چرا صهیونیستها دست به جنون زدند؟
روزنامه قدس نوشت:
حال که چند روز از تهاجم رژیم منحوس صهیونیستی به خاک کشورمان گذشته، اکنون بهتر میتوان به تبیین پشت پرده و چرایی این ماجراجویی پرداخت. برای درک درست از حمله اخیر، باید این اقدام را در یک بستر کلانتر بررسی کرد، نه فقط به عنوان یک ماجراجویی نظامی، بلکه بخشی از یک پروژه چندلایه برای مهار ایران. در پنج ماه گذشته، از زمان روی کار آمدن دولت ترامپ در آمریکا، هدفگذاری دشمن این بوده که مرحله به مرحله مؤلفههای قدرت ایران را تضعیف و حذف کند. آغاز این برنامه، تمرکز بر برنامه هستهای جمهوری اسلامی بود. مطلوب آنان این بود که ایران داوطلبانه این پروژه را کنار بگذارد.
یعنی با فشار در میز مذاکره، ما را وادار کنند تا برنامه هستهایمان را با دست خودمان تعطیل کنیم. اما جمهوری اسلامی با هوشمندی، اجازه چنین تحمیلی را نداد. مذاکره را پذیرفت اما وارد فاز «تسلیم» نشد. آنچه در چند دور رفتوآمد دیپلماتیک دیده شد، نشان داد طرف مقابل اساساً اهل معامله نبوده، بلکه در پی تحمیل اراده است. وقتی این پروژه به نتیجه نرسید، دشمن نیروی نیابتی خود در منطقه یعنی رژیم صهیونیستی را فعال کرد. حمله اخیر تلآویو دقیقاً با همین محاسبه صورت گرفت؛ ایجاد یک تهدید معتبر تا تهران را وادار کنند از ادامه فعالیتهای هستهای خود منصرف شود.
اشتباه محاسباتی آنها این بود که ایران امروز، ایرانِ سالهای قبل نیست. در مقابل این تهدید موجودیتی، بازنگری در دکترین هستهای ایران به عنوان یک مطالبه جدی طرح میشود. دشمن تصور کرده اگر حملاتی محدود و هدفمند انجام دهد، پاسخ ایران هم کنترلشده خواهد بود. اما این محاسبه باید با ضربهای سهمگین، گسترده و همهجانبه، کاملاً در هم شکسته شود. از سوی دیگر، دشمن به خوبی میداند قدرت نظامی کافی نیست؛ برای همین، تمرکز جدی بر جنگ روانی و ایجاد ناامنی در درون نیز خواهد داشت. هدف آنها هم القای ترس، دلهره، دلسردی و نهایتاً شکاف میان مردم و حاکمیت است.اما برخلاف این تصور، امروز در ایران همصدایی و انسجام ملی کمنظیری شکل گرفته است.
بیانات روشن رئیسجمهور و هماهنگی کامل نهادهای کشور نشان میدهد در برابر این تهاجم، ملت، دولت و نظام در یک صف واحد قرار دارند. هر گونه اخلال در این انسجام باید قاطعانه و بدون مماشات پاسخ داده شود. کسانی که در این شرایط حساس به دنبال ایجاد تردید، ترس یا اختلاف هستند، دانسته یا نادانسته در زمین دشمن بازی میکنند. دشمن از پاسخ سخت ایران هراس دارد. این پاسخ باید طوری باشد که تاریخ، آن را فراموش نکند.
