خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب_ طاهره طهرانی: علی بهرامیان پژوهشگر تاریخ اسلام، معاون علمی مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی و عضو وابسته فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی است، با او درباره اهمیت کلام امیرالمومنین (ع) و نهج البلاغه از منظر ادبی در دوران خود آن امام و قرون پس از تألیف نهج البلاغه گفت و گو کردیم. او از پیدا شدن کتابی خبر داد که تقریباً همزمان با نهج البلاغه و به دست مردی علوی در اصفهان نگاشته شده است. مشروح این گفت و گو را در ادامه میخوانیم:
*اساساً بلاغت در کلام امیرالمؤمنین چه اهمیتی دارد؟
باید توجه داشت که ایراد خطابه در نهایت بلاغت و شیوایی، رسانهای است که حضرت امیرالمؤمنین (ع) به کار میبرد. در دوران مورد بحث، در فرهنگ عربی، شعر و ادب جایگاه ویژهای داشت. البته بحثهای گستردهای درباره درستی یا نادرستی اشعار جاهلی مطرح شده است، و هرچند دیدگاهها متفاوت است، محققان عرب و خاورشناسان به تحلیل این آثار پرداختهاند. در نهایت، حتی اگر نتوان همه این اشعار را به دوره عرب پیش از اسلام منسوب کرد، تا حدی میتوان صحت برخی از آنها را پذیرفت. این امر نشاندهنده اهمیت ادبیات و شعر در جامعه عربی آن دوران است.
ما میدانیم که امیرالمؤمنین (ع) شعر هم میسرودند و پدر ایشان هم شاعر بودند. در همین نهج البلاغه آمده است که وقتی از ایشان پرسیده شد: به نظر شما برترین شاعر یا شاعرترین شاعر کیست؟ پاسخ دادند: همه آنان (شاعران) در یک میدان اسب نتازاندهاند، اما اگر بخواهم فردی را برگزینم، «المَلِکُ الضَّلِیل» (منظور امرؤالقیس، شاعر بزرگ عرب) را انتخاب میکنم. اما ایشان به جای شعر شیوه بیانی دیگری را برگزیدند و مسیری متفاوت را در پیش گرفتند و سعی کردند از رسانهای دیگر که از عصر جاهلیت هم بود، ولی به اندازه شعر رونق نداشت استفاده کنند: خطابه.
ناتوانی در خطابه برای صاحب مقام نوعی نقص محسوب میشد. حضرت امیرالمؤمنین (ع) کار مهمی در حوزه خطابه انجام دادند؛ به عبارت دقیقتر میتوان گفت که علی بن ابی طالب (ع) احیاگر خطابه در دوره اسلامی است و به راستی که ایشان قهرمان عرصه خطابه بودند *در واقع خطابه رسانه اصلی ایشان بود؟
بله. ببینید، در دوران مورد بحث مفهوم رسانه به شکل امروزی وجود نداشت. در عصر حاضر، سیاستمداران و حکومتها برای ترویج اندیشهها و انتقال پیامهای خود به مردم، از ابزارهای متنوع و گستردهای استفاده میکنند. اما در آن زمان، امکاناتی از این دست اساساً وجود نداشت. نظام کتابت به گستردگی سدههای بعد نبود، و رسانه دیگری هم وجود نداشت. در چنین شرایطی، خطابه بهعنوان یکی از معدود ابزارهای مؤثر ارتباطی مطرح بود، و حضرت امیرالمؤمنین (ع) از این روش به نحو احسن بهره بردند.
*پیش از ایشان خطابه به همین صورت موجود بود و خوانده میشد؟
خطابه به عنوان یک فن بیانی، نه در عصر امیرالمؤمنین علی (ع) پدید آمد و نه مختص به دوره اسلامی بود، بلکه این شیوه در دوران پیش از اسلام نیز رواج داشت و افرادی به عنوان خطیبان برجسته شناخته میشدند. اما آن حضرت وجهه و بُعد خاصی به خطابه بخشیدند.
در مقایسه با خلفای پیش از امام علی میشود گفت که چندان اهل خطابه نبودند و خطابههای اندکی از آنها در دست است. خلیفه سوم (عثمان) که در آغاز خلافت تصریح کرد اهل خطابه نیست. از عبارت او این طور پیداست که گویا خلفای پیش از او مطلبی از پیش تهیه میکردند؛ گرچه کیفیت آن در حال حاضر روشن نیست. در حالی که امیرالمؤمنین (ع) با تسلط کامل بر فن خطابه، به صورت بداهه و در لحظه به ایراد سخن میپرداختند.
