عصر ایران ؛ موحد منتقم - همزمان با اکران جهانی فیلم «سوپرمن»، کاخ سفید با انتشار تصویری از دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، او را در هیبت این ابرقهرمان به نمایش گذاشت؛ جایی که ترامپ در قامت «نماد امید» بازنمایی شده است.
در دنیای رسانه، همزمانی با رویدادهای بزرگ فرهنگی یا هنری میتواند ضریب دیدهشدن یک پیام را چند برابر کند. با انتشار این تصویر درست در آستانه اکران «سوپرمن»، تیم ترامپ یا بخشی از ساختار قدرت در آمریکا تلاش کردهاند امواج تبلیغاتی و هیجان فرهنگی پیرامون این فیلم را به نفع خود مصادره کنند. وقتی کاربران در شبکههای اجتماعی درباره سوپرمن جستوجو میکنند یا رسانهها از آن مینویسند، تصویر ترامپ نیز بهعنوان «نسخه سیاسیِ سوپرمن» وارد گفتوگوی عمومی روز میشود.
تصویر ترامپ در لباس سوپرمن، در نگاه اول ممکن است طنزآمیز یا تبلیغاتی بهنظر برسد، اما در واقع بخشی از یک راهبرد هدفمند برای بازسازی جایگاه سیاسی اوست. این تصویر نه صرفاً پیامی شخصی، بلکه بیانیهای عمومی خطاب به هواداران، منتقدان و رسانههاست.
در دنیای سیاست، بهرهگیری از نمادهای قهرمانانه، ابزاری مؤثر برای ترسیم چهرهای مقتدر از رهبران است. تشبیه ترامپ به سوپرمن نه یک شوخی ساده، بلکه یک استراتژی تبلیغاتی حسابشده است تا تصویری از رهبری نیرومند، نجاتبخش و فراتر از انسان ارائه شود.
ترامپ که با افت محبوبیت در نظرسنجیها مواجه است، با وعده حل بحرانهای مهمی مانند مسئله هستهای ایران، درگیریهای حماس و جنگ اوکراین وارد میدان شد، اما در عمل در هیچیک از این پروندهها به موفقیتی دست نیافت. این ناکامیها اعتبار او را در عرصه سیاست بینالملل بهشدت کاهش داده است. این تصویر، تلاشی است برای بازسازی چهرهای شکستناپذیر و اسطورهای که میخواهد دوباره «عظمت را به آمریکا بازگرداند».
از منظر هنری، این تصویر در چارچوب «هنر مبتذل سیاسی» (کیچ سیاسی) قرار میگیرد؛ گونهای از هنر عامهپسند، اغراقشده و احساسی که با زیباییشناسی ساده و تحریکآمیز، ذهن مخاطب را هدف قرار میدهد. لباس سوپرمن، حالت ایستاده و مقتدر، و نگاه به افق روشن؛ همه یادآور زبان تصویری هنر اقتدارگرا و عوامگراست، جایی که قهرمان تنها در برابر جهانی پر از فساد و ضعف میایستد.
ترامپ همواره سیاست را به صورت یک نبرد نمادین به تصویر کشیده است: ما در برابر آنها. نخبگان فاسد، رسانههای دروغگو، و دولت پنهان، دشمنانی هستند که علیه او و "مردم واقعی" متحد شدهاند. در این روایت، او سوپرمنی است که آمده تا این تاریکی را کنار بزند.
این دوگانهسازی (قهرمان در برابر دشمن) شگردی آشنا در سیاست عوامگرایانه است. ساختن دشمن و قهرمان، مخاطب را وارد موقعیتی روانی میکند که انتخاب سیاسی را نه از سر منطق، بلکه از روی احساس تعلق، خشم یا ترس انجام دهد.
در این تصویر، ترامپ دیگر انسان نیست، بلکه اسطورهای بازاری و رسانهایست؛ ساخته و پرداختهی افسانهسازی مدرن. بازنماییای که کمتر به واقعیت وفادار است و بیشتر با ذهنیت تودهها بازی میکند.
شخصیت ترامپ نیز بارها از سوی روانشناسان بهعنوان نمونهای کلاسیک از «خودشیفتگی عظمتطلب» توصیف شده است. تصویر سوپرمن بازتابیست از خودپندارهی درونی او: فردی که خود را نجاتبخش، دانای کل، و یگانهی تاریخ آمریکا میپندارد.
اما فراتر از شخصیت ترامپ، روانشناسی مخاطب او اهمیت دارد. جامعهای دچار اضطراب، دوقطبیشدگی و بحران هویت، نیازمند قهرمان است. تصویر ترامپ در لباس سوپرمن، پاسخی است به این نیاز ناخودآگاه جمعی. تودههایی که احساس ضعف، فراموششدگی یا بیقدرتی میکنند، ناخودآگاه جذب چهرههایی میشوند که وعدهی قدرت، نجات و پیروزی میدهند — حتی اگر دروغ باشد.
در چنین موقعیتهایی، سیاستمداران برای بقای خود، از تصویرسازی اغراقشده بهره میبرند. فیلمهای ابرقهرمانی مانند سوپرمن نهتنها سرگرمی، بلکه حامل مفاهیمی چون نجات، فداکاری و اقتدار اخلاقیاند. ترامپ با همزمانسازی هوشمندانهی انتشار این تصویر، خود را بهگونهای هدفمند با این مفاهیم پیوند میزند: «اگر سوپرمن ناجی دنیای خیالی است، من ناجی آمریکای واقعیام.»
این پیام برای طرفداران مذهبی، ملیگرا و جریانهای ضد نخبگان بسیار تأثیرگذار است؛ کسانی که کمتر بر اساس تحلیل منطقی و بیشتر با تکیه بر احساس، هویت و افسانه تصمیم میگیرند.
با این حال، این حرکت بیش از آنکه نشانهای از قدرت باشد، بازتابی از خودشیفتگی عمیق و نیاز افراطی به جلب توجه است. این نمایش، نه از سر رهبری، بلکه بیانگر ناتوانی در پذیرش واقعیتهای سیاسی، قضایی و اجتماعیست.
ترامپ نه ناجی ملت، بلکه بازیگر اصلی یک نمایش رسانهای است که بیش از آنکه شبیه رهبری باشد، یادآور سیرکی سیاسی است. استفاده از نماد سوپرمن در اوج بحرانهای سیاسی و قضاییاش، نشان میدهد که او همچنان واقعیت را قربانی توهم قدرت و برتری میکند و چنین است که ترامپ، نه در میدان سیاست، بلکه در پردهی افسانهسازی رسانهای، ردای سوپرمن را بر تن میکند؛ قهرمانی نه برای نجات، بلکه برای انکار واقعیت.
او دیگر رئیسجمهور نیست، بلکه بازیگر اصلی یک فانتزی آمریکاییست که در آن توهم، جانشین حقیقت شده است و شاید، در عصر فروپاشی معنا، همین پوستر فتوشاپی، صادقانهترین چهرهی قدرت باشد.