******
ایده توافق به هر قیمت و حمله به ایران
روزنامه خراسان نوشت:
ضربه بامداد جمعه که به صورت غافلگیرانه از سمت اسرائیل بر ایران وارد آمد، برآیند رفتار همیشگی اسرائیل در برابر کشورهای بزرگ تر از خود به لحاظ وسعت است. اصل غافلگیری که جوهره رفتار اسرائیل به ویژه در جنگ شش روزه اعراب بود. این اصل غافلگیری با دادن شوک وسیع باعث اختلال در تصمیمگیری دشمن اسرائیل میشود و ضربات خردکنندهای بر او وارد میکند. البته در قبال حزبا... نیز در چارچوب عملیات پیجرها انجام شد.ضربه بامداد جمعه از همین جنس بود و باعث شد تا در پی عملیات هک پدافند و نیز غافلگیری پهپادی از داخل خاک ایران که پیشتر در حمله اول اکتبر ۲۰۲۴ هم به صورت جزئی آزمایش شد ولی این بار با توجه به حمله به اقامتگاههای برجستهترین نظامیان ایرانی و دانشمندان هستهای به همراه عملیات علیه مواضع پدافندی ایران شببه به ضربه معارضان سوری به جلسه جولای ۲۰۱۲ در ساختمان امنیت ملی سوریه بود که طی آن رئوس امنیتی حزب بعث سوریه ترور شدند.
در مرحله بعد قرار بود تا با ترور رئوس امنیتی در کنار حملات پهپادی به پدافندهای هکشده زمینه را برای باز شدن مسیر حملات هوایی گسترده و تبدیل شدن آسمان ایران به آسمان سوریه فراهم کند و در نهایت با حمله به مرکز غنیسازی فردو برنامهای که در سال ۲۰۰۷ برای نابودسازی تاسیسات هستهای سوریه (عملیات البُستان) را انجام دادند، تکرار کنند. البته در کنار این مسائل فعالکردن گروههای تجزیهطلب هم بخشی از این راهبرد بود که شکست خورد.
در این بین امتیاز ایران خونسردی در راس کادر رهبری بود که بلافاصله تمرکز از بینرفته را با انتصابات جدید از یک سو و نیز ممانعت از افتادن جامعه در سوگ فرماندهان نظامی در شب عید غدیر مانع از شوک شدید به جامعه شد. ایران در کمتر از ۲۴ ساعت با بازیابی نیروی خود موفق شد که عملیات تلافیجویانه و لو در مقیاس پایینتر را پیش ببرد.
این حملات را به صورت راهبردی نتیجه ایده "توافق به هر قیمت" در طول یکسال گذشته باید تعبیر کرد؛ ایدهای که متوجه خطر تضعیف حزبا... لبنان و سقوط نظام اسد در سوریه نبود و میپنداشت که با تصویب پالرمو توافق با غرب را تسریع میبخشد؛ ایدهای که غلط بودن آن در بامداد جمعه مشخص شد.
******
گلایه شریعتمداری از بیتوجهی به موضوع بستن تنگه هرمز
حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان نوشت:
پیش از این در چند یادداشت و گزارش کیهان به استفاده از این اهرم برای مقابله با تحریمها و تهدیدهای آمریکا و اروپا اشاره کرده و آورده بودیم که تنگه هرمز در آبهای ساحلی ایران قرار دارد و براساس قوانین پذیرفته شده بینالمللی، کنترل این تنگه و صدور مجوز عبور و مرور به کشتیها و شناورها از این آبراهه، حق قانونی ایران است و جمهوری اسلامی ایران با استناد به کنوانسیونهای 1958 ژنو و 1982 جامائیکا که موضوع آن «نظام حقوقی آبراههای بینالمللی و حق عبور کشتیهاست» حق دارد و میتواند در صورتی که منافع ملی خود را در مخاطره ببیند، تنگههرمز را به روی تمامی کشتیهای نفتکش و حتی کشتیهای حامل کالای تجاری و تسلیحاتی کشورهای متخاصم و حامیان آنها ببندد و دلیلی ندارد که کشورهای متخاصم از تنگهای که در آبهای سرزمینی کشورمان قرار دارد اجازه عبور داشته باشند.