*یعنی آنها از پیشنویس استفاده میکردند؟
نه تعبیر پیش نویس که بعید است درست باشد و شاید از قبل مطالبی را حفظ و به هر صورت آماده میکردند. چون خطابه می باید که فصیح و بلیغ میبود. وگرنه چندان مؤثر نبود و بلکه تأثیر سو داشت! بخصوص که گویا القا خطابه کمکم با مقامهای سیاسی پیوند پیدا میکرد. یعنی ناتوانی در خطابه برای صاحب مقام نوعی نقص محسوب میشد. حضرت امیرالمؤمنین (ع) کار مهمی در حوزه خطابه انجام دادند؛ به عبارت دقیقتر میتوان گفت که علی بن ابی طالب (ع) احیاگر خطابه در دوره اسلامی است و به راستی که ایشان قهرمان عرصه خطابه بودند.
ایشان در دو بعد اساسی تحول ایجاد کردند، اولاً از جنبه بلاغی، خطابه را به حد اعلا رساندند. ثانیاً از نظر محتوایی هم خطابههای ایشان نظیر نداشت. خطابه در دوران پیش از اسلام عمدتاً ادبی و در واقع نوعی لفّاظی بود. در حالی که امیرالمؤمنین با غنیترین محتوا به ایراد خطبه میپرداختند. بنابراین میتوان گفت که امیرالمؤمنین (ع) بزرگ مرد عرصه خطابه اسلامی هستند. توجه فرمائید که خود ایشان در این زمینه میفرمایند: إِنَّا لَأُمَرَاءُ الْکَلَامِ وَ فِینَا تَنَشَّبَتْ عُرُوقُهُ وَ عَلَیْنَا تَهَدَّلَتْ غُصُونُهُ.
*این خطبهها چه ویژگیهایی دارد و در زمانه خودش چه تأثیری داشت؟
خطبههای امیرالمؤمنین علی (ع) دارای دو ویژگی ممتاز است، اولاً در اوج بلاغت و فصاحت اند، ثانیاً سرشار از مضامین عمیق اسلامی هستند. علاقهمندان مجذوب سخنان ایشان میشدند و شنوندگان تحت تأثیر بلاغت کمنظیر کلام قرار میگرفتند. در عین حال در حین سخن محتوای ارزشمند خطبهها هم در اذهان نفوذ میکرد. مضامین خطبهها عمدتاً شامل آیات قرآن کریم و اشاره به سیره پیامبر اکرم (ص) است. ایشان خیلی سعی کردند که پیامبر و سیره آن حضرت را به یاد مردم بیاورند. موضوع دیگری که در نهج البلاغه موج میزند موعظه است، تذکر و موعظههای اخلاقی، شرح و بیان قیامت و مرگ و ترغیب به زهد و بیرغبتی به دنیا.
بلاغت و تأثیر کلام اهل بیت طوری بود که طرف مقابل را به هراس میانداخت. اصلاً در کربلا دشمنان از ترس تأثیرگذاری این خطبهها میکوشیدند مجال سخنرانی به ایشان ندهند و سعی میکردند نگذارند ایشان صحبت کند و حرف بزند. سیره و سخنان امام حسین (ع بر حر بن یزید ریاحی تأثیر گذاشت، نمیخواستند بقیه هم مثل حر بشوند این نکته قابل توجه است که کسانی فی المجلس سخنان ایشان را حفظ میکردند. عدهای از بدخواهان میگویند که مگر آن زمان ضبط صوت بوده؟ در حالی که آن دوره اصلاً خطابه رواج داشت و چندین خطابه از اشخاص دیگر حفظ شده است. فقط امیرالمؤمنین نیست که، خطبههای بسیاری از ایشان باقی است. بخش عمدهای از این خطبهها از نظر سندیت مورد تأیید محققان است. این میراث ارزشمند گواهی بر عظمت علمی و بیانی امام علی (ع) است.
*یعنی اینها را مطمئن هستیم که از امیرالمومنین علیه السلام هستند.
