زبان فارسی، قرنهاست که همراه ما بوده و علاوه بر آن که در تأمین نیاز روزانه گویشوران خود توانمند است، حتی مفاهیم پیچیده علمی و تخصصی غیربومی را هم به خوبی بیان میکند.
اگر شما یکی از کسانی نیستید که مدام بهجای واژه زمان از «تایم» استفاده میکنید و قرار را «دیت» میگویید و عالی را «پرفکت» و قهوه را «کافی»، حتما از اطرافیانتان بهطور مکرر این واژههای انگلیسی را میشنوید.
به گزارش اطلاعات آنلاین، شوربختانه این آشفتگی زبانی، تنها محدود به نسل جدید نمیشود که بیشتر آنها دوزبانه و دیجیتال هستند بلکه اقشار و گروههای گوناگون و حتی برخی از اهالی ادبیات و کتابت را نیز به خود مبتلا کرده است.
شاید خیلیها فکر کنند این موضوع چندان اهمیتی ندارد اما واقعیت این است که استفاده بیرویه از این واژهها میتواند به زبان فارسی آسیب بزند و بخشی از هویت و فرهنگ ما را کمرنگ کند.
فارسی، زبان مادری ما و همچون یک گنجینه پر از واژههای زیبا و معنیدار است. این زبان قرنهاست که همراه ما بوده و علاوه بر آن که در تأمین نیاز روزانه گویشوران خود توانمند است، حتی مفاهیم پیچیده علمی و تخصصی غیربومی را هم به خوبی بیان میکند.
البته قرار نیست که انگلیسی را کاملا کنار بگذاریم یا در برابر آن مقاومت کنیم. زبانها همیشه با هم در ارتباط هستند و ما هم به خاطر پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی، نیاز داریم که بعضی کلمات جدید را یاد بگیریم و بهکار ببریم اما مهم این است که این کلمات را بدون فکر و دلیل وارد زبان فارسی نکنیم.
حامد حسینخانی، دکترای زبان و ادبیات فارسی و عضو هیأت علمی دانشگاه باهنر کرمان با هشدار نسبت به آسیبهایی که استفاده افراطی از واژههای بیگانه به زبان فارسی وارد میکند میگوید: تمامی زبانهای زنده دنیا به طور طبیعی با هم تعامل دارند، یعنی مواد زبانی با یکدیگر ردوبدل میشوند، از جمله واژهها و معانی. ضمن این که بهندرت، قواعد و دستور زبانها نیز از هم تأثیر میپذیرد. بنابراین بدهبستان واژه، امری معمول است.
عوامل متعددی مانند روابط تجاری دو ملت و فرهنگ و کشور یا روابط سیاسی و مهاجرتها و جنگها به این تبادل زبانها شدت و ضعف میبخشد و این نشانه زنده و پویا و منعطف بودن زبان به حساب میآید اما نکته مهم آن است که این بدهبستان باید در حد تعادل صورت بگیرد، زیرا چنانچه گویشوران بهطور افراطی از واژههای بیگانه استفاده کنند به زبان آسیب وارد میشود.
در هر زبان، دو گروه واژه داریم، واژههای اصیل و واژههای دخیل یا همان وامواژهها. از وامواژهها تنها در مواردی که ضرورت دارد باید استفاده کنیم. مثلا نام بسیاری از تکنولوژیها و اختراعات و اکتشافات با خودشان از جهان غرب وارد زبان ما شده و میشوند و طبیعی است که این نامها جا میافتد و کاربرد آن چندان هم اشکالی ندارد. البته برای برخی از آنها، واژههای معادل خوبی ساخته شده و جا افتاده است ولی برخی دیگر جا نمیافتند و گویشوران در طول زمان بهطور ناخودآگاه تصمیم میگیرند که کدام معادل را بپذیرند و کدام را نپذیرند.
آنچه که مهم است تعادل در کاربرد واژههای بیگانه است. مثلا در دورههایی، به کار بردن واژههای سخت و سنگین عربی، نشانه باسوادی و فضل بود و در دورهای که تب روشنفکری و آشنایی با جهان غرب بالا بود، به کار بردن واژههای پرشمار انگلیسی و غربی نشانه باسوادی به حساب میآمد.
او با تأکید بر این که استفاده افراطی از واژههای بیگانه به زبان فارسی آسیب میزند ادامه میدهد: واژهها مثل مهاجرانی هستند که میآیند و شهروند زبان ما میشوند و اشکالی هم ندارد، چرا که نشانه زنده بودن زبان است اما در مواردی که ضرورت ندارد وقتی به صورت افراطی از واژههای بیگانه استفاده میکنیم به مرور زمان و در میانمدت و درازمدت باعث آسیب زدن به زبان میشویم.
آیا کاربرد واژههای بیگانه در زبان فارسی نشانه ضعف این زبان است؟ حسینخانی در پاسخ به این پرسش تصریح میکند: خیر. اگر کاربردها افراطی باشد نشانه ضعف گویشوران زبان است.