نکته درخور توجه که انتظار میرفت و میرود از سوی مسئولان اطلاعاتی و امنیتی پیگیری شود این که هرگاه کیهان بر ضرورت استفاده از اهرم یاد شده پرداخته است، بلافاصله با دو حرکت به ظاهر متفاوت و در نهایت همسو روبهرو شده است. از یک سو، رسانهها و برخی از مقامات غربی و صهیونیستی به شدت از طرح موضوع ابراز عصبانیت همراه با نگرانی کردهاند و از سوی دیگر، برخی از جریانات مشکوک سیاسی، زبان و قلم به استهزاء گشوده و کوشیدهاند این اهرم قدرتمند را نادیده بگیرند! آیا بررسی هویت این عده ضرورت ندارد؟!
اشاره به این نکته نیز ضروری است و میتواند در تصمیم نمایندگان محترم مجلس نقش برجستهای داشته باشد و آن، این که در تیرماه ۱۳۹۷ آقای روحانی رئیسجمهور وقت در واکنش به تهدید آمریکا و اروپا مبنی بر جلوگیری از صادرات نفت ایران خطاب به غربیها گفت «کسی که اندکی سیاست بفهمد، نمیگوید جلوی صادرات نفت ایران را میگیریم. تنگههای زیادی داریم؛ تنگه هرمز فقط یکی از آنهاست». بعد از این اظهارنظر آقای روحانی، رهبر معظم انقلاب فرمودند: «سخنان رئیسجمهور در سفر اخیر به اروپا مبنی بر اینکه «اگر نفت ایران صادر نشود، نفت هیچ کشوری در منطقه صادر نخواهد شد» سخنانی مهم و حاکی از سیاست و رویکرد نظام است. وظیفه وزارت امور خارجه پیگیری جدی اینگونه مواضع رئیسجمهور است». و در همان هنگام شهید بزرگوار سپهبد قاسم سلیمانی در نامهای خطاب به آقای روحانی نوشت: «آنچه از فرمایشات حضرتعالی در رسانهها منعکس شد، مبنی بر اینکه اگر نفت جمهوری اسلامی ایران صادر نشود، تضمینی برای صدور نفت کل منطقه نمیباشد و بیانات بسیار ارزشمندی که در موضع جمهوری اسلامی ایران نسبت به رژیم صهیونیستی فرمودید، مایه مباهات و افتخار است... دست شما را برای ایراد این سخنان بموقع، حکیمانه و صحیح میبوسم و برای هر سیاستی که مصلحت نظام اسلامی باشد، در خدمت هستیم».
امید آن که نمایندگان محترم مجلس با بهرهگیری از جایگاه قانونگذاری خود و سوگندی که برای دفاع از حقوق ملت و منافع ملی یاد کردهاند، استفاده از اهرمهای یاد شده را که حق مشروع ایران عزیز است و در حقوق بینالملل نیز به رسمیت شناخته شده است، به قانون تبدیل کنند. اقدامی که مخصوصاً در جریان جنگ اخیر از همیشه ضروریتر به نظر میرسد. کنترل تنگه هرمز از سوی ایران اسلامی و بابالمندب که در اختیار نیروهای پاکباخته اسلامی یمن است، گلوگاه اقتصادی و تامین انرژی رژیم صهیونیستی و دولتهای حامی آن را با فشاری سخت و خفهکننده روبهرو خواهد کرد. این فرصت تعیینکننده و نقشآفرین را نباید از دست داد.
******
خوش رقصی پهلوی برای اسرائیلی ها
روزنامه خراسان نوشت:
مدت ها پیش در سال های اوج جنگ تحمیلی، مسعود رجوی سرکرده گروهک منافقین، در فیلم لو رفته ای که از جلسه اش با سران حزب بعث عراق منتشر شد، رو به مسولان عراقی می گوید: «می خواهید برایتان قسم یاد کنم؟ بین عرب و عجم، هیچ دوست و برادری نزدیک تر از مجاهدین(منافقین) به خودتان پیدا نمی کنید.» این خوش رقصی رجوی دقیقا در اوج سال های جنگی بود که صدام به ایران تحمیل کرده بود، دقیقا در سال هایی که مردم ایران زیر بمباران حزب بعث گوششان به صدای آژیرها و سوت خمپاره ها و موشک ها بود تا پناهگاهی برای در امان ماندن از وحشی گری بعثی ها بیابند. فرقه رجوی با این تحلیل که دشمن دشمن ما دوست ماست، روی هر فرصت طلبی را سفید کرد و قسم خورد که هیچ دوستی بالاتر از گروهک او برای بعث عراق وجود ندارد، و گویی وطن فروشی را ترجمه دوباره کرد؛ تا امروز که دوباره همسر رضا پهلوی، در استوری اینستاگرامی خود، به وضوح از حملات اسرائیل به ایران با هشتگ «اسرائیل بزن» حمایت می کند تا بی وطنی، ترجمه عینی تر و عریان تری به خود بگیرد. باید گفت، منافقین و پهلوی ها اگر چه متنافر از یکدیگر به نظر می رسند، اما در بنیان در بی وطنی به طرز شگفت آوری اشتراک دارند.