ببینید، این خطبهها در چارچوب تاریخنگاری و گردآوری روایت دوره اسلامی حفظ شدهاند، مانند سایر وقایع تاریخی صدر اسلام، سیر انتقال این متون تابع مکانیسمهای رایج آن دوره بوده است. وجود اختلافات بین نسخهها امری طبیعی در متون کهن است، این اختلافات عمدتاً جزئی است و به ساختار کلی متن لطمه نمیزند، وضعیت نسخههای نهجالبلاغه به مراتب منسجمتر از آثار برجای مانده دیگر است.
به هر صورت همان روایتهایی که تاریخ صد سال اول اسلام را نشان میدهد، از حوادث، سخنان و… در همان ساختار خطبههای ایشان هم مانده است. خطبههای ایشان دست به دست میشده و در دسترس بوده. کسانی بودهاند که اینها را حفظ میکردهاند. لزوماً نه به خاطر اینکه ایشان امیرالمومنین بودند، بلکه به خاطر اینکه یک اثر ادبی را حفظ کرده باشند.
*در واقع با کلام ایشان به مثابه یک متن ادبی برخورد میکردند.
کاملاً. از عبدالحمید کاتب - از بزرگان فن نویسندگی در دوره بنیامیه – پرسیدند: شما در کار بلاغت و نویسندگی چطوری به این مقام دست یافتی؟ میگوید با حفظ کلام «اصلع» (مَا الَّذِی مکنک من البلاغة وخرجک فِیهَا قَالَ کَلَام الأصلع یَعْنِی عَلیّ بن أبی طَالب رَضِی الله عَنهُ) چون در دوره بنی امیه بوده است، نمی توانسته درست از امیرالمومنین نام ببرد. این در دوره بنی امیه است و همین نشان میدهد که کلام ایشان در دسترس بوده، حالا یا کتبی یا شفاهی. یعنی کسانی اینها را به عنوان اثری بلاغی و ادبی تلقی میکردند.
*به لحاظ شیوایی و زیبایی کلام با آن برخورد میکردند.
دقیقاً، هرچنداز نظر متنی هم در سطح بسیار بالایی است. البته باید توجه داشت که بخشهایی از نهج البلاغه سلسله اسناد دارند. جملات و نامهها و خطبهها به عنوان کلام امیرالمومنین در طول این ۱۴۰۰ سال پیوسته دست به دست می شده و حتی یکی دو قرن پیش از تولد سید رضی (گردآورنده نهجالبلاغه)، و حتی پیش از به دنیا آمدن پدر و پدربزرگ او اینها جمع آوری شده بوده و در میان علما و محققان حفظ و نقل میشده است. شریف رضی گاهی میگوید اینها را از کدام مأخذ برداشتهام و جالب است که نویسندههای آن مأخذ هم گاهی اصلاً شیعه به مفهوم رایج نیستند. مثل جاحظ که کتابی دارد به نام البیان و التبیین، آنجا جملهای نقل میکند از امیرالمومنین (ع): قیمةُ کُلِّ امرئٍ ما یُحسِنُه (مرد را آن بهاست که بدان نیک داناست) جاحظ میگوید به این عبارت نگاه کنید! که نور تمام اجزای آن را فرا گرفته است! تازه جاحظ خیلی هم ارادتی به امیرالمؤمنین (ع) نشان نمیداد.
