اشعاری در وصف بهار از فریدون مشیری

بیتوته چهارشنبه 18 تیر 1404 - 08:46

اشعاری در وصف بهار از فریدون مشیری



گل امید
هوا هوای بهار است و باده باده ء ناب
به خنده خنده بنوشیم جرعه جرعه شراب


در این پیاله ندانم چه ریختی ، پیداست
که خوش به جان هم افتاده اند آتش و آب


فرشته روی من ، ای آفتاب صبح بهار
مرا به جامی از این آب آتشین دریاب


به جام هستی ما ، ای شراب عشق بجوش
به بزم ساده ما ، ای چراغ ماه بتاب


گل امید من امشب شکفته در بر من
بیا و یک نفس ای چشم سرنوشت بخواب


مگر نه خاک ره این خرابه باید شد
بیا که کام بگیریم ازین جهان خراب

 

اشعار بهار و نوروز, اشعار فریدون مشیری

شعر عید نوروز - اشعار بهار از فریدون مشیری

 

بوی باران ، بوی سبزه ، بوی خاک

شاخه های شسته ، باران خورده ، پاک
آسمان آبی و ابری سپید


برگ های سبز بید
عطر نرگس رقص باد

نغمه ء شوق پرستو های شاد


خلوت گرم کبوتر های مست....

نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار


خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها

خوش به حال غنچه های نیمه باز


خوش به حال دختر میخک که میخندد به ناز

خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب

منبع: khabaronline.ir

منبع خبر "بیتوته" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.