوامل ساختاری. به این مسائل، در هفتههای اخیر جنگ تحمیلی نیز افزوده شد. جنگی که حدود ۱۲ روز به طول انجامید، موجب افزایش قابل توجه ریسک سیستماتیک بازار شد.
متاسفانه سازمان بورس در مواجهه با این وضعیت، واکنشی منفعلانه داشت. بازار نیز پس از پایان جنگ، همچنان در شرایطی مشابه گذشته بازگشایی شد. رفتار سرمایهگذاران در این مقطع، منطقی و ناشی از فضای هیجانی حاکم بر بازار بود. بسیاری از فعالان نگران ادامهدار بودن جنگ و تداوم تنشها بودند و به همین دلیل، به صفهای فروش هجوم آوردند. بازار در نتیجه این فضای روانی، برای مدت زمان قابل توجهی درگیر صفهای فروش شد. پس از انجام برخی اقدامات حمایتی، از جمله تزریق منابع مالی توسط صندوق توسعه، بانک مرکزی و سایر نهادها، از شدت صفها کاسته شد. با این حال، صندوقهای اهرمی همچنان با ریسک بالایی مواجه بودند و صفهای فروش سنگینی در آنها شکل گرفت. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که صندوقهای اهرمی با توجه به حجم دارایی تحت مدیریت داشتند، به عامل تداوم وضعیت بحرانی در بازار تبدیل شده بودند.
انتظار میرفت که با ورود منابع توسط نهادهای بزرگ و همچنین کاهش ضریب اهرمی این صندوقها، وضعیت آنها سریعتر بهبود یابد، اما این امر محقق نشد. خوشبختانه در روزهای اخیر بخش زیادی از فشار فروش این صندوقها جمعآوری شدند و حتی برخی تا محدوده مثبت و صف خرید نیز پیش رفتند. با این حال، به نظر میرسد سازمان بورس در چنین شرایطی باید رویکردی فعالتر و پیشنگرانهتر اتخاذ کند. دستورالعملها و سازوکارهای بازار نیازمند اصلاح فوری هستند. بهویژه در همان روزهای ابتدایی آغاز جنگ، میشد بازار را با محدودیتهایی بازگشایی کرد یا از قبل برای بازگشت به شرایط عادی تمهیداتی اندیشیده میشد. متاسفانه، عدم تصمیمگیری بهموقع و فقدان پیشبینی نسبت به رخدادهای احتمالی، در سازمان بورس، به این بازار ضربه زده است. ضروری است که تصمیمگیران اقتصادی از پیش، برای شرایط اضطراری برنامهریزی کنند. باید مشخص باشد که در صورت وقوع یک بحران یا حادثه غیرمنتظره، چه اقداماتی باید صورت گیرد. خوشبختانه در دو روز گذشته، بخشی از بازار به تعادل بازگشته و سرمایهگذارانی که تمایل به خروج داشتند، موفق به این کار شدند. در عین حال، حمایتهایی نیز انجام شد. اینکه پس از رخداد جنگ، اوراق تبعی منتشر شود یا سهامها بیمه شوند، اقداماتی دیرهنگام و در حکم نوشدارو پس از مرگ سهراب هستند. بازار آسیب جدی دید و حدود ۱۱ تا ۱۲ درصد کاهش را تجربه کرد؛ اگرچه طی یکی، دو روز اخیر روند مثبتی به خود گرفت، اما اعتماد عمومی به بازار سرمایه بیش از پیش خدشهدار شده است.
با اینوجود، تا زمانی که ثبات نسبی سیاسی حاصل نشود و اعتماد عمومی به بازار سرمایه بازنگردد، نمیتوان انتظار داشت بازار وارد مسیر پایداری شود. اکنون زمان تصمیمگیریهای جدی و اصلاح سازوکارها و دستورالعملهاست. شرایط فعلی بازار، شرایطی نامساعد و بهلحاظ روانی بسیار شکننده است. به نظر میرسد وزارت اقتصاد، سازمان بورس و بانک مرکزی باید تعاملات خود را به طرز محسوسی افزایش دهند. در دورهای که بحران به بازار تحمیل شد، سازمان بورس گرفتار تصمیمگیریهای جزیرهای بود. هرچند کل بازار به صف فروش کشیده شده بود و این موضوع ممکن است تصمیمات جزیرهای را کمتر به چشم آورده باشد، اما واقعیت این است که نهادهایی مانند صندوق توسعه، سرمایهگذاریها و سایر بازیگران بازار، رویکردهای متفاوتی را در پیش گرفتند. البته صندوقهای سرمایهگذاری مسوولیت پاسخگویی به سهامداران خود را دارند، اما سازمان بورس باید چارچوبی مشخص برای مواجهه با بحرانها داشته باشد.
