واشنگتن چرا بازی با غنیسازی صفر را آغاز کرده؟
روزنامه خراسان نوشت:
در حالی که روند گفتوگوهای غیرمستقیم میان ایران وآمریکا وارد فاز تازهای شده، اظهارات رسانهای استیو ویتکاف، نماینده ویژه ترامپ درمذاکرات هستهای، موجی از واکنشها را در تهران بهدنبال داشت. ویتکاف درمصاحبهای صریح اعلام کرد: حتی یک درصد غنیسازی در ایران غیرقابل پذیرش است. اندکی بعد، سید عباس عراقچی ، در موضعی شفاف تأکید کرد که اصل غنیسازی خط قرمز جمهوری اسلامی است و صرفاً در مورد سطح و دورههای زمانی خاص میتوان گفتوگو کرد. این تقابل علنی، تنها نوک کوه یخ یک بازی پیچیده دیپلماتیک است.
در هندسه جنگ روانی آمریکا، اظهارات تحقیرآمیز دونالد ترامپ همچون پتک روانشناختی طراحی شده بود تا اعتماد به نفس ملی وخودباوری جمعی مردم و مسئولین ایرانی را درهم فرساید، چرا که هر ملتی که ستونِ اعتماد به نفسش فروبپاشد، پذیرای تحمیل هرمعادله ناعادلانهای خواهد بود. اکنون نیز گزاره «غنیسازی صفر» که استیو ویتکاف با ژست قاطعیت تکرار میکند، دقیقاً امتداد همان استراتژی است. شکستن اعتماد ملی والقای ناتوانی ساختاری به طرف ایرانی تا او را در تنگنای تسلیمِ پیشینی بنشاند. از این منظر، واشنگتن برآن است تا قبل ازچانهزنی فنی، زمین بازی روحی را تسخیر کند. با این حال این سناریو ابعاد دیگری نیز در بر دارد و طرح شعارغنیسازی صفر سه کارکرد عمده برای آمریکا دارد:
بازدارندگی روانی : اعلام سقف حداکثری انتظارات برای ایجاد فضای روانی برتر پیش از مذاکرات نهایی
مدیریت فشار داخلی : اقناع جناحهای تندرو درکنگره آمریکا که خواهان رویکرد سختگیرانهتری نسبت به ایران هستند
چانهزنی درلحظه آخر: کاستن از مطالبات اولیه درمراحل پایانی و جا زدن آن بهعنوان امتیازدهی ایران
با این حال واشنگتن، با تأکید بر توقف کامل غنیسازی و نظارتهای فراتر از پروتکل الحاقی، در پی ساختن تصویری ازکنترل کامل بر برنامه هستهای ایران است. در مقابل، ایران ضمن تأکید بر حق انکارناپذیر غنیسازی ذیل NPT، شرط اصلی بازگشت به توافق را لغو مؤثر و قابل راستیآزمایی تحریمها اعلام کرده و تصریح دارد که هیچ گفتوگویی درباره اصل غنیسازی صورت نخواهد گرفت. باید میان زبان رسانهای آمریکا و زبان مذاکراتی آن تمایز قائل شد. اظهارات تند در تریبونهای رسمی، بیش از آن که منعکسکننده راهبرد نهایی کاخ سفید باشد، بخشی از یک عملیات روانی برای مدیریت افکار عمومی داخلی و متحدان منطقهای آمریکاست. این رویکرد، با هدف افزایش سقف مطالبات اولیه طراحی میشود تا فضای عقبنشینی آتی، بهمثابه شکست تلقی نگردد. زیرا آمریکایی ها به خوبی خطوط قرمز ایران را میدانند.
******
پزشکیان هم تهدید به بستن تنگه هرمز کرد
روزنامه کیهان نوشت:
«دیروز آقای پزشکیان رئیسجمهور محترم کشورمان در «مجمع گفتوگوی تهران» که با حضور میهمانان خارجی تشکیل شده بود، با تاکید بر این گزاره که هرگز در مقابل زورگویی و باجخواهی آمریکا عقبنشینی نمیکنیم، گفت: «اگر از همین امروز انرژی از خلیجفارس منتقل نشود، آنها [آمریکا و اروپا] فلج خواهند شد». آقای پزشکیان در این بخش از سخنان عزتمندانه خود، دشمنان ایران اسلامی را به بستن تنگههرمز تهدید کرده است. تنگهای که دومین آبراه پر ترافیک جهان است و روزانه نزدیک به ۱۸ میلیون بشکه نفت که معادل ۴۲ درصد نفتخام حمل شده جهان است از این تنگه عبور میکند. درباره این بخش از سخنان دیروز آقای دکتر پزشکیان که با توجه به تهدیدها و تحریمهای ظالمانه علیه کشورمان، میتواند برای دشمنان جمهوری اسلامی ایران اقدامی تلافیجویانه و حرکتی پشیمانکننده باشد، گفتنیهایی هست. بخوانید!
