کشوری با اقتصاد بزرگ و توسعه یافته، بازنشستگان با حقوقی نزدیک به ۲ هزار دلار، همچنان از عقب ماندن درآمد از هزینهها گلایه دارند. این واقعیت، تنها مختص جهان غرب نیست. در سراسر جهان و از جمله در ایران، چالش «کفایت مستمری» به دغدغهای فراگیر بدل شده است.
به گزارش تابناک به نقل از برنا، اگرچه بسیاری تصور میکنند کشورهای مرفه، مانند ایالات متحده نظامهای بازنشستگی باثبات و سخاوتمندی دارند، اما دادههای رسمی نشان میدهند: حتی در این کشورها نیز بازنشستگان با فشار معیشتی جدی روبهرو هستند.
براساس آمار منتشرشده در آوریل ۲۰۲۵ (۱۲ فروردین تا ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴) توسط اداره تامین اجتماعی آمریکا، بیش از ۵۲ میلیون نفر بازنشسته آمریکایی، ماهانه به طور متوسط ۱۹۹۹.۹۷ دلار مستمری دریافت میکردند.
این عدد در ماه مه ۲۰۲۵ (۱۱ اردیبهشت تا ۱۰ خرداد ۱۴۰۴) طبق برآوردها، برای نخستین بار از مرز ۲ هزار دلار عبور میکند، اما همین رقم نیز کافی نیست؛ چراکه براساس گزارش سازمان TSCL (اتحادیه غیرحزبی سالمندان)، قدرت خرید «دلارِ بازنشستگی» در آمریکا طی دو دهه گذشته، حدود ۳۶ درصد کاهش یافته و در بازه ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۴ به تنهایی ۲۰ درصد افت داشته است.
مساله ساختاری کفایت مستمری در جهان
گزارش اتحادیه اروپا در سال ۲۰۲۴ با عنوان «گزارش کفایت مستمری» نشان میدهد که در بسیاری از کشورهای اروپایی، نسبت میان مستمری ماهانه و متوسط درآمد، روندی کاهشی دارد.
در آلمان، ایتالیا، لهستان و حتی کشورهای اسکاندیناوی نیز، بسیاری از بازنشستگان وابسته به کمکهای جانبی دولت یا خانواده هستند.
افزایش امید به زندگی، کاهش نرخزاد و ولد، و رشد اشتغال غیررسمی در جهان، موجب شده نظامهای بازنشستگی سنتی، دیگر کفایت لازم برای تامین معیشت سالمندان را نداشته باشند.
حتی نهادهایی مانند OECD (سازمان توسعه و همکاری اقتصادی) هشدار دادهاند که اگر اصلاحات اساسی انجام نشود، صندوقهای بازنشستگی در کشورهای عضو با کسری منابع مزمن مواجه خواهند شد.
مسئله کفایت و بحران صندوقها
در ایران نیز چالش کفایت مستمری موضوعی پررنگ است. میانگین مستمری ۱۴۰۴ بازنشستگان حدود ۱۲ تا ۱۵ میلیون تومان است، در حالی که هزینه معیشت در پایان سال ۱۴۰۳ و طبق آمار رسمی بیش از ۲۳ میلیون تومان است.
افزون بر آن، کشور با بحران ساختاری صندوقهای بازنشستگی روبروست. در حال حاضر، ۱۸ صندوق فعال در ایران وجود دارد که مهمترین آنها صندوق تامین اجتماعی و صندوق بازنشستگی کشوری هستند.
نسبت بیمهپرداز به بازنشسته در این صندوقها، کاهش چشمگیر یافته است؛ به گونهای که در برخی از آنها، به ازای هر بازنشسته تنها کمتر از ۱ نفر بیمه پرداز وجود دارد.
بخش عمدهای از این صندوقها به منابع دولتی وابسته شدهاند. در لایحه بودجه سال ۱۴۰۳، بیش از ۳۰۰ هزار میلیارد تومان برای کمک به این صندوقها در نظر گرفته شده که نشان دهنده فشار فزاینده بر منابع عمومی است.
در بودجه ۱۴۰۴ میزان کمک به صندوقها و حمایت از پرداخت مطالبات آنها از سوی دولت به ۷۷۷ هزار میلیارد تومان رسید. بر این اساس، رشد بیش از ۱۳۳ درصدی پیرامون منابع مورد نیاز صندوقها در ۱ سال اخیر ایجاد شده است.
بهترین نظامهای بازنشستگی
با وجود مشکلات نظامهای بازنشستگی مستقر در ایران و سایر کشورها که اصل کفایت مستمری در آنها نقض شده است، نظامهای بازنشستگی در جهان از تنوع بالایی برخوردارند؛ برخی کشورها مدلهای چندلایه، ترکیبی از پسانداز فردی، بیمههای شغلی و حمایت دولت را به کار گرفتهاند.
بر اساس شاخص جهانی بازنشستگی مرسر در سال ۲۰۲۴، کشورهای هلند، دانمارک و ایسلند بهترین نظامهای بازنشستگی را دارند.
در دانمارک، بازنشستگان از مزایای پایهای معادل ۱۵۰۰ دلار در ماه برخوردارند که از طریق مالیاتهای عمومی تامین میشود. در سوئیس، مستمری پایهای، بین ۱۱۷۵ تا ۲۳۵۰ فرانک (معادل ۱۳۰۰ تا ۲۶۰۰ دلار) در ماه است.
هلند با کسب امتیاز ۸۵ در شاخص مرسر، از نظر ساختار، عدالت توزیعی و شفافیت، برترین نظام بازنشستگی جهان را دارد. این کشور از یک نظام سه لایهای بهره میبرد.
در این نظام، «مزایای پایهای سراسری» (AOW) به صورت مساوی و از محل مالیات برای همه افراد بالای ۶۶ سال پرداخت میشود.
در لایه دوم، حقوق بازنشستگی شغلی اجباری، توسط کارفرما و کارگر تامین مالی میشود. در لایه سوم، پساندازهای داوطلبانه فردی برای ارتقای سطح رفاه بازنشسته در نظر گرفته میشوند.
این سه لایه، در کنار یکدیگر، تور ایمنی اجتماعی را برای افراد در دوران اشتغال آنها و بازنشستگی، شخصیسازی میکنند؛ بدون اینکه منابع عمومی تحت فشار قرار گیرند.
کفایت تضمین نشده در جهان
با وجود این رتبه بندیهای بالا، گزارشهای بینالمللی از جمله مطالعات OECD و بانک جهانی نشان میدهند که حتی در کشورهای توسعه یافته نیز مسئله کفایت مستمری یک چالش باقی مانده است.
روندهای جمعیتی، مانند افزایش امید به زندگی، کاهش نرخ زاد و ولد و نوسانات بازارهای مالی، نظامهای بازنشستگی را تحت فشار قرار دادهاند. به طور خاص در اروپا، نسبت بازنشستگان به شاغلان در حال افزایش است که به پایداری مالی این سیستمها لطمه میزند.
به همین دلیل، حتی در کشورهایی، چون هلند یا دانمارک نیز افزایش سن بازنشستگی، افزایش سهم مشارکت فردی، و بازنگری در روشهای محاسبه مستمری در دستور کار دولتها قرار دارد.
بنابراین، مسئله کفایت مستمری، تنها یک دغدغه مختص کشورهای در حال توسعه نیست؛ بلکه دغدغهای جهانی است که اقتضا میکند نظامهای بازنشستگی بازطراحی و با واقعیتهای جدید اقتصادی و جمعیتی هماهنگ شوند.