حمید فیروز می نویسد در دهههای میان ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ میلادی، آمریکا مهد تولید جهان بود؛ کشوری که ۴۰درصد از کالاهای جهانی را در خطوط تولید خود میساخت و کارگرانی با پیراهنهای آبی رویای آمریکایی را در آغوش میکشیدند. در آن دوران، پژوهش و نوآوری ابزار برتری بودند: آزمایشگاه بل با ترانزیستورها دنیای دیجیتال را ساخت و بوئینگ با مدل ۷۰۷ افقها را گشود. حمایتهای دولتی، کمکهزینههای تحصیلی و شرکتهایی با آزمایشگاههای تحقیقاتی، موتور این قطار صنعتی بودند.
اما در دهه۱۹۸۰ میلادی، همهچیز تغییر کرد. آمریکا لباس کار را با کتوشلوار دفتری عوض کرد. سهم تولید از تولید ناخالص داخلی از ۲۸درصد در سال۱۹۵۳ به ۱۰.۷درصد در سال۲۰۲۴ سقوط کرد. درحالیکه چین، آلمان و ژاپن کارخانههای خود را توسعه میدادند، آمریکا اقتصاد خود را بر خدمات و سرمایهگذاری بنا نهاد.
در عصر امروز، آمریکا نمیتواند با کشورهایی مانند چین در ارزان بودن نیروی کار رقابت کند. اما برگ برنده آمریکا، ذهنهای خلاق، دانشگاههای ممتاز و دسترسی به فناوریهای پیشرفته است. باید این ذهنها را آزاد گذاشت تا نوآوری کنند. راه برتری، نه در تعداد دستان کارگر، بلکه در توانمندی مغزهایی است که میتوانند با روباتها کارخانههایی نوین بسازند.
درحالیکه آمریکا هنوز میان وعدهها و قوانین مالیاتی دستوپا میزند، چین به سرعت روباتها را به خدمت گرفته است. امروز در چین به ازای هر ۱۰هزار کارگر، ۴۷۰روبات فعال هستند؛ آماری که حتی از آلمان و ژاپن نیز فراتر رفته است. در مقابل، آمریکا در این رتبهبندی، حتی پشت سر کشورهایی چون اسلوونی و سوئد قرار دارد. چین هر سال حدود ۲۹۰هزار روبات نصب میکند؛ رقمی که هفت برابر نرخ نصب سالانه روبات در آمریکاست. این یعنی آینده تولید، با سرعتی خیرهکننده در حال شکلگیری است اما نه در خاک آمریکا.
چین با مشوقهای مالیاتی سخاوتمندانه، بهشت نوآوران را ساخته است. شرکتهای چینی میتوانند تا ۲۰۰درصد از هزینههای پژوهش و توسعه را از مالیات کم کنند. در سوی مقابل، قوانین مالیاتی آمریکا – بهویژه بند ۱۷۴ – شرکتها را مجبور میکند هزینههای پژوهشی را در طی ۶سال سرشکن کنند. نتیجه آن شده که ۶۵درصد از تولیدکنندگان کوچک آمریکایی، بودجه تحقیق و توسعه خود را کاهش دادهاند.
اگرچه قوانین فعلی محدودکنندهاند، اما کورسوی امیدی وجود دارد. پیشنویس لایحه جدید مالیاتی، بازگرداندن معافیتهای کامل برای تحقیق و توسعه را پیشنهاد کرده است. افزون بر آن، «اعتبار مالیاتی پژوهش و توسعه» نیز هنوز پابرجاست؛ اعتباری که برای بسیاری از تولیدکنندگان، به معنای بازگشت مبلغی ۶رقمی است. هرگونه فعالیتی که منجر به تولید محصولی نو یا بهبود روندی موجود شود، میتواند مشمول این اعتبار شود.
پاسخ بستگی دارد به اینکه نگاهمان به آینده چگونه باشد. جهان امروز با کارتخوان، رایانش ابری و هوش مصنوعی اداره میشود؛ نه با چکش و سندان. تولیدکنندگان پیشرو، هماکنون از هوش مصنوعی برای بهینهسازی فرآیند، از روباتها برای کاهش هزینه و افزایش ایمنی و از مشوقهای مالی برای تامین سرمایه استفاده میکنند. بازگشت به تولید نه از روی حس وظیفه، بلکه به سبب سودآوری فناوریمحور است. آمریکا میتواند با دوچندان کردن سرمایهگذاری در پژوهش، رفع موانعی چون بند۱۷۴ و آغوش گشودن به فناوریهای صنعتی نوین، بار دیگر صنعتی شود نه به سبک قدیم، که به شیوهای هوشمندانهتر، خودکارتر و پایدارتر.
فرصت در دل بحران آمریکا در آستانه دو راهی تاریخی ایستاده است یا در مسیر رکود صنعتی گام برمیدارد یا با بهرهگیری از روباتها و نبوغ فناورانهاش، دوباره پیشتاز میشود. نویسنده معتقد است رستاخیز صنعتی، نه رویایی دور، که احتمالی در دسترس است؛ اگر آن را باور کنیم، قانونگذاران آن را تسهیل کنند و کارآفرینان در عمل آن را بسازند. اینبار، ابزار ما نه زغالسنگ و فولاد، بلکه ریزتراشه و الگوریتم خواهد بود.