در این میان نکته در خور توجهی هست که از یک حرکت مرموز و مشکوک داخلی حکایت میکند و انتظار آن است که مسئولان اطلاعاتی و امنیتی در پی کشف آبشخور این حرکت مرموز و ضدایرانی باشند. نکته آنکه هرگاه کیهان بر ضرورت استفاده از اهرم یادشده پرداخته است، بلافاصله با دو حرکت به ظاهر متفاوت و در نهایت همسو روبهرو بودهایم. از یکسو، رسانهها و برخی از مقامات غربی و صهیونیستی به شدت از طرح موضوع ابراز عصبانیت همراه با نگرانی کردهاند و از سوی دیگر، غربگرایان و برخی از مدعیان اصلاحات، زبان و قلم به استهزا گشوده و کوشیدهاند این اهرم قدرتمند را نادیده بگیرند! به بیان دیگر باید گفت که پادوهای داخلی غرب، به نیابت از آمریکا و اسرائیل جیغ میکشند!
حالا به نکته مهمی توجه کنید که پادوهای داخلی دشمن و جریان سیاسی غربگرا هرگز به آن کمترین اشارهای نمیکنند، و آن اینکه: در تیرماه ۱۳۹۷ آقای روحانی رئیسجمهور وقت در واکنش به تهدید آمریکا و اروپا مبنی بر جلوگیری از صادرات نفت ایران خطاب به غربیها گفت؛ «کسی که اندکی سیاست بفهمد، نمیگوید جلوی صادرات نفت ایران را میگیریم. تنگههای زیادی داریم؛ تنگه هرمز فقط یکی از آنهاست». بعد از این اظهارنظر آقای روحانی، رهبر معظم انقلاب فرمودند؛ «سخنان رئیسجمهور در سفر اخیر به اروپا مبنی بر اینکه «اگر نفت ایران صادر نشود، نفت هیچ کشوری در منطقه صادر نخواهد شد» سخنانی مهم و حاکی از سیاست و رویکرد نظام است. وظیفه وزارت امور خارجه پیگیری جدی اینگونه مواضع رئیسجمهور است».
و در همان هنگام شهید بزرگوار سپهبد قاسم سلیمانی در نامهای خطاب به آقای روحانی نوشت: «آنچه از فرمایشات حضرتعالی در رسانهها منعکس شد، مبنی بر اینکه اگر نفت جمهوری اسلامی ایران صادر نشود، تضمینی برای صدور نفت کل منطقه نمیباشد و بیانات بسیار ارزشمندی که در موضع جمهوری اسلامی ایران نسبت به رژیم صهیونیستی فرمودید، مایه مباهات و افتخار است… دست شما را برای ایراد این سخنان بموقع، حکیمانه و صحیح میبوسم و برای هر سیاستی که مصلحت نظام اسلامی باشد، در خدمت هستیم».
و بالاخره رئیسجمهور محترم کشورمان، جناب آقای پزشکیان باید توجه داشته باشند -و به یقین توجه دارند- که اظهارات هوشمندانه و غیرتمندانه ایشان به قول رهبر معظم انقلاب «سخنانی مهم و حاکی از سیاست و رویکرد نظام است» و «وظیفه وزارت امور خارجه پیگیری جدی اینگونه مواضع است». و به قول شهید سلیمانی عزیز «مایه مباهات و افتخار است» … و البته برخی از پادوهای دشمن هم در مخالفت با آن و به نیابت از آمریکا و اسرائیل جیغ خواهند کشید!»
