به نظر فعالان بازار سرمایه، این رفتار سرمایهگذاران نشان میدهد نااطمینانی همچنان پایدار است و دورنمای فضای سیاسی کشور افق روشن و مشخصی را نشان نمیدهد، این موضوع باعث شده سرمایهگذاران اقدام به خروج از بازار سهام کنند و منتظر شفافتر شدن آینده باشند. در همین زمینه در گفتوگو با دو کارشناس بازار سرمایه ضمن تحلیل شرایط به راهکارهای مدیریتی لازم جهت عبور از بحران فعلی پرداخته شده است.
چه باید کرد؟
علی جبلعاملی، کارشناس بازار سرمایه ضمن ارزیابی شرایط فعلی به راههای موجود برای برونرفت از آن پرداخت: بازار سرمایه در هفتههای اخیر تحتتاثیر مجموعهای از عوامل درونی و بیرونی با نوسانات قابلتوجهی مواجه بوده است. بدون تردید، فضای کلی بازار تابعی از انتظارات فعالان آن نسبت به آینده تحولات سیاسی، اقتصادی و حتی روانی است. در این میان، رخدادهای منطقهای و افزایش سطح تنشها، در کوتاهمدت بر رفتار سرمایهگذاران تاثیرگذار بوده و منجر به افزایش موقت فشار فروش شده است. با این حال، به نظر میرسد بخش قابلتوجهی از این فشار فروش، صرفا از ناحیه تحولات بیرونی نبوده و ریشه در نگاه کلیتر نسبت به چشمانداز اقتصاد دارد. نگرانی نسبت به پایداری تصمیمات، نبود قطعیت در برخی حوزههای سیاستگذاری و دشواری در پیشبینی روندها، موجب شده فضای ذهنی بخشی از سرمایهگذاران با تردید همراه باشد. این تردید خود را در قالب رفتار محافظهکارانهتر، کاهش سطح مشارکت و حتی خروج مقطعی از بازار نشان میدهد.
در چنین فضایی، حتی اخبار مثبت یا ثبات مقطعی نیز ممکن است آنگونه که انتظار میرود، اثرگذار نباشد. در کنار مسائل کلان، نباید از واقعیتهای درونی خود بازار نیز غافل شد. برخی از صنایع بورسی، حتی در شرایط عادی و بدون تنشهای سیاسی، با چالشهای جدی مواجه هستند. مسائلی مانند ناترازیهای مالی، فشارهای هزینهای، ابهام در دسترسی به منابع انرژی، محدودیت در تامین مواد اولیه، یا پیچیدگی در سیاستهای قیمتگذاری، از جمله مسائلی هستند که چشمانداز سودآوری را در بسیاری از گروهها با تردید مواجه کردهاند. این چالشها در مواردی حتی مزمن شدهاند و نیاز به راهحلهای ساختاری و چندبُعدی دارند. بنابراین، حتی در شرایط ثبات بیرونی نیز بازگشت اعتماد به بازار، منوط به بهبود فضای کسبوکار و کاهش ریسکهای درونزا خواهد بود.
از سوی دیگر، ذهنیت سرمایهگذار نسبت به محیط کلی سرمایهگذاری بسیار حساس است. گاهی مجموعهای از عوامل، حتی اگر هرکدام بهتنهایی تاثیر بالایی نداشته باشند، در کنار هم میتوانند شرایطی را ایجاد کنند که منجر به افزایش بیاعتمادی یا سرخوردگی شود. بخشی از این فضا ممکن است ناشی از ناهماهنگی میان تصمیمگیریها در بخشهای مختلف اقتصادی باشد، یا اینکه اطلاعات و تحلیلها به شکل شفاف و منظم به فعالان بازار نرسد. در چنین شرایطی، آنچه میتواند تا حدی این فضا را متعادل کند، ارائه سیگنالهای روشن، منسجم و آرامبخش از سوی بخشهای تصمیمساز اقتصادی کشور است. هماهنگی در تصمیمات، پرهیز از اظهارات ناگهانی و مهمتر از همه، تقویت فضای گفتوگو و شنیدن صدای بازار، میتواند به تدریج اعتماد فرسودهشده را احیا کند. بازار سرمایه، بیش از هر چیز به پیشبینیپذیری و ثبات در سیاستگذاری نیاز دارد؛ این دو مولفه اگر بهدرستی تامین شوند، خود به مرور زمان زمینهساز بازگشت آرامش خواهند شد.
