برخلاف تصور برخی منتقدان، مساله در اینجا «منابع محدود» نیست؛ بلکه «نحوه توزیع منابع» است. بانکها در یک دهه گذشته تمرکز خود را بر توسعه شعب فیزیکی و فرآیندهای پرهزینه گذاشتند. در حالی که پلتفرمهای لندتک با ساختار چابکتر و مدلهای مبتنی بر داده، خدمات خود را در سراسر کشور گسترش دادند. آنهم نه صرفا در کلانشهرها، بلکه در مناطق کمتر توسعهیافته و محروم نیز خدمات لندتکها در دسترس متقاضیان است.
در این میان، طراحی برخی محصولات بانکی که عملا با هدف افزایش نرخ موثر بهره انجام شده(از جمله مسدودسازی سپرده تا پایان دوره)، نه تنها به پیچیدهتر شدن فرآیندهای تسهیلات منجر شده بلکه گاهی باعث کاهش شفافیت برای مشتریان نیز بوده است. در مقابل، تسهیلاتیاری بر مبنای شفافیت، دسترسی سریع و کاهش موانع سنتی که البته با چالشهایی که خود نیازمند تنظیمگری دقیق و مستمر بوده، طراحی شده است.
خوشبختانه طی دو سال گذشته، با تعامل میان صنف فینتک(بهویژه از طریق اقدامات کمیسیون فینتک نصر تهران و انجمن فینتک ایران) و بانک مرکزی، گامهای مهمی در جهت مقرراتگذاری اصولمحور برداشته شده است و امروزه در بسیاری از نقاط، این دو بازیگر در کنار هم، مشغول خلق ارزش هستند نه حذف یکدیگر.
تجربه همکاری برخی بانکهای پیشرو با پلتفرمهای لندتک، نشان داده که میتوان از رویکرد تقابل بیثمر عبور کرده و با درک متقابل، به همافزایی رسید. در این میان برخی بانکهایی که بهجای پافشاری بر مدلهای سنتی، تصمیم گرفتند با رویکرد مشارکتی وارد عمل شوند، نهتنها از مزایای نوآوری در جذب و حفظ مشتری بهرهمند شدهاند، بلکه توانستند نقش فعالی در ارتقای شمول مالی نیز ایفا کنند.
این الگوی همکاری، یادآور تجربه کشورهای موفقی است که در آنها رگولاتور، بانک و فینتک در تعامل سازنده و مستمر، نظام مالی پویاتری را شکل دادهاند. بانک و لندتک، اگرچه ماموریتهایی متفاوت دارند، اما میتوانند دو بال یک هدف مشترک باشند: افزایش دسترسی، اعتماد و بهرهوری در نظام تامین مالی کشور. امروز زمان آن است که بهجای بازتکرار ملاحظات یک دهه قبل، بر واقعیتهای امروز تمرکز کنیم؛ واقعیتهایی که از مسیر تعامل، تجربه و مقرراتگذاری همافزا شکل گرفتهاند و مسیر آینده را نیز روشنتر خواهند کرد.
* رئیس کمیسیون لندتک انجمن فینتک ایران