*این جاحظ همان کسی است که میگوید: ما در هیچ یک از خاندانهای عرب و ایرانی سراغ نداریم که ده نسل پشت سر هم همگی افرادی باشند عالم، زاهد، شجاع، سخاوتمند، و دارای دیگر سجایای اخلاقی؛ به غیر از خاندان علی بن ابیطالب (ع) و فرزندان او؟
بله، ممکن است. او عمر طولانی داشت و از نظر اعتقادی و از نظر کلامی معتزلی بود. به هر حال شواهد تاریخی برتری اهل بیت را از حیث بلاغت و سخنوری تأیید میکنند، مثلاً در واقعه کربلا امام حسین (ع) به ایراد خطبههای متعدد پرداختند، حضرت زینب (س) در مجلس ابن زیاد چند عبارت بیان فرمودند، که ابن زیاد - که پدرش خطیب هم بود - گفت: این سجاعه است و مانند پدرش علی (ع) سجع می گوید. تازه ایشان گفتند من نمیخواستم سجع بگویم. (فقالت: لعمری لقد قتلت کهلی وقطعت فرعی واجتثثت أصلی فإن کان هذا شفاک فقد اشتفیت، فقال ابن زیاد: هذه سجاعة ولعمری لقد کان أبوک شاعرا وسجاعا، فقالت: یا بن زیاد ما للمرأة والسجاعة / زینب (سلاماللهعلیها) فرمود: به خدا قسم مهتر مرا کشتی، نهال مرا قطع کردی و ریشه مرا در آوردی، اگر این کار مایه شفای توست، همانا شفا یافتهای! پسر زیاد _که تحت تأثیر شیوایی کلام زینب قرار گرفته بود_ گفت: این هم مثل پدرش علی سخنپرداز است؛ به جان خودم پدرت نیز شاعر بود و سخن به سجع میگفت. زینب فرمود: چه وقت سجع گفتن است؟)
یعنی این خاندان به خطابه مشهور بودند، ویژگیهای خاندان علوی اینطور بود، البته بعدها به دلیل شرایط سیاسی، مجال کمتری برای خطابهخوانی بود اما همان چند خطبه محدود باقیمانده هم گواه بلاغت آنها است. این بلاغت و تأثیر کلام اهل بیت طوری بود که طرف مقابل را به هراس میانداخت. اصلاً در کربلا دشمنان از ترس تأثیرگذاری این خطبهها میکوشیدند مجال سخنرانی به ایشان ندهند و سعی میکردند نگذارند ایشان صحبت کند و حرف بزند. سیره و سخنان امام حسین (ع) بر حر بن یزید ریاحی تأثیر گذاشت، نمیخواستند بقیه هم مثل حر بشوند.
*یا آن خطبه تاریخی امام سجاد (ع) در مجلس یزید، به گونهای شد که یزید دید همه به گریه افتادند، از تأثیر آن بر جمعیت ترسید که بر او بشورند؛ و به مؤذن گفت برو اذان بگو و سخنان این جوان را قطع کن!
بله، مخلص کلام این است که خطابه در آن دوران بالاترین و مؤثرترین رسانه بود و اهل بیت (ع) به بهترین شکل ممکن از این رسانه بهره بردند. ضمن اینکه مایهاش را داشتند و ادیب درجه یکی بودند، ما الان درباره مقام عصمت و علم امام سخن نمیگوییم. به عنوان یک پژوهشگر از بیرون میبینیم تسلط کامل آنان بر فنون ادب و بلاغت مشهود است. چنان که خود امیرالمومنین (ع) فرمودند امیر کلام بودند، کلام در دست ایشان همچون خمیر به هر شکل دلخواه درمیآمد، هر مطلبی را به بهترین شیوه ممکن بیان میفرمودند، حتی عبارات معمولی ایشان در حرف زدن عادی هم ادبی بود.
وقتی به خطبهها نگاه میکنیم میبینیم اکثریت قریب به اتفاق مربوط به دوران خلافت است، بخش عمده در دوران اقامت در کوفه ایراد شدهاند و شمار محدودی مربوط به دوران مدینه است. برخی نیز در بصره یا میدانهای نبرد و درگیریها بیان شدهاند.
*برویم سراغ منابع مورد استفاده سید رضی در تدوین نهجالبلاغه است. آیا منابع مورد استناد سید رضی منحصراً منابع شیعی بودهاند؟ آیا این منابع هماکنون در دسترس پژوهشگران قرار دارند؟
سید رضی به منابع گستردهای دسترسی داشته که بسیاری از آنها امروزه در اختیار ما نیست و در طول زمان از بین رفته، کسانی بودند که کتابهای اختصاصی جمع آوری کرده بودند از خطب علی بن ابی طالب (ع). راویان بزرگی که از طریق ابن ندیم و غیره از آثار آنها اطلاع داریم، از جمله این منابع، تألیفات تخصصی در جمعآوری خطبههای امام علی (ع) بوده است.
*معیارهای انتخاب سید رضی از خطبهها و کلمات امیرالمومنین چه بوده؟ آیا او بیشتر به جنبه ادبی و بلاغی کلام امیرالمؤمنین (ع) توجه داشتهاست؟
با توجه به عنوان کتاب (نهجالبلاغه) و شخصیت ادبی سید رضی که خود از شعرای برجسته بوده، او عمدتاً به جنبههای بلاغی و ادبی کلام توجه داشته و به همین دلیل در بسیاری موارد تنها بخشهای برجسته خطبهها را نقل کردهاست و آنها را کامل نیاورده، نمونههایی را آورده. هرچند او احتمالاً تصور نمیکرد که برخی از منابع و مأخذ در آینده از بین برود. سید رضی در تدوین نهجالبلاغه با این تصور اقدام کرد که منابع مورد استفادهاش همواره در دسترس خواهند بود.