فارسی، زبان بسیار قدرتمند و پرظرفیتی است و از لحاظ قابلیتهای واژگانی، معنایی و حتی هنری و آوایی و موسیقیایی و نحوی، زبان بسیار کاملی است. نه این که چون فارسی زبان و ایرانی هستیم این را میگوییم، بلکه این ویژگیهای زبان فارسی به استناد شاهکارهای ادبی قابلتأیید است. اگر زبان فارسی، کامل و قدرتمند و پرظرفیت نبود هرگز شاهکارهایی مثل شاهنامه فردوسی و غزلهای حافظ و سعدی و آثار بزرگان ادبیات شکل نمیگرفت. بنابراین، یکی از نشانههای باشکوه و توانمند بودن زبان ما وجود شاهکارهای متعدد ادبی است.
عضو هیأت علمی دانشگاه باهنر کرمان در پاسخ به این پرسش که آیا تجربههای مشابهی برای دیگر زبانهای دنیا نیز وجود دارد که از واژههای فارسی استفاده کنند اظهار میکند: همانطور که عرض کردم زبانهای بزرگ و زنده با هم تبادل دارند.
مثلا بسیاری از واژههای فارسی به زبان عربی رفته و حتی برخی از این واژهها با ریخت عربیشده در قرآن هم آمده است؛ مثلا واژه «پردیس» یا «پارادیس» در عربی معرب و به «فردوس» تبدیل شده که در قرآن بهعنوان بهشت آمده است. یا در دورههایی که تعاملات سیاسی با فرانسه داشتیم بسیاری از واژههای ما به زبان فرانسه رفته؛ مثل «پایجامه» به معنای شلوار به زبان فرانسه رفته و به «پیژامه» تبدیل شده و با این ریخت جدید به زبان فارسی برگشته است، یا واژه «جامهدان» به معنای جای لباس از فارسی به زبان روسی رفته و «چمدان» شده و به زبان ما برگشته است.
این شاعر کرمانی با تأکید بر آن که همه ما گویشوران زبان فارسی باید سعی کنیم در سلامت و صلابت زبان دقیق باشیم و زبان را هم در نحو و هم در کاربرد واژگان درست بهکار گیریم، میگوید: باید در نوشتهها و گفتهها بهخصوص در رسانهها و شبکههای اجتماعی از واژگان و کلمات زبان فارسی که مفهوم را بهطور دقیق میرساند استفاده کنیم ولی اگر سخن، درباره ابزار یا تکنولوژی خاص یا مفهومی علمی و تخصصی است که هنوز معادل دقیقی در فارسی ندارد میتوانیم از همان واژه اصلی آن استفاده کنیم.
این که برای زینت و فضلفروشی و با این انگیزه که بخواهیم خود را آشنا با دیگر زبانها نشان دهیم از واژههای بیگانه استفاده افراطی کنیم نادرست است. مثلا واژه «پایه» در زبان فارسی بسیار زیباست و ضرورتی ندارد بگوییم «بِیس». در بسیاری موارد، معادلهای رسا و خوبی در زبان فارسی داریم که کاربرد آن در اولویت است.
حامد حسینیپناه کرمانی، داستاننویس و روزنامهنگار میگوید: به گفته بسیاری از اهل فن، زبان یک ملت، کلید شناخت فرهنگ آن ملت است و شناخت فرهنگ، راهی به سوی هویتیابی ملی خواهد بود. بخش عمده فرهنگ از طریق زبان منتقل میشود.
زبان فارسی همیشه همچون حلقهای نامرئی، هویت ملی و فرهنگی ایرانیان را حفظ و فرهنگ بومی و ملی ما را به دیگر اقوام و ملل معرفی کرده است.
او میافزاید: یکی از مهمترین ویژگیهای یک زبان زنده و پویا، تعامل با دیگر زبانهاست و زبانی میتواند پویا باشد که مدام در حال تغییر، تکامل و انطباق با نیازهای کاربران آن زبان باشد.
طی سالیان گذشته، کلمات زیادی از دیگر فرهنگها وارد زبان عامه به خصوص نسل جوان ما شده است؛ کلماتی همچون دیت (date)، اند (end)، تایم (time)، فورس (force) و ....
دو رویکرد میتوان به این موضوع داشت، رویکرد اول این که این پدیده را به شکل تهدید ببینیم و رویکرد دوم این که آن را فرصتی جدید برای پویا نگه داشتن زبان فارسی بدانیم.
در رویکرد اول باید با آسیبشناسی توسط استادان و اهل فن، زبانشناسان، روانشناسان و جامعهشناسان، به دلایل فزونی گرفتن این کلمات و رواج استفاده از آنها بهویژه در نسل جدید بپردازیم.
در رویکرد دوم میتوانیم از این فرصت برای ارتباط گرفتن بیشتر و بهتر با نسل جدید در داخل بهره بگیریم و در کنار آن با «از خود کردن» کلمات، عبارات و واژههای جدید، فرصتی برای پویا نگه داشتن زبان در ارتباط با دیگر زبانها و فرهنگها به وجود بیاوریم.
در هر صورت، چاره کار این نیست که با خلق واژههای نوظهور توسط فرهنگستان که گاهی اسباب طنز برای جامعه میشود بخواهیم میدان جنگ جدیدی بهویژه در حوزه فرهنگ و زبان باز کنیم.