طراح صحنه «صددام» گفت: صرفا به خاطر کمدی بودن این فیلم، در جایی کوتاهی نکردیم و در طراحی دکورها جدیت کامل به خرج دادیم؛ البته که کمدی بودن فیلم در ایده اصلی، طراحی و انتخاب پالت رنگی تاثیر داشت.
محمدحسین کرمی طراح صحنه فیلمهای «صددام» و «ناتور دشت» در گفتوگو با ایرنا درباره چالشهای طراحی صحنه این دو فیلم گفت: با شروع جنگ، فضای آشفتهای وارد ایران شد. در سطح شهر شعارهای انقلابی و دیوارنوشتههایی به چشم میخورد. از مولفههای اصلی آن دوره رنگهای گرم و خطوطی به سبک ریترو بود و زمانی که به دنبال لوکیشن اصلی برای هتل در فیلم «صددام» بودیم این ترکیبات را در هتل نادری جدید پیدا کردیم.
کمدی بودن فیلم در ایده اصلی، طراحی و انتخاب پالت رنگی تاثیر داشت و رنگهای زنده و گرم را برای هتل در نظر گرفتیم
وی افزود: تهمایهای از سبک ریترو و رنگهای شاد و گرم در طراحی این هتل به کار برده شده بود که به دلمان نشست. بعد از شروع پروژه، ما این سبک را در معماری و چیدمان داخلی هتل گسترش دادیم و برای فیلمبرداری آمادهاش کردیم.
کرمی در پاسخ به اینکه آیا کمدی بودن فیلم در طراحی صحنه آن تاثیر داشت، توضیح داد: بله اما صرفا به خاطر کمدی بودن در جایی کوتاهی نکردیم و در طراحی دکورها جدیت کامل به خرج دادیم. کمدی بودن فیلم در ایده اصلی، طراحی و انتخاب پالت رنگی تاثیر داشت و رنگهای زنده و گرم را برای هتل در نظر گرفتیم. من به اتفاق کارگردان تصمیم گرفتیم ثریا معشوقه صلاح و تهران را به عنوان مرکز گرما و عشق نشان دهیم که صلاح به آنها پناه میبرد و زمانی که در دوران جنگ در عراق و از این مرکز عشق دور است، به صورت نامحسوس از رنگهای سردتر استفاده کنیم.
این طراح صحنه با تاکید بر حماسیبودن «ناتور دشت» توضیح داد: این فیلم الهام گرفته از یک اتفاق واقعی است و از نظر من یک فیلم حماسی است؛ چراکه به یک اتفاق حماسی یعنی داستان گمشدن دختربچهای اشاره دارد که در زمان رخ دادن، تمام کشور را تحت تاثیر قرار داد. زمانی که این پروژه به من پیشنهاد شد، از آن استقبال کردم چون میدانستم قرار است در بازسازی این حماسه و نمایش آن دخیل باشم.
آنقدر زندگی شهری در اطراف تهران نفوذ کرده است، که جایی مثل روستا وجود ندارد و ما باید فضاهایی را پیدا میکردیم که شبیه روستایی در منطقه دورافتاده به نظر برسد و پراکندگی لوکیشنها حس نشود
وی افزود: در فیلمنامه بخشهای نمادین بسیاری نوشته شده بود و کارگردان، دغدغه نمایش آن سکانسها را داشت. به همین علت من تلاش کردم تمام آن سکانسها مثل رهاسازی پرندهها از قفس، خانهای که دختربچه در آن زندگی میکرد و یک مولفه مهم در قصه ما و ذرات قاصدکهای پراکنده در هوا، همه نمادین باشند که ساخت و پیادهکردن این موارد بدون کمک فیلمبردار، نورپرداز و همکاران دیگرم امکانپذیر نبود.
کرمی با اشاره به ساخت بعضی لوکیشنها ادامه داد: در پیشتولید به من گفته شد که بنا به اقتضائاتی نمیشود در آن اقلیمی که داستان اصلی رخ داده است، فیلمبرداری کنیم و مجبور هستیم در اطراف تهران صحنهها را بازسازی کنیم؛ به همین دلیل ما بخش زیادی از روستایی را که شاهدش هستید، بازسازی کردیم.
این طراح صحنه اظهار داشت: اتفاقی که برای یسنا افتاد به این علت خارقالعاده است که در یک استان مرزی دورافتاده رخ داد و پس از کمک خواستن، تمامی اهالی شهرهای دور و نزدیک برای پیداکردنش بسیج شدند. از ابتدا کارمان بسیار سخت بود؛ چراکه لوکیشنهای روستای داخل فیلم یک جای مشخص نبودند و هرکدام از آنها در مکانی متفاوت در اطراف تهران و شهریار ساخته شدند.
وی با بیان اینکه یافتن لوکیشنها به دلیل نفوذ زندگی شهری در اطراف تهران، کار مشکلی بود، گفت: چالش دیگری که داشتیم درباره پیداکردن لوکیشنها بود؛ چراکه آنقدر زندگی شهری در اطراف تهران نفوذ کرده است، که جایی مثل روستا وجود ندارد و ما باید فضاهایی را پیدا میکردیم که شبیه روستایی در منطقه دورافتاده به نظر برسد و پراکندگی لوکیشنها حس نشود. این نزدیککردن فضاها و یکپارچه دیده شدن آنها کار سختی بود و ما با تکرار یک سری موتیفها و فریمها، سعی کردیم این یکدستی را به وجود بیاوریم.
کرمی درباره لوکیشنهایی که ساخته شده نیز توضیح داد: یکسری از لوکیشنها هم که اصلا وجود نداشت و مجبور به ساختش شدیم، مثلا خانه احمد با آن مانژ اسبسواری، کامل ساخته شد، چون مدتها به دنبال چنین لوکیشنی گشتیم و در آخر چیزی که باب میلمان بود پیدا نکردیم. بعد از جلساتی که با تهیهکننده برگزار شد و درایتی که ایشان برای تامین بودجه به خرج دادند شروع به ساخت خانه کردیم.
وی تاکید کرد: در ابتدای فیلم تصمیم گرفتیم خانه و محل زندگی یسنا را مکانی زیبا و درخشان نمایش دهیم و با فضاسازی به بیننده نشان دهیم که چه چیزی از بچه دریغ شده است. ما یک پالت رنگی مشخص داشتیم که نمودش در خانه احمد دیده میشود. در سایر لوکیشنها هم که دشت و جاده بود، سعی کردیم با اصلاح رنگ به پالت اصلی وفادار بمانیم. رنگهای پالت هم الهام گرفته شده از اقلیم ترکمن صحرا بود که در فصل پاییز رنگهای گرم دارد، حتی در رنگهای داخلی خانه هم از آبی و سبز گرم استفاده کردیم.
کرمی درباره چالش های هر کدام از این دو فیلم در طراحی صحنه، بیان کرد: «صددام» یک کمدی صرف هم بود که در دهه ۵۰ روایت میشد، ولی در فیلم «ناتور دشت» باید یکسری لوکیشنها را خلق میکردیم و با توجه به این که از آن اقلیمی که داستان رخ داد، دور بودیم، در مقام طراح این پروژه تجربه جدیدی برایم بود.