به گزارش اقتصادنیوز، واشنگتن پست با انتشار یادداشتی مدعی شد، دونالد ترامپ رئیسجمهور که در جریان کمپین انتخاباتی ۲۰۲۴ بارها وعده پایان دادن به «جنگهای بیپایان» خاورمیانه را داده بود، روز سهشنبه در عربستان گامی شگفتانگیز در این مسیر برداشت: او اعلام کرد احتمال دارد به تنش ۴۶ ساله و اعلامنشده آمریکا با ایران پایان دهد. ترامپ در سخنرانیاش درباره ایران مدعی شد: «آمریکا دشمنان دائمی ندارد.» این جمله ساده، پیامدهای مهمی در منطقه خواهد داشت، بهویژه در اسرائیل که ایران را دشمن میداند. البته نگرانیهای اسرائیل با هشدار(ادعایی) ترامپ نیز همراه شد: اگر ایران توافق هستهای را نپذیرد و صلح نکند، با «فشار حداکثری گسترده» مواجه خواهد شد.
به ادعای این نشریه اظهارات ترامپ در عربستان نقطه اوج چند هفته پرتحول بود؛ او سیاستهای پیشین — حتی سیاستهای خودش — را بهگونهای تعدیل کرد که گویی پذیرفته محدودیتهای جهانی واقعیتهایی غیرقابل انکارند.بازنگری ترامپ در سیاست هایش از یکشنبه آغاز شد؛ با عقبنشینی در جنگ تجاریاش با چین. تعرفههای ۱۴۵ درصدی را به ۳۰ درصد کاهش داد، همانطور که پیشتر تعرفههای گستردهتر جهانی را پس از رکود اقتصادی ناشی از آنها تعلیق کرده بود. به تعبیر والاستریت ژورنال: «رئیسجمهور با آدام اسمیت وارد جنگ تجاری شد ولی باخت» با این حال به نوشته واشنگتن پست، ترامپ همچنان یک برهمزننده نظم و معاملهگر است — با جاهطلبیهای بزرگ برای پایان دادن به درگیریهای جهانی و رونقبخشیدن به اقتصاد آمریکا. البته او میتواند ویرانگر هم باشد، همانگونه که بسیاری از سیاستهای داخلیاش به دانشگاهها، نظام حقوقی، تحقیقات پزشکی، نهادهای دولتی و هرکسی که در فهرست انتقامگیریاش باشد، آسیب زده است. اما در عرصه سیاست خارجی، بهنظر میرسد او محدودیتهای بازارهای مالی، مقاومت چین و سایر شرکای بزرگ تجاری، خطر اتلاف منابع در جنگهای بینتیجه و واقعیت غیرقابل انکار وابستگی متقابل اقتصادی جهان را درک کرده است.
با ورود به عربستان در نخستین سفر خارجی بلندمدت دوره دوم ریاستجمهوریاش، ترامپ مانند یک صدراعظم جهانی رفتار میکرد؛ درگیر در تقریباً همه بحرانها و آماده برای تغییر مسیر در صورت لزوم. در حال حاضر، او بیشتر نقش حلکننده بحرانها را دارد تا پلیس بینالمللی. او زودتر از اکثر رؤسایجمهور آمریکا به محدودیتهای قدرت نظامی این کشور و خطر متحدان خودسر پی برده است. و همانطور که اظهاراتش درباره ایران نشان میدهد، وقتی میگوید «اول آمریکا»، این اصل درباره اسرائیل هم صادق است.ترامپ در کتاب هنر معامله در سال ۱۹۸۷ نوشته بود: «من خیلی آزاد عمل میکنم. کیف دستی ندارم. سعی میکنم زیاد جلسه نگذارم. در را باز میگذارم. نمیتوانی خلاق یا کارآفرین باشی اگر ساختار زیادی دورت باشد. ترجیح میدهم هر روز بیایم سر کار و ببینم چه پیش میآید.» این توصیف خوبی از سبک بداههپرداز سیاست خارجی امروز اوست.اشتیاق ترامپ به معاملهسازی پایانی ندارد — و نه فقط بهخاطر یک تریلیون دلار خراجی که از عربستان مطالبه کرده. دولت او در هفتههای اخیر با شتاب تلاش کرده تا درگیریها با روسیه و اوکراین، حماس، حوثیها در یمن، هند و پاکستان، و حتی بحران رواندا و جمهوری دموکراتیک کنگو را میانجیگری کند .