******
وزیر راه شفاف سازی کند
سایت اصلاحطلب عصر ایران نوشت:
اخیرا امیرحسین ثابتی، نماینده مجلس سندی را منتشر کرده که نشان می دهد ظاهرا خانواده وزیر راه و شهرسازی، شامل همسر، فرزند، خواهر و خواهر زاده وزیر، با هزینه این وزارتخانه به کیش سفر کرده اند. در واکنش به این موضوع، وزارتخانه راه اعلام کرده که هزینه های این سفر توسط خود مسافران پرداخت شده و اسناد آن در صورت لزوم، منتشر خواهد شد. در این باره نکات زیر قابل ذکر است:
۱ - کار ثابتی در افشای این سند، ستودنی و مصداقی از عمل به وظایف نمایندگی است.
۲ - اگر آن گونه که وزارت راه اعلام کرده، هزینه های توسط خود این افراد پرداخت شده، چرا اداره رفاه سازمان هواپیمایی در نامه رسمی و اداری خواسته است که هزینه ها را به اداره اعلام شود؟ هزینه شخصی چه ربطی به اداره رفاه سازمان هواپیمایی دارد؟ اساسا اگر این افراد می خواستند سفر شخصی داشته باشند، چه نیازی به این نامه با این ادبیات بوده است؟ مثلا چرا در نامه رسمی آمده است که شام و ناهار این افراد "فولبرد" است؟ شام و ناهار شخصی چه ربطی به مجموعه های وزارت راه دارد؟
۳ - وزارت راه اعلام کرده در صورت نیاز اسناد هزینه های شخصی را منتشر می کند. اولا اسناد هزینه هایی که این اشخاص از جیب خود پرداخت کرده اند در این وزارتخانه چه می کند؟ مگر این که این وزارتخانه به عنوان خدمت دهنده، دریافت کننده هزینه ها بوده باشد. ثانیا وقتی مساله ای به این مهمی افکار عمومی را درگیر کرده، چرا دست دست می کنند و می گویند در صورت لزوم اسناد را منتشر می کنند؟ لزومی بالاتر از شفاف سازی و پاسخگویی به مردم؟!
۴ - اگر وزارت راه میخواهد سند رو کند، باید محکمه پسند باشد. مثلا در سند، تاریخ تراکنش بانکی این افراد مشخص باشد که برای بلیت هواپیما، اقامتگاه، خورد و خوراک و ... واریز کرده اند. بدانند که اگر سند سازی کنند، مردم می فهمند و کار بیشتر بیخ پیدا می کند.
۵ - اگر مشخص شود که بستگان خانم وزیر با هزینه بیت المال به سفر رفته اند، اعتبار شخص رئیس جمهور در گرو برخورد قاطعانه با وزیر است که باید شامل عزل فوری او با اعلام صریح دلیل و معرفی وی به دادگاه به اتهام سوءاستفاده از مقام و حیف و میل بیت المال و نیز دروغگویی باشد. مردم به اعتبار نهج البلاغه به پزشکیان رای داده اند و انتظار رفتارهای منطبق با آن را دارند. پزشکیان، حتما می داند که حضرت علی علیه السلام با سوءاستفاده کنندگان از بیت المال چه رفتاری داشته اند.
۶ - اگر مستندات واقعی، منتج به این نتیجه شود که ثابتی دروغ گفته، او باید عذرخواهی کند و محاکمه شود ولی در حال حاضر، توپ در زمین وزیر راه و رئیس جمهور است.
۷ - رسانه های حامی دولت نیز باید این قدر حریت داشته باشند که بی رو دربایستی و تعارف، موضوع را دنبال کنند و به عنوان رسانه به وظیفه نظارتی خود عمل کنند. رسانه، رسانه است، نه ماله کش و شأن رسانه، چیزی نیست جز نقد قدرت.
* گفتنی است پس از تکذیب ادعای امیرحسین ثابتی توسط وزارت راه و شهرسازی و ادعای پرداخت هزینههای این سفر توسط بستگان وزیر، این نماینده مجلس سند دوم را منتشر کرد که در آن صورتحساب هزینهها به مبلغ ۹۵۰ میلیون تومان به نام سازمان هواپیمایی کشوری صادر شده است.
******
خانم سخنگو! برای مرجعیت خبری از مذاکرات شروع کنید
روزنامه فرهیختگان نوشت:
فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، در نشست با اصحاب رسانه در استانداری خراسان رضوی، بر بازگرداندن «مرجعیت خبر» به داخل کشور با تکیه بر «صداقت، صراحت و چابکی» تأکید کرد و خواستار گفتوگوی شفاف با مردم شد.
