کودکان، برخلاف بزرگسالان، درک کامل و منطقی از مفهوم جنگ ندارند. برای آنها، صدای انفجار فقط یک صدای بلند نیست؛ تکهای از امنیت فرو میریزد. ترس از دست دادن خانواده، خانه، مدرسه و حتی اسباببازیها، باعث میشود ذهن کودک به شدت ملتهب شود.
- اختلال اضطراب فراگیر (GAD)
- افسردگی دوران کودکی
- کابوسهای شبانه و اختلال خواب
- اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)
به همراه داشته باشد.
در این مقاله، به بررسی مؤثرترین و کاربردیترین راهکارها برای کمک به آرامسازی روانی کودکان در شرایط جنگی میپردازیم — راهکارهایی ساده، اما با تأثیر عمیق.
کودک، جهان را از دریچه احساسات و تخیل میبیند، نه منطق و تحلیل. مهمترین کاری که والدین یا مراقبان میتوانند انجام دهند، درک ترسهای کودک بهجای رد کردن یا کوچک شمردن آنها است.
اگر کودک از «هیولا» یا «صدای بمب» صحبت میکند، وارد دنیای خیالیاش شوید. بپرسید:
- "اون هیولا چه شکلی بود؟"
- "میخوای باهاش حرف بزنیم؟"
- بازی یا نقاشی را بهانه کنید تا حرف دلش را بیرون بریزد.
والدین گاهی با نیت خوب میگویند: «نترس، چیزی نیست»، اما این جمله باعث میشود کودک تصور کند احساسش نادرست یا بیارزش است.
توصیه: با گفتن جملاتی مثل «میدونم که ترسیدی» یا «حتی بزرگترها هم گاهی میترسن» به کودک احساس درک شدن بدهید.
سکوت درباره بحران باعث نمیشود کودک چیزی نفهمد؛ برعکس، خیال او اغلب از واقعیت ترسناکتر است. کودک ممکن است در ذهنش تصور کند که «همه قرار است بمیرند» یا «مامانبابا دیگر برنمیگردند».
بسته به سن، اطلاعات را تعدیل کنید. برای کودک زیر ۷ سال نیازی به جزئیات نیست.
از مثالهای آشنا استفاده کنید:
"همونطور که بعضی وقتا با هم بحث میکنیم، بعضی کشورها هم دعواشون میشه."
"پدر و مادرها همیشه برای محافظت از بچهها تلاش میکنن."
ابزار پیشنهادی: کتابهای تصویری درباره بحران، جنگ یا ترسهای کودکانه میتواند ابزاری عالی برای شروع گفتوگو باشد.
جنگ، بسیاری از ساختارهای زندگی روزمره را از بین میبرد. نبود مدرسه، تغییر محل زندگی یا جدایی از خانواده میتواند کودک را دچار سردرگمی کند. اما یک برنامهی ساده و تکرارشونده میتواند مثل طناب نجات باشد.
- برنامه روزانه به کودک حس پیشبینیپذیری و ثبات میدهد.
- کمک میکند ساعت خواب، تغذیه و احساس امنیت بازسازی شود.
- صبحها با پخش موسیقی کودکانه یا دعا شروع شود.
- ظهرها نقاشی، بازی با پازل یا تماشای انیمیشن آرامبخش.
- عصرها گفتوگوهای خانوادگی، قصهگویی، یا مرور عکسهای قدیمی.
- شبها داشتن یک روتین خواب آرام مثل خواندن دعا، لالایی، ماساژ کف پا یا چراغ خواب با نور کم.
تصاویر اجساد، انفجارها و صداهای وحشتناک نهتنها کودکان را مضطرب میکند، بلکه میتواند باعث فلج شدن واکنش روانی آنها شود. کودک ممکن است شروع به سکوت غیرعادی یا پرخاشگری کند.
- تلفن همراه، تلویزیون و رادیو را در حضور کودک محدود کنید.
- اگر میخواهید اخبار را دنبال کنید، در زمان خواب یا دور از حضور او انجام دهید.
- بهجای آن، برنامههای کودکانه با محوریت محبت، دوستی و همکاری پخش کنید.
از کودک بخواهید ترسهایش را نقاشی کند. شاید تصویری از یک تانک بکشد یا یک صحنه تخیلی ترسناک. پس از نقاشی، با آرامش از او درباره آن بپرسید. این گفتوگو مثل پنجرهای به درون ذهن کودک است.
مثلاً از طریق عروسکها، گفتوگو بین «مامان شجاع» و «بچه ترسیده» را اجرا کنید. به کودک اجازه دهید نقش خودش را بازی کند.
تمرینهایی ساده مثل نفس کشیدن عمیق، تصور یک جای زیبا (مثل باغ، دریا، خانه مادربزرگ)، یا استفاده از توپ استرسزا (توپ پلاستیکی نرم) بسیار مفید است.
هیچچیز بهاندازهی آغوش گرم و کلمات محبتآمیز آرامبخش نیست. ارتباط عاطفی قوی سپری در برابر فشارهای روانی بیرون از خانه است.
تماس بدنی مثل بغل کردن، بوسیدن یا نوازش کودک باعث ترشح هورمون آرامش (اکسیتوسین) میشود.