به ادعای واشنگتن پست، دیپلماسی ترامپ در خاورمیانه دستاوردهایی غیرمنتظره داشته است. استیو ویتکاف، فرستاده ویژه او، با حماس مذاکره کرد تا آزادی ادان الکساندر، گروگان اسرائیلی–آمریکایی، را در روز دوشنبه بهدست آورد. ترامپ در ماه جاری با حوثیهای یمن آتشبس غیرمنتظرهای اعلام کرد. و پس از ورود به عربستان در روز سهشنبه، اعلام کرد که تحریمهای آمریکا علیه سوریه را پایان میدهد و قصد دارد با احمد الشرع، رئیسجمهور جدید این کشور که زمانی رهبر یکی از شاخههای القاعده بوده، دیدار کند.بر زبان اوردن عبارت «نداشتن دشمن دائمی»توسط ترامپ ریشه عمیقی در تاریخ آمریکا دارد — از هشدار جورج واشنگتن در سخنرانی خداحافظیاش برای دوری از «اتحادهای درهمتنیده» گرفته تا رویکرد فراواقعگرای «مسائل صفر» که در سالهای اخیر توسط امارات متحده عربی دنبال شده است.در حالی که ترامپ این هفته در سفر خارجیاش بهسر میبرد، ارزش دارد که سه نمونه اخیر را بررسی کنیم تا درک کنیم سیاستهای ترامپ و معاونش، جیدی ونس، چگونه در حال تحول است. این سیاستها تلفیقیاند از بینالمللگرایی متمایل به آینده و انزواگرایی محتاطانه — دو گرایشی که از روز تحلیف در کشمکش بودهاند.
نخستین آزمون، جنگ تجاری با چین بود. ترامپ تقریباً بهطور وسواسگونهای به تعرفههای بالا معتقد است و خیال داشت کاهش مالیاتها را از محل درآمد تعرفهها تأمین کند. با توجه به واکنش بازارهای جهانی و حتی اعضای جمهوریخواه کنگره عقبنشینیاش عقلانی بود،.ترامپ اشتباه نمیکرد که خواهان «متعادلسازی» برای کاهش مازاد تجاری عظیم چین بود، اما «سازوکار مشورتی» اعلامشده پس از مذاکرات ژنو بیشتر ظاهری بهنظر میرسد تا محتوایی.اگر تردید دارید که چین برنده این توافق بود، فقط کافی است دو بیانیه پس از توافق را مقایسه کنید: شی جینپینگ با غرور گفت: «قلدری و زورگویی فقط به انزوای خودخواسته میانجامد.» در مقابل، وزیر خزانهداری آمریکا، اسکات بسنت، که مذاکره ژنو را هدایت کرده بود، با لحنی آرام و آشتیجویانه گفت: «ما منافع مشترک داریم... هیچیک خواهان جدایی اقتصادی نبودیم.» (و یک نتیجه مهم اعلامنشده: پیروزی بسنت بر پیتر ناوارو، مشاور تندروی تجاری، در رقابت قدرت داخل کاخ سفید.)دومین واقعیت جالب، عقبنشینی ترامپ از کارزار نظامی علیه حوثیها در یمن بود، که به کشتیرانی در دریای سرخ حمله میکردند. ترامپ در ۱۵ مارس با لحن همیشگیاش هشدار به این گروه هشدار داد.ونس نیز روز قبل از نخستین حمله هشدار داده بود: «فکر میکنم داریم اشتباه میکنیم... خطر واقعی این است که مردم نمیدانند چرا این کار ضروری است.» به گزارش نیویورک تایمز، ترامپ پس از ۳۰ روز خواستار گزارش عملکرد شد: مشخص شد که ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا یک میلیارد دلار خرج کرده و مهمات گرانقیمت را بهسوی حوثیهایی شلیک کرده که در غارها پنهان بودند.ترامپ در ۵ مه اعلام پیروزی کرد و عملیات را متوقف ساخت — حتی در حالی که اسرائیل همچنان هدف حملات حوثیها بود. گزارش افشاگرانه تایمز نشان میداد که او نتیجه گرفته بود این عملیات «یکی دیگر از درگیریهای نظامی پرهزینه اما بینتیجه آمریکا در منطقه» بوده است.در نهایت، مداخله دیپلماتیک ترامپ برای جلوگیری از جنگ هستهای احتمالی بین هند و پاکستان، مایه شگفتی بود. در این مورد هم، ونس در ابتدا تردید داشت و به فاکس نیوز گفت: «ما نباید درگیر جنگی شویم که اساساً به ما مربوط نیست».
اما ترامپ و ونس مسیر را تغییر دادند. تا آخر هفته، تنشها بهسرعت اوج گرفت: هند به نزدیکی یک تأسیسات هستهای در پاکستان حمله کرد و پاکستان نیز شورای جنگ هستهای تشکیل داد. ونس با هند — که اخیراً با همسر و فرزندانش به آنجا سفر کرده بود — وارد مذاکره شد. مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، نیز با مقامات ارشد پاکستانی رایزنی کرد. نتیجه، آتشبس تحت میانجیگری آمریکا بود.سخت است که تمام ماجرا را دنبال کرد؟ به یاد بیاورید گفته ترامپ در سپتامبر گذشته در جریان کمپین انتخاباتی: «من کارم را مثل بافتن میدانم. میدانید بافتن چیه؟ در مورد مثلاً نه موضوع مختلف صحبت میکنم که همگی عالی با هم جمع میشن».در آن زمان، این حرف مزخرف بهنظر میرسید — و هنوز هم نمیتوان امنیت اسرائیل را بر پایهاش شرط بست. اما سیاست خارجی آمریکا برای چندین دهه در چارچوبهایی ثابت گیر کرده است. شاید وقت آن باشد که به آنها نگاهی تازه انداخته شود.