رژیم صهیونیستی که تجاوز خود به ایران را با ریختن خون مردم بی دفاع، زنان و کودکان آغاز کرد، قبل از آن نیز در حملات وحشیانه خود به غزه بیش از ۱۸ هزار کودک را شهید کرد، حالا یاسمین پهلوی از رژیمی که نخست وزیرش به دلیل جنایت جنگی تحت تعقیب دیوان بین المللی لاهه است می خواهد که ایران را هدف قرار دهد! تا مردم کشوری را که زیر حملات رژیم اسرائیل شهید ۲ ماهه داده است به آزادی دعوت کند! به راستی که نمی توان هر کس را فارسی صحبت می کند ایرانی دانست.رضا پهلوی که حالا به طور کاملا عریان، پیاده نظام رسانه ای اسرائیل شده، در ویدئویی که به تازگی در صفحه شخصی اش منتشر کرده ابتدا با وارونه کردن واقعیت در تلاش است ننگ آغاز گری جنگ را از چهره اسرائیل بزداید و در مرحله بعدی از حملات رژیم به کشور حمایت می کند و می خواهد که مردم دست از حمایت خود از جمهوری اسلامی بکشند، غافل از این که مردم به خوبی به هوش هستند که کسی که در حال وارد آوردن خسارت مالی و جانی به آن هاست، رژیمی است که پهلوی به دلیل منافع شخصیاش دست دوستی به آن دراز و خود را به پیاده نظام آن تبدیل کرده است.
لورا کونزبرگ، خبرنگار شبکه یک بی بی سی دیروز طی مصاحبه ای با رضا پهلوی به صراحت از او پرسید: آیا واقعا بمباران اسرائیل و کشته شدن غیرنظامیان ایرانی را یک اتفاق مثبت میداند؟ در مقابل پهلوی ناشیانه از پاسخ شانه خالی می کند و می گوید: « هدف حملات اسرائیل نه «آسیب رساندن به غیرنظامیان ایرانی» بلکه «در اصل خنثی کردن تهدیدهای ایران است.» گویی او تصاویر شهدایی را که به طور مستقیم با حمله اسرائیل از دنیا رفته اند نمی بیند! او رایان ۲ ماهه را نمی بیند، او ۲۰ کودکی را که در اولین حمله اسرائیل زیر آوار ماندن نمی بیند!همه این ها به دلیل این است که نمی خواهد چیزی از خوش رقصیاش برای اسرائیلی ها کم شود چرا که تنها راه و شانسی که برای خود دارد همین چنگ زدن به دولت جنایتکار اسرائیل است.
این خاندان در تمام سالهای پس از انقلاب تاکنون نتوانسته نظر مثبت و مساعد «اکثریت جامعه مدنی ایران» را به خود جلب کند و در میان افواه عمومی بهعنوان آلترناتیو جدی وضع موجود مطرح شود. از سوی دیگر این خاندان در نظر دولتمردان غربی نیز چندان محلی از اعراب ندارد. این خاندان به قدری برای بازکسب قدرت در ایران شهوت فزاینده دارد که از ائتلاف و اتحاد با گروههای خواهان تجزیه ایران نظیر اکراد جداییطلب و اسپانسر مالی این گروهها یعنی اسرائیل نیز ابداً ابا ندارد.