این انتقاد به سازمان بورس وارد است که نسبت به عوامل تاثیرگذار بر بازار، تحلیل و آنالیز دقیق و منسجمی ندارد. جلسات کمیتههای سرمایهگذاری نیز تا کنون خروجی ملموسی نداشتهاند و اغلب در انتظار وقوع بحران هستند تا بعد از آن تصمیمگیری کنند. این رویه در سالهای اخیر بارها تکرار شده است؛ نمونه آن مصوبه دولت برای تغییر نرخ خوراک، مصوبات مربوط به نرخ پالایشیها در خرداد، دی، بهمن و آبان سالهای گذشته و همین وضعیت پیچیده اخیر که شرایط جنگی را به بازار تحمیل کرد.
بهرنگ شادرو، به ارزیابی شرایط حاکم بر بازار سرمایه پرداخت و گفت: اتفاقی که در کشور رخ داده، اتفاقی خاص بود. ما بعد از مدتها دوباره درگیر جنگ شدیم. در چنین شرایطی، نمیتوان انتظار داشت بازار سرمایه روندی صعودی داشته باشد، بهخصوص زمانی که زیرساختهای کشور، از جمله حملونقل هوایی، آسیب دیدهاند و پروازها تازه در حال بازگشت به وضعیت عادی هستند. بنابراین، واکنش منفی بازار در روز شنبه ۷ تیر ۱۴۰۴ کاملا طبیعی بود. تعجبآور این است که برخی مسوولان اقتصادی انتظار داشتند بازار مثبت باز شود! این انتظار غیرواقعبینانه بود. مشکل اصلی اهالی بازار، سقوط شاخص نیست، چون این اتفاق در شرایط بحرانی قابل پیشبینی بود. نارضایتی از وعدههای حمایتی بدون عمل است. وعدههایی مثل تزریق نقدینگی، حمایت از بازار، بیمه سهام و... از سوی وزیر اقتصاد، سازمان بورس و بانک مرکزی مطرح شد، اما در عمل اتفاقی نیفتاد. این وعدههای بدون پشتوانه دیگر در میان فعالان قدیمی بازار بیاثر شده است، بازار نیازمند اقدامات و حمایتهای واقعی است.
از زمان بازگشایی بازار، شاخص حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد ریزش داشته است، تنها در سهشنبه هفته گذشته بود که صفهای فروش جمع شد و حدود ۱۸ همت معامله انجام گرفت، اما دوباره وارد همان فضای رکودی قبلی شدیم. نکته مهم دیگر، مساله صندوقهای اهرمی است. وقتی این صندوقها نمیتوانند به تعادل برسند، کل بازار را تحت تاثیر قرار میدهند. تصمیم اخیر سازمان بورس مبنی بر افزایش دامنه نوسان صندوقهای اهرمی تصمیم درستی بود، اما با تاخیر انجام شد. اهمیت تصمیم در این است که NAV این صندوقها با اهرم تغییر میکند، بنابراین باید اجازه نوسان بیشتری داشته باشند تا قیمت صندوقهای اهرمی به گونهای باشد که خود را زودتر به NAV برساند و در بازار صعودی یا نزولی، بازار را کمتر تحتتاثیر قرار دهد. در بازار صعودی نیز شاهد بودیم که NAV این صندوقها از بازار عقب میماند و همچنان قفل صف خرید بودند و بازار را تحتتاثیر مثبت کاذب میدادند.
شادرو به تصمیمات موثر برای حمایت از پرتفوهای کوچک راهکاری ارائه کرد: برای حمایت از پرتفویهای کوچک، دو راهکار قابل انجام است؛ انتشار اوراق تبعی برای سهامداران خرد که ظاهرا این در دست اقدام است. دوم محدودسازی فروش حقوقیهای بزرگ در شرایط بحرانی برای سبکتر شدن صف فروش و فراهم کردن امکان نقدشوندگی برای سرمایهگذاران خرد.