از آنجاکه اجناس تولیدی چینی با توجه به زیرساختها و شرایط اقتصادی و انسانی کشور چین با هزینه تولید پایین و با رقابتپذیری بالا نسبت به سایر رقبا به بازارهای جهانی عرضه میشود و حیات تمامی صنایع بومی را بهخطر میاندازد، اما معمولا شرکتهای موفق با ایجاد مزیتهای رقابتی متناسب با تواناییها و ظرفیتها، تمرکز و ایجاد تخصص در قسمتهایی از بازار سعی در رقابت هوشمند با تولیدات چینی دارند. یکی از تفکرات استراتژیک موثر برای شرکت جهت گسترش و افزایش سودآوری که میتواند منجر به بقای شرکتها شود، تفکر صادراتگرا ست که موجب دیدی بلندمدت بر اساس این تفکر استراتژیک شدهاست.
تفکر صادراتگرا از لحظه بدو تاسیس و تولید محصولات وسعت دیدی جهانی برای صاحبان شرکت ایجاد میکند که حیطه کاری را به وسعت جهان گسترش میدهد و میدان پایش و بررسی شرکت را پویاتر میکند تا بتواند با شناسایی منطقه یا مناطقی که فرصتهای مناسبتری با توجه با تواناییهای شرکت داشتهباشند را شناسایی و کشف کند تا بتواند به آنها ورود کند. این تفکر نه بر اساس دید تولیدی یا فروش بلکه بر اساس شناخت صحیح و بر اساس نیازهای مشتریان بالقوه در سراسر جهان است که شرکت را ملزم به پاسخگویی به این نیازها میکند.
تفکر صادراتگرا بهعنوان تفکری استراتژیک موجب ایجاد ساختارهای مبتنی بر زیرساختهای تولید بر اساس صادرات میشود، شرکت با تفکر صادراتگرا از همان مراحل ابتدایی و در نامگذاری برند و محصولات به شکلی عمل میکند که در بازارهای خارجی نیز قابلیت رقابت و ایجاد تشخص برای محصولات ایجاد میکند. شرکت در استخدام نیز توجه به افرادی دارد که اندیشه و تواناییهای آنها در راستا و هماهنگ با تفکر صادراتگرا باشد که بتوانند بهعنوان نیروی پیشران شرکت را برای دستیابی به اهداف صادراتگرا کمک کنند. این نوع سازماندهی براساس صادراتگرایی باید در تمامی بخشها و شاخصهای شرکت جاری ونهادینهسازی شود، صادراتگرایی را نباید فقط بهعنوان یک فرصت نگاه کرد بلکه در محیط رقابتی به یک ضرورت تبدیل شدهاست.
در برخی از صنایع و اجناس تولیدی که میتوان بهراحتی از حجم و تعداد تبلیغات آنها در رسانهها مشاهده کرد به اشباع در بازار داخلی رسیدهاند و همین عامل باعث میزان حجم تبلیغات بالا، تخفیفها و برنامههای پیشبرد فروشی میشود که هزینههای بالایی برای این شرکتها ایجاد میکند و محیطی پر از درگیری و رقابت ایجاد میکند که روزبهروز هزینه شرکت را افزایش و از سوی دیگر باعث کاهش سود و افزایش هزینههای تولید برای شرکت میشود که در بلندمدت باعث فرسودگی و زیان تمامی فعالان حاضر در اینچنین صنایعی میشود. البته برخی از این شرکتها با صادراتی که نه براساس یک برنامه هدفمند و چشمانداز بلندمدت باشد بلکه با صادرات مازاد تولید انجام میشود و عموما محدود به چند کشور همسایه است که سعی در فروش تولیدات مازاد خودکرده و بدون چشماندازی مدون و برنامه هستند.
در چنین وضعیتی برنده این رقابت شرکتهایی هستند که خود را محدود به دریاهای سرخ که همان محیطهای پر از رقابت است نکرده و وارد اقیانوسهای آبی که منظور محیطهای بدون رقابت یا کم رقابت است وارد میشوند و مزیت رقابتی حاصل شده از نخستینبودن را برای خودشان بهوجود آورده و دیوارهای ورود را برای سایر رقبا بلندتر میکنند.
بهرغم تمامی مسائل و مشکلات بهویژه مسائل تحریمها و مقررات خاص ارزی و نحوه نقل و انتقال ارز در شرایط تحریمی برای شرکتهای ایرانی که موجب افزایش هزینه و ریسک بالا برایشان میشود، اما محدود کردن شرکتها در محیط داخلی فرصتهای رشد را از شرکتها میگیرد و در بلندمدت موجب تضعیف و حذف شرکتها میشود، واقعیت این است که اگر شرکتهای ایرانی وارد بازارهای خارجی نشوند باید منتظر ورود رقبا و شاهد حذف تدریجی باشند، پس باید تا قبل از دستدادن فرصتها با آگاهی از تمامی مشکلات موجود، تفکر صادراتگرایی را در شرکت جاری و نهادینه کرد.