مهاجرانی در سخنان خود بر بازگرداندن «مرجعیت خبر» به داخل کشور تأکید میکند. این ایده در تئوری جذاب است، اما در عمل با موانع متعددی روبهرو است. پرسش اصلی این است؛ وقتی اخبار مذاکرات حساس ایران و آمریکا را باید از منابعی مانند گاردین، رویترز، فاکسنیوز یا آکسیوس دریافت کنیم، چگونه میتوان از مرجعیت رسانههای داخلی سخن گفت؟ مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا، که از ۲۳ فروردین ۱۴۰۴ در مسقط آغاز شد و در ۳۰ فروردین در رم ادامه یافت، در سایه بازگشت دونالد ترامپ به قدرت و تحریمهای جدید وزارت خزانهداری آمریکا علیه شبکه نفتی ایران در ۲۱ فروردین ۱۴۰۴، حساسیت بیسابقهای در میان مردم ایجاد کرده است. با این حال کارشناسان رسانه معتقدند هدایت رسانهای این مذاکرات از ضعف مفرط رنج میبرد. البته تناقضگوییهای طرف آمریکایی در این زمینه بیتأثیر نیست.
اما آنچه سخنان مهاجرانی را بیش از پیش مورد انتقاد قرار میدهد، تناقض میان جایگاه او بهعنوان سخنگوی دولت و گلایه از فقدان مرجعیت خبری است. دولت بهعنوان نهاد قدرت، کنترل رسانههای متعددی از جمله صداوسیما، خبرگزاریهای رسمی و شبکههای روابط عمومی را در اختیار دارد. وقتی مهاجرانی از نبود مرجعیت خبر سخن میگوید، این پرسش مطرح میشود که چرا دولت با این همه امکانات، خود در این زمینه اقدامی مؤثر انجام نداده است؟
بهجای ابراز نارضایتی از وضعیت موجود، دولت باید پاسخ دهد که چرا با وجود این منابع عظیم، اخبار مذاکرات حساس ایران از رسانههای خارجی به دست مردم میرسد؟ این گلایهها از زبان یک مقام رسمی، نهتنها فرکانسی از انفعال صادر میکند، بلکه این تصور را ایجاد میکند که دولت خود را از مسئولیت بهبود وضعیت رسانهای کنار کشیده است. اگر «صداقت، صراحت و چابکی» کلید بازگرداندن مرجعیت است، چرا دولت در عمل این اصول را به کار نبسته و همچنان به الگوهای سنتی و ناکارآمد وابسته است؟
دولت با در اختیار داشتن ابزارهای ارتباطی که مخاطبان میلیونی دارد و امکانات گسترده در وزارتخانهها و نهادهای عمومی، میتوانست تیمهای حرفهای رسانهای تشکیل دهد، از شبکههای اجتماعی بهره ببرد و با شفافیت بیشتر، روایت خود را به افکار عمومی تحمیل کند. این تناقض که یک مقام دولتی از ضعف مرجعیت خبر گلایه کند؛ اما هیچ برنامه عملی برای رفع آن ارائه ندهد، اعتبار اظهارات خانم سخنگو را زیر سؤال میبرد. دولت به جای توصیف مشکل، باید پاسخ دهد که چرا با این همه امکانات، هنوز افکار عمومی برای آگاهی از مذاکرات به رسانههای خارجی رجوع میکند.
******
منظور عارف کدام نظام است؟
سایت جهاننیوز نوشت:
اخیراً محمدرضا عارف معاون اول رئیس جمهور در نشست هماندیشی جمعی از منتخبین سیاسی، اجتماعی و فرهنگی استان آذربایجان شرقی گفته است: «در زمینه رفع فیلترینگ، نظام تصمیمسازی و تصمیمگیری کشور به این نتیجه یعنی رفع فیلترینگ رسیده است و به دنبال آن بودیم که با تدبیر انجام شود که البته معتقد به تسلط و اشراف اطلاعاتی برای امنیت ملی هستیم اما رفع فیلتر خواستهای بود که دکتر پزشکیان در مبارزات انتخاباتی به مردم قول دادند و امروز به صورت گام به گام در حال اجرا شدن است».