******
مذاکره از ابتدا هم یک فریبکاری بود
عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس اظهار داشت: «مذاکرات یک سناریوی فریبکاری از سوی آمریکاییها بود».
ابوالفضل ظهرهوند درباره مذاکرات ایران و آمریکا به سایت رکنا گفت: «ما از قبل هم باور داشتیم آنچه تحت عنوان مذاکرات مطرح میشود، در واقع مسیر واقعی مذاکرات نیست، بلکه یک سناریوی فریبکاری است که سعی داشت دولت و افکار عمومی را منفعل نگه دارد، به مردم در باغ سبز نشان دهند، آدرس غلط بدهند و نظام را از پشتیبانی مردم خالی کنند».
این نماینده مردم تهران با بیان اینکه فهرستی از موضوعات وجود دارد که در رأس آن، ظرفیت غنیسازی ایران قرار دارد، اظهار داشت: «مسائل موشکی، دفاعی و هنجاری نیز در ادامه این فهرست آمده و در نهایت هدف این مذاکرات به فروش باشی و تغییر نظام میرسد. چنین اقداماتی را از اول هم معنای مذاکره نداشت».
ظهرهوند ادامه داد: «طرف مقابل به مردم میگفت یا این مسائل را میپذیرید یا اینکه جنگ در پیش خواهد بود و این سناریو نه تنها تناقضی نداشت بلکه فریبکارانه بود و دیدیم که نتیجه چه شد».
وی همچنین به صحبتهای نتانیاهو و برخی سناتورهای آمریکایی اشاره کرد و گفت: «52 سناتور آمریکایی در حال آماده سازی طرحهایی هستند که ایران را مادام العمر تحریم کنند».
ظهرهوند به اظهارات چاک شومر در این راستا اشاره داشت و افزود: «شومر به عنوان لیدر دموکراتهای از این موضوع دفاع می کند چه برسد به جمهوری خواهان که همیشه موضع گیری صریحی در این باره داشتهاند».
******
باید فراتر از محاسبات اسرائیل پاسخ دهیم
روزنامه فرهیختگان نوشت:
اسرائیل به بهانه نابودی برنامه هستهای ایران جنگ را شروع کرد اما اهدافی که این روزها مورد هدف قرار میدهد، زیرساختهای انرژی و نظامی ایران است. ایران نیز متقابلا در واکنش به حملات اسرائیل، مکانها و زیرساختهای انرژی و موقعیتهای استراتژیک را مورد هدف قرار داده است. اما سوالی که در این میان مطرح است این است که پاسخ ایران در چه سطحی باید باشد که بازدارندگی ایجاد کند؟ احسان کیانی، کارشناس روابط بینالملل در اینباره توضیح میدهد:
* پاسخ ایران به حمله اسرائیل، در موج اول، شبیه به عملیاتهای پیشین وعده صادق بود ولی پاسخی که در موج دوم در حیفا انجام شد و منجر به انفجار تشکیلات گسترده شد و تلفاتی به همراه داشت، اتفاقی است که ممکن است بتواند تا حدودی اسرائیل و آمریکا را در مسیر تشدید تنش بهسمت تعامل وادار کند.
* اما وقتی نتانیاهو حملهای را با این میزان از گستردگی و پیچیدگی طراحی کرده، حتماً پاسخ موشکی ایران را هم در نظر گرفته و آن را در محاسبات خود گنجانده است. در واقع، وقتی عملیاتی را شروع میکند که آغاز آن، ترور چند فرمانده ارشد نظامی و دانشمند هستهای است یعنی تا حدی از هزینه را قبلاً پذیرفتهاند و اسرائیل را برای تحمل بخشی از هزینهها - چه اقتصادی، چه نظامی - آماده کردهاند.