جملاتی مانند:
- «من همیشه کنارت هستم.»
- «ما با هم قویتر هستیم.»
- «تو خیلی شجاعی که با ترست حرف زدی.»
را مرتب تکرار کنید.
کودک باید احساس کند که آیندهای وجود دارد، و روزهای بهتر در راه است.
با کودک درباره برنامههای آینده صحبت کنید:
- «وقتی همهچی خوب شد، میریم باغ مادربزرگ.»
- «بعد از اینکه اوضاع بهتر شد، تولدت رو جشن میگیریم.»
- «تابلو امید» درست کنید: روی یک مقوا نقاشیهای کودکانه، اهداف کوچک یا جملات مثبت بچسبانید.
- تقویم دیواری ساده داشته باشید و روزهایی که میگذرد را با علامت زدن یا نقاشی مشخص کنید. این حس «حرکت زمان» باعث دلگرمی میشود.
۱. کودکم در زمان جنگ زیاد میترسد و گریه میکند، چطور آرامش کنم؟
اولین قدم، در آغوش گرفتن و همدلی با ترس اوست. جملاتی مانند «میدانم ترسیدی، من کنارت هستم» بسیار آرامبخشاند. پس از آن، میتوانید از روشهایی مانند نفس عمیق، قصهگویی یا بازی آرامشبخش استفاده کنید.
۲. آیا باید با کودک درباره جنگ صحبت کنم یا پنهانش کنم؟
بله، باید صحبت کنید؛ اما با زبان کودکانه و متناسب با سن او. سکوت باعث سردرگمی و افزایش ترس میشود. اطلاعات ساده و کنترلشده بهتر از ذهن پر از سوال بیپاسخ کودک است.
۳. چطور بفهمم که کودک دچار استرس شدید شده است؟
نشانهها شامل بیخوابی، کابوس شبانه، گوشهگیری، پرخاشگری، شبادراری، اضطراب جدایی یا وابستگی شدید به والدین است. در صورت ماندگاری این نشانهها، مشورت با روانشناس کودک توصیه میشود.
۴. آیا محدود کردن تماشای اخبار واقعاً مهم است؟
بسیار مهم است. تصاویر و صدای اخبار جنگی میتواند آسیب روانی جدی به کودک وارد کند. کودک توان پردازش خشونت دیداری ندارد و ممکن است دچار وحشت دائمی شود.
۵. اگر کودک سوالهای سختی مثل «آیا ما میمیریم؟» بپرسد، چه بگوییم؟
با آرامش و صداقت پاسخ دهید اما با تاکید بر امنیت:
«همه آدمها گاهی میترسن، ولی ما الان در امانیم و همیشه مراقب هم هستیم. کار آدم بزرگها اینه که از بچهها محافظت کنن.»
۶. چگونه به کودک امید بدهم وقتی خودم نگرانم؟
شما هم انسان هستید. اما باید نقش ثبات خانواده را حفظ کنید. از جملات امیدوارکننده، برنامهریزی برای آینده (مثل جشن، مسافرت یا دیدار اقوام) استفاده کنید. کودکان از احساس والدین الگوبرداری میکنند.
۷. چه بازیهایی برای کاهش استرس کودکان در شرایط جنگی مفید است؟
بازیهای تخیلی (عروسکی، خانهبازی)، نقاشی، لگو، بازی با شن یا گل رس، ساختن کاردستی و بازیهای گروهی ساده مانند پانتومیم یا حدسزدنی بسیار کمککنندهاند.
۸. آیا مراجعه به روانشناس کودک ضروری است؟
اگر علائم استرس یا اضطراب کودک شدید یا طولانیمدت بود (بیش از ۳ هفته)، یا اگر کودک دچار کابوسهای تکراری، شبادراری، ترسهای غیرعادی یا اختلال در غذا و خواب شد، حتماً با روانشناس کودک مشورت کنید.
۹. آیا کودکان کمسن (زیر ۳ سال) هم از جنگ آسیب روانی میبینند؟
بله. حتی اگر مفهوم جنگ را ندانند، صدای انفجار، اضطراب والدین، تغییر محیط زندگی و بینظمی باعث ایجاد ناامنی در آنها میشود. واکنشهایی مانند چسبندگی به مادر، بیخوابی یا گریه زیاد نشانههای آن است.
۱۰. چگونه از کودکان دیگر (مثلاً در مدارس یا کمپها) نیز حمایت کنیم؟
میتوانید از طریق بازیهای گروهی آرام، شعر، نقاشی جمعی، خواندن کتاب داستان و گفتوگوهای محبتآمیز آنها را همراهی کنید. کودکان، حتی در جمع، نیازمند احساس دیدهشدن و شنیدهشدن هستند.
در روزهای جنگ، محافظت از جان مهم است، اما محافظت از روان کودک مهمتر و پیچیدهتر است. کودکانی که بدون حمایت عاطفی در جنگ رشد میکنند، ممکن است دچار گسست روانی، بیاعتمادی اجتماعی و افسردگی مزمن شوند.
با گفتوگو، توجه، محبت، خلاقیت و برنامهریزی ساده، میتوان از روان کودک محافظت کرد؛ حتی در دل آوار و صدای بمب.
گردآوری: بخش روانشناسی کودکان بیتوته