*او در واقع گلچین خودش را انتخاب کرده است.
سیدرضی با انتخاب گزیدهای از کلام امیرالمؤمنین علی (ع) میگوید من دیدم کلام ایشان بر سه مدار خطابهها، نامهها و کلمات و عبارات است، هدف اصلی خود را ایجاد مجموعهای ادبی و بلاغی قرار داد، چنان که از عنوان کتاب (نهجالبلاغه) هم همین برمیآید.
با این حال، این رویکرد به معنای عدم توجه به اهداف دیگر نبوده است. او اهداف دیگری هم داشته، مثل اینکه کلام ایشان در زمینههای مختلف در دسترس باشد و نظرات ایشان را نشان بدهد.
*میشود موفقیت یا تأثیرگذاری این انتخاب را با چیزی سنجید؟
موفقیت این اثر به حدی بود که در فاصله کوتاهی پس از تألیف به سرعت در جهان اسلام منتشر شد، نسخهبرداری از آن آغاز گردید، در حال حاضر نسخههای خیلی کهنی از آن در دسترس است. من خودم وقتی در منطقه آسیای مرکزی و تاجیکستان که به فهرستنویسی نسخ خطی اشتغال داشتم، کاتبی سنی مذهب به نام «حسین بلغاری» در قرن سیزدهم هجری، در منطقه بخارا - که در آن زمان محیطی کاملاً سنینشین بود - در آخر یکی از دستنویس های خود اشاره کرده بود که پس از بیست سال که در جست و جوی نهجالبلاغه بودم، سرانجام موفق شدم به نسخهای دست یابم که بخشی از خطبههای امیرالمؤمنین علی (ع) در آن بود و اینها را دارم برای خودم مینویسم.
شروح زیادی هم بر این کتاب نوشته شده، از جمله شرح ابن ابی الحدید تنها بیست جلد است که منتشر شده است. جالبتر از آن کشف اخیر است که به کوشش آقای موسوی بروجردی به صورت بسیار نفیس منتشر شد، تقریباً معاصر سید رضی فرد علوی دیگری به نام اشرف جعفری زینبی در اصفهان که به تسنن مشهور بود چیزی شبیه نهج البلاغه ترتیب داده است؛ با عنوان «کلمات سید العرب». به عنوان مکمل نهجالبلاغه قابل بررسی است.
*یعنی همزمان با سید رضی؟
بله، تقریباً. به احتمال بسیار از کار هم خبر نداشتهاند.
*اسمش چیست؟
«کلمات سیدالعرب ابی الحسن علی بن ابی طالب» به قلم سید شریف ابوالحسن محمد بن طاهر جعفری زینبی اصفهانی (معروف به اشرف جعفری) در قرن پنجم هجری تدوین شده است. از نظر تاریخی این مؤلف معاصر سید رضی بوده است، اثر در همان دوره (قرن پنجم) در اصفهان تألیف شده.
*تاکنون اطلاعاتی از این کتاب و این مؤلف در دست نبود؟
تنها نسخه شناخته شده آن در ترکیه نگهداری میشده، تا سال گذشته هیچ چاپی از این اثر وجود نداشت.
*نویسندهاش که بود؟
سید شریف ابوالحسن محمد بن طاهر جعفری زینبی اصفهانی معروف به اشرف جعفری؛ او از خاندان علوی و از خانواده جعفر بن ابیطالب بوده و مقام وزارت داشته است.
* بنابراین «عموزاده» امیرالمؤمنین محسوب میشود.
بله، البته قیدی که سید رضی داشته را نداشته است. این کتاب به عنوان مکمل نهجالبلاغه قابل بررسی است، مؤلف در مقدمه تصریح کرده که صرفاً به جمعآوری اکتفا کرده است. در قرن پنجم هجری (همزمان با سید رضی) و در محیطی سنیمذهب (اصفهان آن دوره) نوشته شده. انگیزه تألیفش آنطور که خودش میگوید نوعی پاسخ به وضع آن زمان اصفهان و توجه به مناقب و جایگاه واقعی امیرالمؤمنین (ع) و ثبت سخنان و فضائل آن حضرت است.