سال ۲۰۲۴ میلادی یکی از پرحادثهترین سالها در تاریخ سیاسی معاصر جهان بود. در این سال، رکوردی بیسابقه در برگزاری انتخابات در کشورهای مختلف به ثبت رسید.
به گزارش روزیاتو، بیش از دو میلیارد نفر در ۴۰ کشور جهان پای صندوقهای رأی رفتند تا درباره سرنوشت سیاسی خود تصمیمگیری کنند. این حجم از مشارکت مردمی نشاندهنده سطح بالای حساسیت جهانی نسبت به تحولات قدرت و نظامهای حکومتی است.
اما با این تغییرات گسترده، تعادل قدرت جهانی به چه سمتی حرکت کرده است؟ کدام نوع حکومت بیشترین سهم را در جمعیت جهانی دارد و آیا میتوانیم از روی این دادهها تصویری از آینده سیاسی جهان ترسیم کنیم؟ این گزارش به تحلیل دادههایی میپردازد که از شاخص «پارلمان جهانی» (Global Parliament Index) استخراج شدهاند و وضعیت حکومتها را با در نظر گرفتن سهم آنها از جمعیت جهانی بررسی میکند.
شرکت Arden Strategies با طراحی شاخص پارلمان جهانی، یک سناریوی فرضی را در نظر گرفته است. در این مدل، یک پارلمان جهانی با هزار کرسی تعریف شده که هر کرسی نماینده حدود ۸ میلیون نفر از جمعیت کره زمین است.
در این مدل، با بررسی دقیق مواضع سیاسی، سوابق اجرایی، برنامههای انتخاباتی و گرایشهای حزبی دولتها، کرسیها به طیفهای مختلف سیاسی اختصاص یافتهاند. در مواردی که یک دولت دارای ساختار پیچیده یا چندگانه بوده، از نظر کارشناسی تیم تحلیلگر استفاده شده تا مناسبترین جایگاه برای آن مشخص شود.
بر اساس دادههای بهروزشده برای سال ۲۰۲۵، ترکیب حکومتها در جهان به شکل زیر است:
نوع حکومت | تعداد کرسی | درصد از کل کرسیها |
---|---|---|
چپگرا | ۱۰۶ | ۱۱٪ |
میانهچپ | ۸۸ | ۹٪ |
میانهرو | ۶۲ | ۶٪ |
میانهراست | ۳۰۷ | ۳۱٪ |
راستگرا | ۵۷ | ۶٪ |
اقتدارگرا* | ۶۳ | ۶٪ |
خودکامه یا سلطنتی قدرتمند | ۳۱۷ | ۳۲٪ |
جمع کل | ۱۰۰۰ | ۱۰۰٪ |
* گروه اقتدارگرا شامل حکومتهای چپ پوپولیست یا اقتدارگرا، میانهگرای اقتدارگرا و راست پوپولیست یا اقتدارگرا میشود.
بررسی دادهها نشان میدهد که حکومتهای خودکامه یا سلطنتی قدرتمند، بیشترین سهم را از جمعیت جهانی در اختیار دارند. کشورهای بزرگی مانند چین، روسیه، ایران و مصر همگی در این دسته قرار میگیرند.
این حکومتها بهواسطه ساختار تمرکزگرای خود، کنترل زیادی بر منابع، سیاستهای خارجی و داخلی، و روندهای رسانهای دارند. افزایش قدرت این کشورها میتواند تأثیرات ژئوپولیتیکی چشمگیری بر توازن قدرت جهانی داشته باشد.
در سال ۲۰۲۵، تغییرات مهمی در گرایشهای سیاسی برخی کشورها رخ داد. یکی از نمونههای بارز این تغییر، آمریکا بود که با پیروزی دونالد ترامپ از وضعیت میانهچپ به میانهراست تغییر گرایش داد. ترامپ در صد روز نخست ریاستجمهوری خود، رکورد صدور دستورات اجرایی را شکست و روند سیاستگذاری را بهطور جدی تحتتأثیر قرار داد.
در نقطه مقابل، کشورهایی مانند بریتانیا و فرانسه که از متحدان سنتی آمریکا به شمار میآیند، در سال ۲۰۲۵ به سمت طیف چپ سیاسی متمایل شدند. این چرخش نشاندهنده تمایل فزاینده برخی جوامع به سیاستهای اجتماعیمحور، عدالت اقتصادی و تقویت خدمات عمومی است.
با رشد سریع حکومتهای غیرمیانهرو، جهان در آستانه یک نقطه عطف ژئوپولیتیکی قرار گرفته است. اگرچه میانهراست همچنان بیشترین سهم را در ساختار پارلمان جهانی دارد، اما افزایش سهم حکومتهای اقتدارگرا و سلطنتی نشان میدهد که تعادل جهانی به سمت تمرکزگرایی و محدود شدن دموکراسی در حال حرکت است.
در چنین فضایی، دسترسی به دادههای دقیق و تحلیلهای بهموقع، نقشی کلیدی در آمادگی کشورها، نهادها و مردم برای مواجهه با چالشهای پیشرو ایفا میکند.
دنیای امروز، با پیچیدگی و سرعت تحولاتش، بیش از هر زمان دیگری نیازمند اطلاعات راهبردی و تصمیمگیریهای آگاهانه است. دادههای امروز، میتوانند زیربنای تابآوری فردای ما باشند.