درباره این ادعاها باید گفت که اولاً، اساساً فیلترینگ و رفع فیلترینگ، یک موضوع فرعی است و موجب دادن آدرس غلط به مردم می شود. در شأن مسئولین نیست که مانند برخی کاربران فضای مجازی یا رسانه های زرد، در دام این مباحث عوامانه بیفتند. مسأله اصلی، مدیریت صحیح و قانونمند فضای مجازی براساس قوانین و اسناد بالادستی کشور است. برای یک مسئول، بحث های دیگر، حاشیه ای است و به درد برخی گروه های فضای مجازی یا گعده ها میخورد!
معاون اول رئیس جمهور از رفع فیلترِ با تدبیر سخن گفته و یا معتقد به تسلط و اشراف اطلاعاتی برای امنیت ملی است. چند ماه پیش، دو سکوی آمریکایی در ایران رفع فیلتر شد؛ کجای تصمیم دولت تدبیر وجود داشت و یا اقدام به نفع امنیت ملی بود؟ در حالی دولت برای صاحبان این دوسکو فرش قرمز پهن کرد که صاحبان این دو سکو به خواسته های مسئولان ما وقعی ننهادند و به آنها اجازه دادند هر طور که خواسته بتازند و داده های مورد نیاز را درو کنند! دولت ما برای همان سکویی که در فتنه 401، آتش بیار فتنه بود، جاده باز کرد!
اخیراً محمدمهدی طهرانچی رئیس دانشگاه آزاد اسلامی در یک مراسم رسمی، به درستی اشاره کرده است: «امروز امنیت هر کشور به امنیت داده است؛ نه تنها امنیت هر کشور، ثروت هر کشور به داده است ... برخلاف آن تصوری که ما رایگان داریم از اینستاگرام، رایگان داریم از واتس اپ استفاده میکنیم، نخیر؛ قیمتی چند برابر داریم میپردازیم ... در حقیقت، داده میدهیم، خدمت میگیریم».
همچنین وی اشاره کرده: «از این به بعد، بخشی از سرمایه کشورها، به داده هایشان است. داده مثل معدن است». حال، پرسش این است که چگونه دولت به خود اجازه می دهد که دشمنان ما با کمک سکوهای خود، این سرمایه های بزرگ ملت و کشور را غارت کنند و بعد هم علیه ما استفاده کنند؟! مگر در عهد قاجار یا پهلوی زندگی میکنیم؟!
با این حال، باید از معاون اول رئیس جمهور پرسید که منظور شما از نظام تصمیم سازی و تصمیم گیری، کدام نظام است؟ اگر نظام جمهوری اسلامی است، تکلیف فضای مجازی آن از مدتها قبل روشن شده است و منتظر اجرای آن از سوی دولت هستیم! شایسته نیست که دولت، این قدر درگیر حواشی شود و فرصت سوزی کند! باید بار دیگر تاکید کرد که اساسا بحث فیلترینگ یک موضوع فرعی است؛ موضوع و محور اصلی مدیریت صحیح فضای مجازی و رهایی از فضای ولنگاری فعلی است که اتفاقا رئیس جمهور هم بر آن تاکید دارند اما تاکنون خروجی مناسب آن دیده شده و حتی اقداماتی برخلاف آن مشاهده شده است.
******
احتمال بنبست در مذاکرات وجود دارد
معاون سیاسی وزیر امور خارجه گفت که اگر آمریکاییها موضعشان غنیسازی صفر درصد باشد، طبیعی است که عملا کار به جایی نخواهد رسید.
مجید تختروانچی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه در گفت و گو با میزاندرباره ادعاهای اخیر استیو ویتکاف، نماینده ویژه دولت آمریکا در خاورمیانه و همچنین مارکو روبیو، وزیر خارجه این کشور درباره موضوع غنیسازی ایران با اشاره به اینکه موضع ما درباره غنی سازی روشن است و بارها اعلام کردیم که غنیسازی یک دستاورد ملی برای ما است، گفت: «این موضوع دستاوردی است که دانشمندان خودمان به آن رسیدند و سالهاست که در جریان است».