* اینکه پاسخ ایران در ادامه کجا میتواند بازدارنده باشد، به این بستگی دارد که این پاسخ فراتر از انتظار طرف مقابل باشد. طرف مقابل انتظار تخریب دارد، انتظار تلفات دارد، تلفات رخ میدهد. او ممکن است انتظار آوارگی بخشی از ساکنان مناطق اشغالی را هم داشته باشد. اینها مواردی است که قبلاً هم تجربه شده. ساکنان مناطق اشغالی طی یک سال و چند ماهی که از جنگ غزه میگذرد، هم آواره شدهاند، هم مرتب در پناهگاهها بودهاند، هم مقدار اندکی تخریب و تلفات را تجربه کردهاند، در عملیاتهای حماس و حزبالله.
* اما اگر اتفاقی بیفتد که فراتر از انتظار باشد - مثلاً زیرساخت انرژی بسیار مهمی نابود شوند یا یک شخصیت مهم سیاسی یا نظامی از دست برود - آن وقت ممکن است این بتواند محاسبات او را تغییر دهد و در روند تشدید یا کاهش تنش تجدیدنظر کند.
******
خروج از «NPT» بدون فوت وقت
روزنامه جوان نوشت:
در حالی که ایده خروج از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) پس از زمزمههای احتمال بهکارگیری مکانیسم ماشه از سوی اروپا در کشور مطرح میشود، شرایط کنونی و تجاوزات مکرر رژیمصهیونیستی به خاک ایران، چرایی این ایده را تقویت میکند. رژیمصهیونیستی سالهای متمادی تحت سپر حمایتی امریکا و سکوت جانبدارانه آژانس بینالمللی انرژی اتمی، فعالیتهای مخرب و تجاوزات گسترده اتمی خود را به طور آزادانه تداوم بخشیده و ضمن ساخت و ذخیره سلاحهای اتمی، درحملات خود علیه مردم غزه و لبنان از آنها استفاده کرده است.
علاوه بر آن، در سایه همین حمایتها رژیمصهیونیستی که نه عضو NPT است و نه حتی تحت فشار بینالمللی برای عضویت در این معاهده قرار دارد، بیمحابا و بدون هیچ ممانعتی عملیاتی مستمر را علیه تأسیسات هستهای ایران آغاز کرده است. در سوی مقابل، رفتاری سراسر تبعیض در قبال ایران به کار بسته شده است. آژانس بینالمللی انرژی اتمی با وجود آنکه پس از دهها بار بازرسیهای فنی بر نبود هرگونه مدرکی دال بر انحراف به سمت اهداف نظامی، ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای ایران را تأیید کرده، اما در مقاطع حساس جدال هستهای غرب با ایران، گزارشات متناقضی را بر اساس مدارک جعلی اسرائیل ارائه و زمینه برای ایجاد فشار از سوی غرب و مهار غنیسازی را فراهم کرده است.
این در حالی است که ایران همواره برای اثبات حسننیت و صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای خود در پای میز مذاکره با غرب، همزمان با در خواستهای غیرمنطقی آژانس نیز همکاری کرده و تحت شدیدترین نظارتها، بازرسیهای فراتر از چارچوب تعیین شده در NPT را پذیرفته است. در حقیقت، ایران در ازای همکاریهای گسترده و تشدید نظارتهای آژانس، از حقوق اولیه هستهای خود تحت مقررات NPT محروم مانده و امنیت خود را در معرض آسیب قرار داده است، بنابراین معاهدهای که توانایی حمایت از اعضای خود را ندارد و به محلی برای اعمال فشارهای غیرمنطقی و بهانهسازیهای پایانناپذیر تبدیل شده، چه الزاماتی را برای حضور ایران دارد؟
میثم ظهوریان، نماینده مردم مشهد در مجلس از طرح سهفوریتی نمایندگان مجلس برای خروج از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) خبر داد و گفت: «این طرح در سامانه مختص نمایندگان بارگذاری شده است».
