عباس رضایی ثمرین- روزنامهنگار: یک- صبح روز دهم بود. حسینیه میرزااسماعیل دولابی مثل هر سال، موج میزد از سیاهپوشانی که آرزو میکردند کاش صبح عاشورا طلوع نکند. در میان جمعیت، مردی با موهای جوگندمی نشسته بود؛ بیتکلف، بدون محافظ و بدون تشریفات. اگر نمیدانستی، باورت نمیشد این مرد رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران است. این البته اولین بار نبود که سرلشکر باقری را آنجا میدیدم. هر سال در دهه محرم، به حسینیه میآمد و پای روضه حاج ماشاالله عابدی مینشست. حالا که خبر شهادتش به همراه خانوادهاش در حمله اسرائیل منتشر شده، آن تصاویر برایم زنده شدهاند و از بازی سرنوشت، حیرتزدهام؛ سردار عاشورایی ایران،به همراه خانوادهاش راه کربلا را رفت و چه عاقبت شیرین و رشکبرانگیزی.
دو- برادران باقری، دو روی سکه دفاع از ایران بودند. حسن، نابغه اطلاعات و عملیات که در اوج جوانی در جنگ تحمیلی شهید شد، و محمد که چهار دهه بعد، در کسوت رئیس ستاد کل به شهادت رسید. حسن در بیستوچند سالگی، با طراحی عملیاتهای پیچیده و شبکههای اطلاعاتی بینظیرش، تبدیل به اسطورهای شد که فرماندهان جنگ هنوز هم از نبوغش با حیرت یاد میکنند. محمد اما مسیر دیگری رفت؛ او در دهههای طولانی خدمت، از مسئولیت اطلاعات و عملیات نیروی زمینی سپاه تا ریاست ستاد کل، تجربهای انباشت که او را به معمار دکترین دفاعی نوین ایران تبدیل کرد. محمد باقری، فراتر از میراث برادر شهیدش، هویتی مستقل در تاریخ ایران ساخت. او نماد عقلانیت در ساختار نظامی کشور بود؛ فرماندهی که میدانست قدرت نظامی بدون پشتوانه اجتماعی، بنیانی سست دارد. درکی که ریشه در مطالعات عمیق او از تحولات اجتماعی ایران و منطقه داشت.
سه- نوروز 1404، تصویری از شهید باقری منتشر شد که برای بسیاری غافلگیرکننده بود؛ او عید نوروز را از کنار تخت جمشید به مردم ایران تبریک گفت و این تصویر، به زعم نگارنده در فهم شخصیت و نگاه این فرمانده بسیار تعیینکننده است. در روزهایی که برخی کنشگران و تریبونداران بر طبل واگرایی میکوبیدند، باقری در کنار میراث هخامنشیان ایستاد و با ایرانیان سخن گفت واین اقدام، بازتاب درک عمیق او از تحولات جامعهشناختی ایران بود. باقری این را میدانست که در بزنگاههای تاریخی، آنچه بیش از همه مفاهیم، شعارها و گفتمانها ملت را سرپا نگه میدارد، حس تعلق به سرزمین است؛ جنگ اخیر صحت تحلیل و نگاه دوراندیشانه او را به اثبات رساند.
چهار- شهید باقری استراتژیستی بود که ذهنش در آینده سیر میکرد. کسانیکه طرف مشورت با او بودند، جملگی از نبوغ و خلاقیتش در طراحی راهبردهای دفاعی میگویند. او میدانست که امنیت ملی، معادلهای چندوجهی است که در آن، متغیرهای متعدد دیگری نیز در کنار توان نظامیا همیت دارد. او معادلات امنیت ملی را در بستر واقعیتهای اجتماعی میفهمید و گاهی ذهنهای سادهاندیش که توان فهم این معادلات پیچیده را نداشتند، مواضع او را بر نمیتابیدند. هر چند که البته همانها امروز صاحبعزا شدهاند و در صدد مصادره میراث اویند . اما حقیقت این است که باقری، فراتر از جناحبندیهای سیاسی میاندیشید و دغدغهاش ایران بود.
پنج و پایان- سرلشکر باقرید ر راه دفاع از ملت و تمامیت ارضی ایران رفت؛ همانگونه که برادرش رفته بود. پس از سالها مجاهدت در راه اسلام و ایران، شهادت بهترین سرنوشت ممکن برای او بود. میراث او اما فراتر از شهادت است؛ درسی در باب ضرورت نگاه جامع به امنیت ملی، درکی عمیق از اهمیت انسجام اجتماعی، و شجاعتی در عبور از مرزهای تنگنظری. ایران امروز، بیش از همیشه به چنین نگاهی نیاز دارد.