در مقطع فعلی، شاید آنچه بیش از هر ابزار یا سیاست خاصی اهمیت دارد، درک حساسیت شرایط و اتخاذ رویکردی تدریجی، صبورانه و مبتنی بر اجماع کارشناسی باشد. هرگونه تغییر یا مداخله بدون سنجش دقیق پیامدها، ممکن است در فضای کنونی اثر معکوس ایجاد کند. در مقابل، حمایت بلندمدت از منافع سرمایهگذاران، اطمینانبخشی مستمر و پرهیز از نوسانات مقرراتی، میتواند اعتماد عمومی به بازار را تقویت کند. در نهایت، باید پذیرفت که بازار سرمایه بخشی از کلیت اقتصاد کشور است. اگر محیط کلان اقتصادی به سمت شفافیت، انسجام و ثبات حرکت کند و در کنار آن، مشکلات ساختاری صنایع نیز مورد توجه قرار گیرد، اثرات مثبت آن در بازار نمایان خواهد شد. امید است در ادامه مسیر، با پرهیز از اقدامات مقطعی و حرکت به سمت اصلاحات پایدار، فضای سرمایهگذاری در کشور به شرایط مطلوبتری برسد.
الگوی روسی بازگشایی بورس
احسان خاتونی، کارشناس بازار سرمایه ضمن ارزیابی وضعیت موجود به راهکارهای لازم جهت برونرفت از این شرایط پرداخت و گفت: بخشی از فشار فروش این روزها را میتوان ناشی از ناپایدار بودن وضعیت آتشبس ارزیابی کرد. این نگرانی که بهطور مستمر از سوی کارشناسان نظامی و تحلیلگران سیاسی داخلی و خارجی از طریق رسانهها مطرح میشود، آثار روانی سنگینی بر سهامداران و سرمایهگذاران وارد کرده است. خاتونی، تصمیم اخیر نهاد ناظر بازار سرمایه مبنی بر بازگشایی بازار پس از تعطیلی، بدون برنامهریزی دقیق را یک تصمیمی غیرحرفهای دانست که با انتقاد فراوان همراه بوده است. وی گفت: باز شدن ناگهانی بازار در حالی که حمایت مشخصی از آن صورت نگرفت و صفوف فروش سنگین و گسترده شکل گرفت، نشانهای از نبود راهبردی منسجم در مواجهه با بحرانهای مالی است.
برخی صاحبنظران پیشنهاد دادهاند که بهجای تعطیلی، بهتر بود دامنه نوسان به مثبت و منفی یک درصد محدود و حجم مبنا افزایش مییافت تا بازار بهصورت کنترلشدهتر مدیریت شود. برای مقایسه، در زمان جنگ اوکراین و روسیه، بازار سهام روسیه نیز برای مدتی بسته شد، اما بازگشایی آن با برنامهریزی دقیق همراه بود؛ بهطوریکه ابتدا سهام شرکتهای بزرگ باز شدند، با حمایت مواجه شدند و به تدریج سایر نمادها وارد جریان معاملات شدند. متاسفانه چنین رویههای حرفهای و مدیریتشدهای در رگولاتوری بازار سرمایه ایران کمتر دیده میشود. این شیوه مدیریت بحران میتواند منجر به خروج اعتماد از بازار سرمایه شود؛ موضوعی که در بلندمدت پیامدهای بسیار جدیتری برای اقتصاد خواهد داشت. در شرایطی که در جنگ فیزیکی، دولت برای جبران خسارات افراد اقدام میکند، بازار سرمایه عملا به حال خود رها شده و سهامداران در خط مقدم این بحران بیدفاع ماندهاند. در چنین شرایطی، لازم است بانک مرکزی و وزارت امور اقتصادی و دارایی، بهطور فوری برنامههای حمایتی گستردهای برای بازار سرمایه تخصیص دهند؛ بازاری که اکنون نیز در سطوح ارزندگی بالایی قرار دارد. قابلذکر است که بانک مرکزی در مواقعی برای جبران ناترازی بانکی و اضافهبرداشتها، مبالغ سنگینی را به سیستم بانکی تزریق میکند، اما در حمایت از بازار سرمایه، حتی کسری از آن منابع نیز به کار گرفته نشده است.
در نهایت باید یادآور شد که شرایط کنونی کشور عادی نیست و حمایت از بازار سرمایه در چنین فضایی، از اهمیت کمتری نسبت به مدیریت خود جنگ برخوردار نیست. بازار سرمایه نهتنها بازتابی از اعتماد عمومی است، بلکه نقشی محوری در مقاومت اقتصادی کشور ایفا میکند. امید است سیاستگذاران هرچه سریعتر نسبت به احیای این اعتماد اقدامات عملی و موثری اتخاذ کنند.