وی افزود: «این طرح بعد از تأیید اداره قوانین مجلس به امضای نمایندگان خواهد رسید تا فرایند قانونی را در اینباره طی کند. طبق این طرح، دولت جمهوری اسلامی مکلف است طبق سازوکار پیش بینی شده در ماده ۱۰ معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای تدابیر لازم برای خروج از این معاهده را انجام دهد».
ظهوریان اضافه کرد: «ماده ۱۰ معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) به کشورهای عضو این معاهده حق میدهد که در صورت بروز شرایط فوقالعاده و تهدید منافع حیاتی کشورشان، از معاهده خارج شوند».
******
۴ روز پس از جنگ و ۸ نکته مهم
سایت جهاننیوز نوشت:
چهار روز از جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی با ایران گذشته و درگیری همچنان ادامه دارد. اینکه سرنوشت این جنگ چه خواهد شد اولین سوالی است که همه دنیا دنبال پاسخ آن هستند. شاید پیش بینی سرنوشت این جنگ هنوز سخت باشد اما از وقایع این چهار روز گذشته میتوان حدس زد مسیر در پیش رو چه وقایعی رخ خواهد داد.
یک: با وجود شرایط جنگی و انتظار شوک ناشی از آغاز جنگ اما وضعیت کشور در حالتی کاملاً عادی یپش میرود. کالاهای استراتژیک، مواد غذایی و حاملهای انرژی به اندازه کافی موجود بوده و روند پیشبرد امور بدون مانع است.
دو: در عین حفظ وضعیت عادی، روند پاسخ به حملات رژیم صهیونیستی نیز در جریان بوده و مسئولان دفاعی کشور بدون وقفه اراضی اشغالی را زیر آتش گرفته اند. حملات نیروهای مسلح ایران در هر حمله ارتقاء یافته و هر بار از سلاحها، تاکیتک و اهداف جدیدی استفاده میشود.
سه: عمده اقدامات رژیم صهیونی علیه ایران، از طریق نفوذیها و همکاران داخلی آن درحال انجام است. با این حال دستگاههای امنیتی درحال کشف و فروپاشی شبکه جاسوسی و خرابکاری رژیم صهیوینستی هستند و تا بحال تیم های مختلفی در سراسر کشور شناسایی و دستگیر شدند.
چهار: وضعیت دفاعی ایران برخلاف رژیم صهیونیستی مردمپایه بوده و همکاری و همراهی مردم با نیروهای امنیتی و انتظامی، تاکنون حد زیادی از ضربات دشمن را دفع کرده است. گزارشات مردمی از فعالیتهای مشکوک عناصر خرابکار، عدم تجمع در نقاط آسیب دیده، برگزاری تجمعات ضد صهیونیستی و روحیه بخشی به نیروهای مسلح ایران مصادیقی از دست است.
پنج: انسجام ملی و قرارگیری تمام اقشار مردم در جبهه مقابل متجاوز صهیونیستی، باوجود سلایق مختلف سیاسی، طراحی دشمن را مبنی فروپاشی اجتماعی ایران به بنبست کشاند.
شش: راهبردی که فرماندهان نظامی ما پیش گرفتند، حمله به متجاوز تا سرحد پشیمانی است. به نحوی که مقامات رژیم صهیونیستی نه تنها از اقدام علیه تمامیت ارضی ایران پشیمان شوند، بلکه بعد از این فکر حمله به ایران را از سر بیرون کنند.
هفت: کشور و جریان های سیاسی حاکم باوجود اختلافات سیاسی، اما چشم بر هرگونه اختلافی پوشیدند و منسجم درحال پیگیری امورات کشور و مردم هستند.
هشت: در انتها باید گفت که تاریخ ثابت کرده سرنوشت جنگ را ساکنان واقعی سرزمین هستند که مشخص میکنند. مردم ایران ریشه در این خاک و در این منطقه دارند و قرنهاست که در حال جنگ با متجاوزان هستند. در مقابل ما قوم هفتاد و دو ملت صهیونیست هستند که با خاک فلسطین غریبهاند. برای همین است که در راه فرار به پناهگاهها تلفات میدهند.