تختروانچی با تاکید بر اینکه به هیچ وجه در موضوع غنیسازی کوتاه نمیآییم و نخواهیم آمد، بیان کرد: «درباره غنیسازی صفر از ابتدا گفتیم که اگر موضعشان این باشد طبیعی است که عملا کار به جایی نخواهد رسید».
معاون سیاسی وزیر امور خارجه با اشاره به اینکه البته همواره گفتهایم که مذاکره باید در اتاقهای مذاکره انجام شود، اما بعضی از طرفهای آمریکایی ترجیح میدهند از طریق رسانهها مذاکره کنند، بیان کرد: «طبیعی است که ما هم اظهار نظر میکنیم و مواضع خود را در این زمینه اعلام میکنیم».
وی ادامه داد: «ما در این زمینه به خصوص بسیار صریح نظرات خود را اعلام کردیم و برای طرفهای دیگر هم این موضوع کاملا روشن است که ما چه میگوییم و دلایلی که مطرح کردیم چه است».
تختروانچی در بخشی دیگر با بیان اینکه در طول این سالها مشخص شده که ما نمیتوانیم به کسی اتکا کنیم، تاکید کرد: «ما توانایی این کار را داریم و خودمان میتوانیم این کار را انجام دهیم و براساس نیازهای کشور این کار را انجام دادیم و خواهیم داد».
******
چه کسانی رقیب قالیباف برای ریاست مجلس هستند؟
قاسم روانبخش عضو شورای مرکزی جبهه پایداری انقلاب اسلامی و نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با ایسنا با اشاره به در پیش بودن انتخابات سال دوم هیئت رئیسه مجلس در دوره دوازدهم اظهار کرد: «با توجه به اینکه در حال حاضر فراکسیون انقلاب اسلامی فعال نیست، وضعیتی که درباره انتخابات پیش روی هیئت رئیسه رخ میدهد این است که اسامی نامزدهای صندلیهای هیئت رئیسه در صحن اعلام میشود که این موضوع موجب تفرق [نیروهای انقلاب] است».
وی افزود: «اگر فراکسیون انقلاب فعال بود، نامزدهای هیئت رئیسه مشخص میشدند و افرادی که در فراکسیون رای میآوردند، به عنوان نامزدهای هیئت رئیسه به صحن معرفی میشدند و با توجه به اینکه فراکسیون مستقلین مجلس حتماً نامزدهایی برای تصاحب صندلیهای هیئت رئیسه دارند، دو فراکسیون در صحن رقابت میکردند. الان فراکسیون انقلاب فعال نیست اما در تلاشیم که با نیروهای انقلابی در مجلس جلساتی داشته باشیم و به توافق برسیم تا بتوانیم پیش از معرفی نامزدها به صحن، مقداری جلوی تفرق را بگیریم».
این نماینده مجلس در پاسخ به این پرسش که پیش بینی شما درباره ترکیب هیئت رئیسه سال دوم مجلس چیست؟ گفت: «پیشبینی درباره ترکیب هیئت رئیسه الان امکان پذیر نیست اما درباره رئیس مجلس هنوز نامزدی به عنوان رقیب آقای قالیباف به صحنه نیامده است».
******
زاکانی: رقابت انتخاباتی من با آقای پزشکیان برای انقلاب بود، رفاقت الان نیز برای انقلاب است
علیرضا زاکانی، شهردار تهران در یادواره شهید آیتالله رئیسی و شهدای خدمت در دانشگاه تهران سخنرانی کرد که بخشهایی از آن به شرح زیر است:
* در رابطه با عملیات وعده صادق 1 خیلی ها دستشان میلرزید.
* در ماجرای نقشه ای که رژیم صهیونیستی برای ما کشیده بود شهید رئیسی در همان قدم اول ایستادگی کرد.
* در جلسات هیات دولت شهید رئیسی خیلی مواقع برای حق مردم حسابکشی میکرد.
* شهید رئیسی تابع ولایت بود، خیلی ها بودند که نون ولایت را خوردند اما بعدا در مقابل ولایت ایستادند.
* در انتخابات و مناظرات خیلی به شهید رئیسی جفا کردند.
* خیلیها به من میگویند چطور الان در هیات دولت هستی؟ گفت: من بارها گفته ام رقابت من با آقای پزشکیان برای انقلاب بود، رفاقت الان من هم برای انقلاب است. ما دعوای شخصی با کسی نداریم.